📖 متن حدیث کسا ( کساء ) ☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ ❇️ عن فاطِمَةَ الزَّهراءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنتِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ 🔶 از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله، ❇️ قالَ سَمِعتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَت دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعضِ الاَیّامِ 🔶 (جابر) گوید شنیدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در یکى از روزها ❇️ فقالَ السَّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمَةُ فَقُلتُ عَلَیكَ السَّلامُ 🔶 و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام ❇️ قالَ: اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعفاً فَقُلتُ لَهُ اُعیذُكَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعفِ 🔶 فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم، گفتم: پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف ❇️ فقَالَ یا فاطِمَةُ إیتینى بِالكِساءِ الیَمانى فَغَطّینى بِهِ، فَاَتَیتُهُ بِالكِساءِ الیَمانى فَغَطَّیتُهُ بِهِ 🔶 فرمود: اى فاطمه بیاور برایم كساء یمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء یمانى را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم ❇️ وصِرتُ اَنظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجهُهُ یَتَلَالَؤُ كَاَنَّهُ البَدرُ فى لَیلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ 🔶 و هم چنان بدو مى نگریستم و در آن حال چهره اش مى درخشید همانند ماه شب چهارده ❇️ فما كانَت اِلّا ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الحَسَنِ قَد اَقبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیكِ یا اُمّاهُ 🔶 پس ساعتى نگذشت كه دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو اى مادر ❇️ فقُلتُ وَعَلَیكَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینى وَثَمَرَةَ فُؤادى 🔶 گفتم: بر تو باد سلام اى نور دیده ام و میوه دلم گفت: مادرجان ❇️ فقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِندَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ 🔶 من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا است ❇️ فقُلتُ نَعَم اِنَّ جَدَّكَ تَحتَ الكِساءِ فَاَقبَلَ الحَسَنُ نَحوَ الكِساءِ 🔶 گفتم: آرى همانا جد تو در زیر كساء است پس حسن بطرف كساء رفت ❇️ وقالَ السَّلامُ عَلَیكَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللّهِ 🔶 و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا ❇️ اتَاذَنُ لى اَن اَدخُلَ مَعَكَ تَحتَ الكِساءِ 🔶 آیا به من اذن مى دهى كه وارد شوم با تو در زیر كساء؟ ❇️ فقالَ وَعَلَیكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوضى 🔶 فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من ❇️ قد اَذِنتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحتَ الكِساءِ 🔶 اذنت دادم، پس حسن با آن جناب بزیر كساء رفت ❇️ فما كانَت اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الحُسَینِ قَد اَقبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیكِ یا اُمّاهُ 🔶 ساعتى نگذشت كه فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو اى مادر ❇️ فقُلتُ وَعَلَیكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّةَ عَینى وَثَمَرَةَ فُؤادى 🔶 گفتم: بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم ❇️ فقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِندَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ 🔶 فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول خدا (ص) است ❇️ فقُلتُ نَعَم اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحتَ الكِساءِ 🔶 گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر كساء هستند ❇️ فدَنَى الحُسَینُ نَحوَ الكِساءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیكَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَنِ اختارَهُ اللَّهُ 🔶 حسین نزدیك كساء رفته گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزید ❇️ اتَاذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُما تَحتَ الكِساءِ 🔶 آیا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زیر كساء ❇️ فقالَ وَعَلَیكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى 🔶 فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم ❇️ قد اَذِنتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحتَ الكِساءِ 🔶 به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر كساء وارد شد ❇️ فاَقبَلَ عِندَ ذلِكَ اَبُوالحَسَنِ عَلِىُّ بنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیكِ یا بِنتَ رَسُولِ اللّهِ 🔶 در این هنگام ابوالحسن على بن ابی طالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا ❇️ فقُلتُ وَعَلَیكَ السَّلامُ یا اَبَا الحَسَنِ وَ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ 🔶 گفتم: و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤمنان ❇️ فقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِندَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَابنِ عَمّى رَسُولِ اللّهِ 🔶 فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است ❇️ فقُلتُ نَعَم ها هُوَ مَعَ وَلَدَیكَ تَحتَ الكِساءِ 🔶 گفتم: آرى این او است كه با دو فرزندت در زیر كساء هستند ادامه 👇 1️⃣