ماه محرم که فرا می‌رسید پیراهن مشکی به تن میکرد و چفیه سبزرنگی به گردن می‌انداخت، شورحسینی او را به هیئت می‌کشاند. میشد عشق و محبت او به سیدالشهداء (ع) را در چهره‌اش دید. اما او به شور اکتفا نمیکرد. به هیأتی میرفت که بار علمی و معنوی بیشتری داشته باشد. کنار دوستانش می‌نشست و سینه‌زنی که شروع میشد، عاشقانه سینه می‌زد. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ رهایی از گناه