🔻مروری بر زندگی متعهدانه مرحوم کیومرث صابری فومنی❇️ گل آقـــا؛ کسی که با طنز به جنگ مشکلات مردم میرفت
◻️ در ابتدای دوران دانشجویی نام روحالله خمینی به گوش گل آقای جوان میرسد...
همان زمان به یکی از دوستانش که عازم قم بود حرف عجیبی زد:
«سید! قم میروی، ببین ما زیر علم کدام آخوند داریم سینه میزنیم، آخوندهای جور واجور ما دیدیم.
ایشان رفت و آمد و گفت این اصلاً یک چیز دیگر است.
ما جوان بودیم هفده هجده ساله.
این در ذهن ما ماند؛ آقای خمینی!»
◻️ از همان سال ۶۳ که ستون طنز خودش را در روزنامه اطلاعات شروع کرده بود به قول خودش ماهی یک دوبار پیگیر میشد که نکند چیزی نوشته یا گفته باشد که امام را رنجانده باشد:
«همیشه هر ماهی یکی دو بار تلفن به آقای دعایی میکردم و اصرارم این بود که دل پیرمرد را نرنجانده باشم. میگفت: نه! حاج احمد آقا میگوید مطلب را امام میخواند و خیلی هم خوششان میآید.»
✍🏼 پیامی که آیتاللهالعظمی خامنهای برای آن مرحوم فرستاد:
«طنز صادق و دلسوزانه باید همهی نقاط معیوب، بخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند...
برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعهی دشمن، چه وسیلهیی از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟»
«هنر برجستهی او در سالهای دفاع مقدس همواره در خدمت کشور قرار داشت و او تا آخرین روز عمر خود هرگز قلم و قریحهی سرشار خود را جز در راه ایمان و باور خود بکار نگرفت.»
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
᯽᯽᯽᯽᯽᯽@zekrroozane