"و جعل من... لتادیه حقه" یا " فی کفاء لتادیه حقه" یا "فی کفاء انال به حقه" ای خدایی که هرچه که به من نعمت داده ای؛ به ما مکنت داده ای و ابزار عطا کرده ای، اینها برای ادای حق تو به کارمان می آید. هرچه نیاز ما برای بندگی، حتی برای زندگی هست؛ این هم شانی از شیون بندگی است دیگر اگر انسان دقت کند؛ خدا ابزارش را در اختیار انسان گذاشته. یک زندگی کامل، بدون دردسر می توانیم بوسیله ابزاری که خدا به ما عطا کرده؛ پنجگانه، غریزه های بسیار فوق العاده مربوط به نفس انسان و قدرت های روحی که در وجود انسان هست، همه اینها در وجود انسان ذخیره شده و ظرفیت سازی شده برای اینکه انسان به حق خدای متعال، به ادای حق پروردگار واقف بشود و این حق خدا را ادا کند. این خیلی جمله بلندی است. خیلی باید سرمایه گذاری کرد روی این جمله. انسان برعکس اینکه خیال می کند ما خیلی از ناتوانی ها و ضعف ها را داریم، خدای متعال ظرفیت سازی فوق الغاده کرده. خُب ما قدرت بارور سازی اش، به فعلیت آوردنش، به روز آوریش، اینها مسولیت انسانی ماست. این عقل ما هست که این ظرفیت ها را باید احسا بکند و ظرفیت ها را کشف بکند و ظرفیت ها را به فعلیت و به ملثه ظهور بروز برساند تا انسان بتواند بنده صالحی برای خدا باشد و حق پروردگار را، حق خالق اکبر را ادا کند. از تو چه درخواستی دارم، ای خدایی که عقل مرا شکوفا کردی؛ ای خدایی که زبان مرا گویا کردی؛ ای خدایی که حواس ارزشمند و غریزه های شایسته و قدرت های روحی به من دادی برای سپاسگذاری و حق گذاری به درگاه تو، حاجت من این دوتا چیز است. "صل علی محمد و آل محمد" بر پیامبر و آل او درود فرست. " لاتجعل الشیان الی عقلی سبیلا" شیان را رهزن راه بندگی من قرار مده، مانع عقل من قرار مده. شیطان باعث نشود که از عقلم استفاده نکنم. "ولا للباطل علی عملی دلیلا" و باطل نتواند عمل مرا به بیراهه ببرد و فرصت های مرا خراب کند. این دعای بسیار زیبایی است. و در بعضی از تعابیر در دعاها دارد "لاتجعل الهموم علی عقلی سبیلا" که اینجا نشان می دهد که شیطان از راه ناامیدی انسان را از شکرگذاری و از زندگی مطمان و سرشار از آرامش یاد خدا محروم می کند و آرامش انسان را از انسان می گیرد. خیلی این دعای سحر جمعه دعای فوق العاده ای است، مخصوصاً این ذیلش، این آخرش. حتماً ان شاالله رویش تامل بیشتری بفرمایید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته(پایان دعای سحر جمعه ص 83 و 84 مفاتیح) .