. افسوسی که نباید...نجمه صالحی در اتاق استراحت اساتید، گرم صحبت بودیم که یک دفعه گفتگو به سمت ارزش‌گذاری علم و ثروت کشیده شد و جملات عجیبی چون "مقایسه این دو غلطه" و "از اول اشتباه فهم کردیم" و... شروع شد. بعد از رد و بدل شدن چند جمله، در یک لحظه سکوت، یکی از اساتید میانسال نگاهی به ما انداخت و با صدایی آرام گفت: "مادرم به من میگه که اگر آرایشگر می‌شدی، درآمد بیشتری داشتی؛ تازه احساس شادی و رضایتت هم بیشتر بود!" بعد با افسوس گفت:" اما من این راه رو انتخاب نکردم!" تعجب کرده بودم! وقتی راهی را درست انتخاب کردیم؛ باید پرقدرت در آن مسیر باشیم و با انگیزه کافی از آن دفاع کنیم! حتی باید سختی‌هایش را بپذیریم و راهی برای فرار از تنگناها بیابیم! نباید از خود رفتاری نشان دهیم که دیگران انتخاب ما را زیر سؤال ببرند! خیلی دلم می‌خواست جمله‌اش را این‌طور ادامه می‌داد:" این راه را برگزیدم چون علم و دانش می‌تواند نوری باشد که تاریک‌های فهم زندگی را روشن کند، اما ثروت تنها می‌تواند ابزاری برای راهنمایی در این مسیر باشد. اینکه چه مقدار ثروت داریم مهم نیست، بلکه چگونه از آن استفاده می‌کنیم و چه ارزش‌هایی را به فرزندانمان انتقال می‌دهیم، مهم است! ثروت ممکن است راحتی مالی و آسایش فراهم کند، اما علم و ارزش‌های اخلاقی می‌تواند زندگی را با ارزش و معنا پر کند و به آرامش برساند! و ..." اما افسوسی که در نگاه او دیدم، مانع شد تا صحبتی کنم! @zemzemh60