.
رفتن آدمها
✍
نجمهصالحی
آدمها با رفتنشان، تمام نمیشوند؛
فقط تغییر میکنند،
و به چیز دیگری تبدیل میشوند!
مثلا یکی بغض دائم میشود، یکی خاطره!
یکی نفرت میشود، یکی عشق جاودان!
یکی غبطه میشود، یکی حسرت!
یکی رؤیا میشود، یکی کابوس!
یکی انتظار میشود، یکی آرزو!
اما گاهی یکی تبدیل به "اگر" میشود!
"اگر"ی که هم میتوانست، تلخیها را تلختر کند؛
هم شیرینیها را شیرینتر.
مثلا "اگر" او بود، سفر چقدر خوش میگذشت!
یا "اگر" او بود، فلان اتفاق برایم نمیافتاد!
"اگر" او بود فلان جا نمیرفتم!
"اگر" او بود، "اگر" او بود...
هرچه که میشود، فکر میکند،
با بودنِ او یک جور دیگر میشد...
@zemzemh60