نشست علمی «انسان‌شناسی شناختی دین» به همت گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.  این نشست علمی به صورت حضوری و مجازی و با حضور سرکار خانم دکتر لیلا اردبیلی با محورهای زیر به بحث و بررسی گذاشته شد:  چیستی انسان شناسی شناختی دین: تاریخچۀ پیدایش و تکوین انسان‌شناسی شناختی دین  چرا و چگونه انسان ها در فرهنگ های و ادیان مختلف متفاوت می اندیشند  رابطه زبان، شناخت/ذهن، و فرهنگ در انسان شناسی شناختی دین  اهداف و روش‌شناسی در انسان‌شناسی شناختی در مطالعات دینی در ابتدا دبیر جلسه با طرح اولیه موضوع نشست علمی، به معرفی اجمالی انسانشناسی شناختی دین پرداختند و گفتند: گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در راستای اجرای کلان پروژه «علوم شناختی دین» و با هدف شناسايي شبهات، مواجهه علمی، روش‌مند و انتقادی با آنها، بسط معارف اسلامی در قلمرو نوپديد علوم‌شناختی دین و حرکت به سوی تاسیس الهیات شناختی اقدام به برگذاری سلسله نشستهایی با محوریت علوم شناختی دین کرده است. علوم شناختی (Cognitive science) مطالعه علمی و بین رشته¬ای ذهن و فرآیندهای آن است و به دنبال یافتن چگونگی بازنمایی و پردازش اطلاعات وارده به ذهن از راه ادارک و تفکر و عمل ما است. علوم شناختیِ دین (Cognitive science of religion) که شاخه‌ای جدید از علوم شناختی است، به دنبال یافتن مبنای شناختی و چگونگی بازنمایی و پردازش باورها، احساسات، عواطف و اعمال دینی در ذهن است و تلاشی است برای استفاده از قابلیت‌های علوم شناختی در مطالعة دین. در همین راستا انسان‌شناسان شـناختی بر ارتباط بین فرآیند تفکّر انسان و جنبه‌های ذهـنی و عینی فرهنگ متمرکز هستند. آنها به دنبال بررسی ایـن موضوع هستند که افـراد، در‌ گروه‌های مختف اجتماعی، چگونه اشیاء و رویدادهای سازنده دنیای خود را‌ دریافت‌ کرده و مورد تفکر قرار می¬دهند. آن‌ها در صدد هستند بـا تـوجّه بـه پیـشینة مـحیط فرهنگی¬ای که افراد در آن رشـد کـرده‌اند، طبیعت بشری افراد را بفهمند و لذا بتوانند افراد مختلف را از لحاظ‌ محتوای‌ فکری‌ با هم مقایسه کنند. پیشینة محیط فـرهنگی افراد را می‌توان در مـصنوعات مـکتوم، واژه‌ها و داستان‌ها کـه در بـین افـراد یـک فرهنگ‌ آموخته، منتقل و تبدیل به تصویر ذهنی از جامعه و فرهنگ گشته جست‌وجو کرد. از نظر انسان‌شناسان شناختی دین که بر نسبت تکامل ذهن و مفاهیم دینی تاکید دارند، باورهای دینی به باورهای پایه و باورهای الهیاتی تقسیم می‌شوند. باورهای پایه‌ای باورهایی کلی از قبیل باور به غایتمندی عالم، وجود ماوراء و حیات پس از مرگ هستند. از نظر این محققان، گرایش به باورها پایه نوعاً در ساختار ذهنی ما وجود دارد و در واقع میراث تکاملی نیاکان ماست. باورهای الاهیاتی در مقابل شبکه‌ای از باورهای جزئی به هم پیوسته هستند که به مرور و از طریق آموزش کسب می‌شوند. بنابراین از نظر انسان‌شناسان شناختی، مزیت‌های انتخابی بخشی از گرایش‌های دینی که در ساختار ذهنی انسان و یا در سطح گروه در‌کارند باعث افزایش شانس بقای افراد یا جمعیت‌های دین‌دار می‌شود. اما دین با چه مکانیسمی انتخاب شده است؟ در این خصوص نظرات متفاوتی وجود دارد که مهمترین آنها به قرار زیر هستند: الف. گرایش به دین به طور مستقیم انتخاب شده است: دین به نحو سخت‌افزاری و ژنتیکی در نوع انسان تعبیه شده است. ب. گرایش به دین محصولی جانبی است: باورهای دینی یک محصول جانبی از سیستم‌های ذهنی هستند که به دلایلی غیر از دین و مذهب تکامل‌ یافته‌اند، نه مستقیما برای دین و مذهب. پ. انتخاب طبیعی در سطح گروه: دینْ ابزار مناسبی است که افراد غیر‌خویشاوند را با یکدیگر پیوند دهد. خدایانِ دارای توصیه‌های اخلاقی توانستند تلاش گروهی و همکاری میان افراد را تسهیل کنند. بنابراین نظام¬های مذهبیْ رفتارهای جامعه‌طلبانه را تشویق می‌¬کنند، و از طرفی گروه‌هایی که رفتار جامعه‌طلبانه (همکاری، دوری از تقلب و دزدی) نشان می-دهند، بیشتر موفق به بقا و تولید‌مثل می‌شوند تا گروه‌هایی که این صفات را نشان نمی‌‌¬دهند. افزایش رفتارهای همکارانه در گروه و دوری از اعمال خودخواهانه در اثر آموزه های اخلاقی و باور به موجودات همیشه ناظر (اعم از نظارت خدا، ارواح و گذشتگان) به جوامع دین‌دار مزیت انتخابی بخشیده است؛ چرا که خدایان به رفتارهای مضر اجتماعی که در خفا رخ می¬دهد و بنابراین خارج از حیطه ادراکی نیروهای روزمره‌ی انسانی است، دسترسی ادراکی نامحدود دارند.