🗓نگاهی به تاریخ سال۶۰ هجری~4⃣~
🔵خروج امام علیه السلام از مکه
امام علیه السلام درمکه بود ومردم به محضر حضرت رفت وآمد داشتند؛
این اخباربه یزید رسید،او عمربن سعیدبن عاص را باسپاهی عظیم راهی کرد واورامسئول حج قرارداد،درحالیکه به اوسفارش کرده بود امام حسین علیه السلام راپنهانی دستگیر کند و اگرنشد ترورکند.اونیز سی تن از امویان شیطان صفت را لابه لای حاجیان فرستاد ودستورداد در هرحال و وضعیتی که ممکن شد،امام رابکشند!
امام علیه السلام ازاین توطئه باخبرشد وچون نمیخواست حرمت کعبه وحرم امن الهی شکسته شود واز احرام بیرون آمد و ازمکه خارج شد.۱
🔴خطبه حضرت درمنی
حضرت درمنا خطبه مهمی ایرادفرمودند؛
فَقَال: الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ، وَصَلَّی اللَهُ عَلَی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلاَدَه عَلَی جِیدِ الْفَتَه. وَمَا أَوْلَهَنِی إلَی أَسْلاَفِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِیهِ؛ کَأَنِّی بَأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلا´ءَ؛ فَیَمْلاَنَ مِنِّی أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا. لاَ مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی بَلاَ´ئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی.۲
« حمد و سپاس سزاوار خداست. آنچه را که خدا بخواهد خواهد شد؛ و قوّه و قدرتی نیست مگر به خدا؛ و درود بر رسول و فرستاده او باد! مرگ بر فرزندان آدم بهمثابه گردنبند بر گردن دختر جوان کشیده و بسته شده است؛ و من در آرزو و اشتیاق ملاقات و دیدار رفتگان از خاندان خود هستم، همانند اشتیاقی که یعقوب به دیدار یوسف داشت؛ و برایم جایی معین و انتخاب شده است که باید پیکرم در آنجا بیفتد و من باید به آنجا برسم. گویا میبینم که بندبند مرا گرگان بیابان بین نَواویس و کربلا از هم جدا میسازند و از من شکمبههای تهی خود را پر میکنند و انبانهای گرسنه خود را سرشار مینمایند. فرارگاهی نیست از روزی که در قلم تقدیر گذشته است. رضای خدا رضای ما اهلبیت است. بر امتحانات و بلاهای او شکیبایی مینماییم و او اجر و مزد شکیبایان را بهطور کامل به ما عنایت خواهد نمود. پاره تن رسول خدا (ص) از او دور نمى شود، در بهشت به او مى پیوندد، باعث روشنى چشم او و انجام شدن وعدهاش مى شود. (وعدهای که خداوند به رسول خدا داده است، برای اقربایش منجّز و محقّق میگردد.)
پس کسی که در میان ماست و حاضر است جان خود را ایثار کند و خون دل خود را فدا کند و برای لقای خدا نفس خود را آماده نموده است، با ما کوچ کند که من در صبحگاهان عازم رحیل هستم؛ إنشآءاللهتعالَی.»
ادامه دارد...
_______________________
۱.بحار ج۴۵ ص۹۹
۲.تیسیرالمطالب ص۱۹۹
@zeynaby1354