خدا با اسم اعظم یاعلی گفت ملک در اولین دم یاعلی گفت عجب سری است در خلقت که از خاک چو برمی‌خاست آدم یاعلی گفت عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آن‌جا مسلّم یاعلی گفت مسیحا دم از آن گردید عیسی که در دامان مریم یاعلی گفت محمد در شب معراج برخاست به قصد قرب اعظم یاعلی گفت ز لیلایی شنیدم یاعلی گفت به مجنونی رسیدم یاعلی گفت مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یاعلی گفت چمن با ریزش باران رحمت دعایی کرد و او هم یاعلی گفت نسیمی غنچه‌ای را باز می‌کرد به گوش غنچه کم‌کم یاعلی گفت علی را ضربتی کاری نمی‌شد گمانم ابن ملجم یاعلی گفت مگر خیبر ز جایش کنده می‌شد یقین آن‌جا علی هم یا‌علی گفت ✍ ✔️ || @Zekr_o_Zaker