آنگاه آخوند شدم .... از همان دوران کودکی شلوغکاری و سرو صدا وجیغ و دادم هوا بود 😄 و از حق نگذریم صدام بد نبود و به دل مینشست 😌 یادمه وقتی به منزل پدر بزرگم سر میزدیم و به مهمانی میرفتیم حتی پنج دقیقه هم آروم نمیشدم و کل مهمانی رو در حال فوضولی و شیطونی کردن بودم. آواز ک می‌خواندم عمه ها و عمو ها به پدرم گیر میدادند ک بچه ات را ساکت کن ! سرمان را برد 😠 اما پدرم ( روحی له الفدا ) خیلی خونسردانه برخورد می‌کرد و چیزی بهم نمی‌گفت😁. همین ک پدرم مانعم نمیشد اجازه میداد برای خودم راحت باشم و آواز بخونم و دادو بیداد کنم باعث شد صدایم پخته شود. این پختگی صدا سال ها بعد برایم مفید واقع شد و ازش استفاده کردم. کم کم شروع کردم به ترتیل قرآن کار کردن. مداحی کار کردن. قرائت قران،تحقیق و... و توانستم سال های سال در مسابقات مختلف مقام بیاورم و باعث افتخار برای خانواده بشوم. اگر چ ناگفته نماند، این مسابقات مرا پخته تر میکرد... بچه ک بودم ، جلسه قرآن رفتنم برای تفریح نبود و از روی علاقه بود و عشق به نماز خواندن از دوران کودکی در وجود من نهفته بود. همیشه منتظر بودم جلسه قرآنمان تمام شود و به نماز برسم ( شاید باور نکنید ولی تا ۹ سالگی نمی‌دانستم نماز های ظهر و شب و صبح مدل خواندنشان فرق دارد فکر میکردم همه را یک جور باید خواند شبیه نماز ظهر و عصر.چون در عمرم نماز صبح یا نماز دیگری نخوانده بودم !) در کودکی نمی‌دانستم نماز دقیقا برای چیست ؟و چرا باید نماز خواند؟ ولی در کل به نماز خوندن علاقه داشتم و دوستش داشتم. اگر چ اشتباه کرده بودم ! نباید دوستش می‌داشتم !!!شاید برایتان سوال پیش بیاید که این چه حرفیست و چرا نباید نماز را دوست میداشتم؟ خدمت شما عارضم که به این دلیل است که: وقتی از بچگی به کودک بگویند ک نماز بخوان و نماز خوب است و اورا مجبور به نماز خواندن بکنند بدون اینکه علت و دلیلی بیاورند کودک خسته میشه واز نماز زده میشه. نماز جماعت بود و من مثل همیشه برای نماز شرکت کرده بودم اما....... ان شاءلله ادامه دارد .... ✍