۶- چرا دلمون به وعدههای خدا گرم نیست؟
آدما گاهی به ضعف و پستی و حقارت خودشون توجه میکنن و در همون حال حواسشون هست که یه خدای بزرگ دارن اما گاهی هم بدون توجه به بزرگی خدا به ضعف خودشون توجه میکنن آدمای دسته دوم ناامید میشن و افسردگی میگیرن اما آدمای دسته اول از خودشون میبرن و به خدا متصل میشن.
اگه عظمت خدا رو درک کنیم وقتی قول کمک میده بیشتر از اونی که به جنبه منفی خودمون توجه کنیم به جنبه مثبت اون وعده توجه می کنیم و امیدوار پیش میریم.
ترس از گمراهی چیز بدی نیست حتماً باید از گمراهی ترسید امّا اینکه در پیچ و خمای دنیا حواسمون نباشه که خدای بزرگ راهنمای ماست این بده.
ما درباره وعدههای خدا مثل وعدههایی که معلوم نیست عملی بشن فکر میکنیم ما بندهها به قدری این طوری هستیم که خدا در کتابش یه جا میگه: کیست که در گفتار ( و وعده هایش) از خدا صادقتر باشد.
ما در این دنیا خیلی وقتا شده که زندگیمون رو بر اساس قول آدما مدیریت کردیم و اونا زدن زیر قولشون و بازم ما داریم به قول آدما اعتماد میکنیم اما هنوزم وقتی که بخواهیم زندگیمون رو بر اساس قول خدا مدیریت کنیم دلمون میلرزه.
اعتماد به وعده خدا یعنی تنظیم برنامه زندگی بر اساس این وعدهها.
یه سوال از خودمون چرا ما به وعده بندههای خدا بیشتر از وعده خدا امید میبندیم؟ چون ما بندههای خدا رو بزرگتر از خود خدا میدونیم. این یه واقعیته از اون واقعیتهایی که وقتی بهش فکر میکنیم آدم رو دیوونه میکنه.