کربلا که بـروی انگـار حسیـن(ع) با دستـان خودش جلوی چشمانـت پرده ای می کشـد تا نبینـی و فراموش کنـی ، روضه هایی که بارها شنیده بودی ... حسیـن(ع) تابِ بیقراری زائر را ندارد .. « مثلا یادت می رود بین الحـرمین همانجایی است که کمـر حسیـن را خم کـرد .. یادت می رود اینجا همانجاییست که عبـاس فریـاد زد : أخـی .. ادرک أخـاک ... » . آخ‌ڪربلا...😭 💔😔💔😔🖤😔💔😔💔