بَرَنده بچه که بودیم وقتی در بازی دوز، هفت سنگ، قایم موشک برنده می شدیم اینقدر خوشحال می شدیم که گویی از بلندای کوه قاف یک گُل خاص چیده‌ایم!! چه تلاشی می‌کردیم تا باکمک گرفتن از هوش و ذکاوتمان، در بازی نقطه بازی، مارپله و هوپ بازی اول بشویم و هدف مان بُردن بود. چون اول شدن برای‌مان ارزشمند بود، بودن و ماندن در بازی برای‌مان هدف بود. سوالی که به ذهنم رسید این است که آیا اکنون زندگی و اهدافی که داریم ارزشش کمتر از بازی های کودکی است؟چقدر به هدف مان فکر کرده ایم؟ چه میزان برای رسيدن به آن تلاش کرده‌ايم؟ آیا به خودمان فرصت داده‌ایم و شتاب‌زده تصمیم نگرفته‌ایم؟ گاهی خیال می‌کنیم، تا ابد برای جبرانِ خطاها و نادیده گرفتنِ رؤیاها، فکر کردن، حرکت و زندگی فرصت داریم. زندگی، واقعی‌ترین بازی‌ای است که همه‌ی ما در آن قرار گرفتیم و فرصت ها محدود است. مولا امیرالمومنین علیه السلام چه زیبا می‌فرمایند: "اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب*". آن حضرت در کلام‌شان تذکر می دهند که این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید. فرصت ها را باید قدر دانست چون خیلی زود از کف می رود و حسرت می شود. بعد از سپری شدن ایام زندگی و کسب تجربه‌ به این نتیجه رسیده‌ام؛ اگر هر کس هدفی را که در نظر دارد همچو فرزندش، عزیز و با ارزش بداند بی شک برای به ثمر رسیدن آن از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. کافی‌است بازی زندگی را جدی بگیریم و برای برنده شدن تلاش کنیم. *نهج البلاغه/حکمت ۲۰ ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60