مردِ سوار به شتاب به سوی سامره میتازد و شوقِ دیدار ، دلش را بی تاب کرده ... به دروازه ی شهر میرسد ، لختی درنگ کرده نفسی تازه میکند و وارد شهر میشود . حال و هوای شهر متحیرش میکند و گَردِ غم بر شانه های او نیز مینشیند . صدای شیون و ناله از خانه ها برپاست و ارض و سماء ، رنگ عزا بر خود گرفته است . مردان شهر خاک بر سر ریزان به سوی خانه ی امام می روند و ناله سر میدهند : ای اهل عالم ، کشتند ابن الرضا را ، مسموم کردند حجت خدا را ، یتیم کردند امت رسول الله را... 🏴🏴🏴🏴🏴 ابوالادیان که گامهایش به رفتن یاریش نمیکند ، خیره خیره به عزاداران شهر نگاه میکند و اشک میریزد . امام خبرش را داده بود که چون به سامرا باز گردی ، من به اجدادم ملحق شده ام و جماعت مهیای نماز بر من هستند ، اما چه کند که دلش تلخیِ جدایی را نمیپذیرفت و بد را به آغوشش راه نمیداد . خود را به دست جماعت سپرد و سر از حجره ی امام برون آورد . پیکر کفن پیچ حسن بن علی علیه السلام ، داخل خانه مهیای نماز است و مردمان شهر ، جعفر را تسلیت و تعزیت میگویند . هنگام نماز است و مردان به صف ایستاده منتظرند جانشین امامت بیاید و بر بدن حجت خدا ، نماز گذارد . جعفر می آید و بالای پیکر برادر میایستد غلامی به شتاب وارد میشود ، پرده ای را کنار میزند و از پشت پرده پاره ی ماه برون می آید ، چهره ای دل آرا ، صورتی گندمگون ، پیچیده گیسو ، بلند پیشانی ، گشاده دندان ، چشمانی نافذ ، رخساره ای نورانی ، نمکین خال هاشمی بر لب . 😭 هیبت علوی دارد و صبر فاطمی . حلم حسنی دارد و شجاعت حسینی . سر تا به پایش جلال است و جبروت ، و شانه هایش میراث دار انبیا و اولیاء .. 😭😭😭 می آید با قد و قامت کودکانه اش ، می آید با جثه ی خردسالیش ، می آید و ردای جعفر را میکشد : - عمو کنار بایست که من بر نماز گزاردن ، سزاوارترم 😭 می آید و بر پیکر پدر به نماز می ایستد... الله اکبر که میگوید ، عرش و فرش به تکبیرش هم نوا میشود و سوره را که میخواند ملائکه ی هفت آسمان تحسینش میکنند.... نماز را سلام میدهد و بر میخیزد... قرص ماهش ، غم ِ عالم دارد و جمالِ زیبایش غرقه ی اشک است . 😭 سر را در عزای پدر برهنه کرده است و گرد یتیمی بر چهره دارد ... 😭😭😭 😭😭😭 به سوی حجره باز میگردد ، غلام می آید ، پرده را بالا میگیرد و عزیزِ دلِ عسکری علیه السلام ، غریبانه سر به زیر انداخته به ایام تنهاییش میرود...... و از آن زمان سال ها گذشته و آن وجود نازنین همچنان غریب است و تنها ... 😭