ناخوش خر خورده یادش بخیر قدیم برنامه تلویزیونی مثل آباد پخش می شد. کشکولی بود از مهارت های ارتباطی و نکته ها و ظرافت های روان شناختی. شاید مثل ناخوش خر خورده را شنیده باشید. نشنیدید؟! خب پیگیر باشید بیابید و بخوانیدش. راستی آیا با خریدن جعبه آچار تعمیرکار یخچال می شویم؟! حاشا و کلا. هزار نکته باریکتر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند در اتاقی مشاوره تلفنی می دادیم. دوستی که رشته اش فلسفه یا فقه بود بعد از اتمام مشاوره گفت: من مشاوره شما را شنیدم. چیزی نیست که ما از پسش برنیاییم. کسی مقداری مطالعه داشته باشد هم می تواند مشاوره تلفنی داشته باشد. به او گفتم: ظرافت های مشاوره ای وقت وقتش خود را نشان می دهد. مثل جاده ای طولانی است که یک دفعه به دوراهی برسد برای فرد هدفمند که وقتش کم است و بنزین زیادی ندارد خیلی مهم است که کدام راه به مقصد می رساندش. ممکن است فردی درباره رضایت از زندگی خوب سخنرانی کند یا خوب بنویسید ولی در مقام عمل، جاده فصاحت عملی را گم کند و توصیه هایی کند که از قضا سکنجبین صفرا بیفزاید. سخن یک مراجع را بشنویم: «این که آدم بدونه بقیه دردشون از آدم بیشتره، باعث میشه آدم حالش بهتر بشه؟! فکر نکنم، مشاوری بهم گفت خیلیا هستن که از تو بدبخت ترن، و تو الکی داری مشکل را بزرگ می کنی و خودتو اذیت می کنی، تنها چیزی که نصیبم شد این بود که ی حس شرمندگی و ضعیف بودن پیدا کردم، حس آدمای مظلوم نما و داغون. حالا با یک دنیا حس شرمندگی، دلم می خواد بمیرم، دیگه خیلی وقته که از وجود داغون و رقت انگیزم متنفرم، می خوام خودمو بکشم که از شر خودم خلاص شم، تنها چیزی که نذاشته، دقیقا اینه که خدا و اهل بیت (علیهم السلام) از دستم خیلی شاکی میشن، و الا تا حالا هزار بار زندگیمو تموم می کردم، از خودم متنفرمو این فکرا مث طناب دور گلوم پیچیدنو دارن خفه‌م می کنن.» بله هر تکنیک جا و هر توصیه مقامی دارد. ✍️کانال زندگی آرام، م ح قدیری 💡🍃