امروز اومدیم اطراف مشهد
گوشی آنتن نمیداد
تعزیه بودیم
(خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه)
چن تا داستان شنیدم که
آدمو به فکر می برد.
پیرمردی از ی بندهخدایی می گفت
که توی روستا یک خانهی تازه و شیک
ساخته بوده، اما عمرش کفاف نداده حتی
یک شب داخل خونهاش سکونت داشته باشه.
از مردی گفتند که رسیده
درب خانهاش
و میخواسته وارد بشه
ماشین می پیچه و زیرش می گیره
و از دنیا میره
و....
چقد مرگ به ما نزدیکه ولی فکری براش نداریم.
اما فکر ما چطوره در موردش؟!!!