☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و پنجم: اخلاص(1) ✔️راوی : عباس هادی با ابراهیم از ورزش صحبت می‌کردیم می‌گفت وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می‌رفتیم همیشه با وضو بودن همیشه هم قبل‌از مسابقات کشتی دو رکعت نماز باز می‌خواندم پرسیدم چه نمازی گفت دو رکعت نماز مستحبی از خدا می‌خواستم یک وقت تو مسابقه حال کسی را نگیرم ابراهیم به‌هیچ‌وجه گرد گناه نمی‌چرخید برای همین الگویی برای تمام دوستان بود حتی جایی که حرف از گناه زده می‌شد سریع موضوع را عوض می‌کرد هر وقت می‌دید بچه‌ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می‌گفت صلوات بفرست و یا به هر طریقی بحث را عوض می‌کرد هیچ‌گاه از کسی بد نمی‌گفت مگر به قصد اصلاح کردن هیچ‌وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمی‌پوشید بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می‌کرد زمانی هم که علت آن را سؤال می‌کردیم می‌گفت برای نفس آدم این کارها لازمه شهید جعفری جنگ روی تعریف می‌کرد پس‌از اتمام هیئت دور هم نشسته بودیم داشتیم با بچه‌ها حرف می‌زدیم ابراهیم در اتاق دیگری تنها نشسته و توی حال خودش بود وقتی بچه‌ها رفتند آمدم پیش ابراهیم هنوز متوجه حضور من نشده بود با تعجب دیدم هرچند لحظه سوزنی را به صورتش و گوشت پلمب و به پشت پلک چشمش می‌زند یک‌دفعه با تعجب گفتم چی‌کار می‌کنی داش ابرام تازه متوجه حضور من شد از جا پرید و از حال خودش خارج شد بعد مکثی کرد و گفت هیچی هیچی چیزی نیست گفتم به جون ابرام نمی‌شه باید بگی برای چی سوزن زدی تو صورتت مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدم‌هایی که بغض کرده‌اند گفت سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه آن زمان نمی‌فهمیدم که ابراهیم چه می‌کند و این حرفش چه معنی دارد ولی بعدها وقتی تاریخ زندگی بزرگان را خواندم دیدم که آن‌ها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه می‌کردند از دیگر صفات برجسته شخصیت او دوری از نامحرم بود اگر می‌خواست با زنی نا نامحرم حتی از بستگان صحبت کند به‌هیچ‌وجه سرش را بالا نمی‌گرفت به قول دوستانش ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت و چه زیبا گفت امام محمد باقر علیه السلام:((از تیرهای شیطان سخن گفتن با زن نامحرم است. )) 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹 🌷@zekrroozane 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃