. نجمه صالحی درطول تاریخ کتاب‌های زیادی با عنوان مقتل الحسین علیه‌السلام به نگارش در آمده است. اما نکته مهم در این زمینه، شیوۀ گزارش‌گری مورخان از این واقعه است. بر اساس مباحثی که در فلسفۀ تاریخ مطرح می‌شود، تاریخ‌نگاری امری خود خواسته از طرف مورخ است. مورخان از میان گزارش‌های مختلف، به سلیقۀ خود از منابع مختلف مواردی را انتخاب نموده و در نوشته‌های خود نقل می‌کنند. به عبارت دیگر، مورخان آنچه را که خود صلاح می‌دانستند، در کتب تاریخی می‌نوشتند. معیار این صلاحیت تحت تأثیر عقاید مورخ، علایق شخصی، خواسته‌های وی، فضای سیاسی و اجتماعی دوران، ارزش‌های حاکم بر جامعه و نظایر آن بوده است. در تاریخ‌نگاری مسلمانان، نمونه‌های فراوانی را در منابع تاریخی می‌توان یافت که مورخان، حوادث را نقل نکرده و خود نیز به این عدم نقل حادثه، تصریح کرده‌اند. نمونۀ مشهور در این زمینه، محمد بن جریر طبری، مورخ معروف، است. وی بارها در کتاب خود می‌نویسد که از ذکر برخی از حوادث خودداری ورزیده و یا نقل آن را خوش نداشته است. به‌عنوان نمونه، در حوادث مربوط به اختلاف میان جناب ابوذر با عثمان، وی می‌نویسد که از ذکر آنها کراهت دارد. وی در جای دیگری از کتاب خود، گزارش نامه‌نگاری‌های میان محمد بن ابی‌بکر و معاویه را خوش نداشته است. وی در چندین جای دیگر کتاب خود نیز به حذف و عدم ذکر وقایع اشاره کرده است. به نظر می‌رسد، طبری به دلیل اینکه این دو حادثه با اعتقاد وی به عدالت صحابه منافات داشته، آن‌ها را در کتاب خویش نقل نکرده است. این عدم ذکر برخی رویدادها، نوعی محافظه‌کاری مورخانه است. البته این سخن به این معنا نیست که به گزارش‌های تاریخی، نمی‌توان اعتماد کرد، بلکه به این معنا است که در بررسی رویدادهای تاریخی باید به تأثیر دیدگاه‌های مورخان در گزارش آن، توجه داشت؛ به ویژه در حوادثی که بحث با مسائل اعتقادی ارتباطی تنگاتنگ دارد، باید توجه داشت که مورخان چگونه به گزارشگری رخدادهای تاریخی پرداخته‌اند؛ به ویژه در موضوعات مرتبط با شهادت امام حسین علیه‌السلام، که یکی از مهم‌ترین حوادث در مرزبندی اعتقادی جامعۀ اسلامی بود!   ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60