✨﷽✨ 🌼دیدار دانشجوی مشروبخوار با آیت الله بهجت(ره) ✍وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت… بچه ها تک تک ورود می‌کردند و سلام می‌گفتند ، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت… منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنند… اما اصلاً صورتشون رو به سمت من برنمی گردوندند… در حالی که بقیه رو تحویل می‌گرفتند… یه لحظه تو دلم گفتم: "میگن این آقا از دل آدما هم می‌تونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارام رو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردند که اسم من رو هم بنویسند… دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنند: "حمید حمید! حاج آقا باشماست. " دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنند که بیا جلوتر…درگوشم گفتند : 🔺 یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی 🌺 نشر پیام صدقه جاریه است 🌺 ❤ ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈