غیر مُشتی غنچه‌ی پرپر چه باقی مانده است از بهار، ای باغبان! دیگر چه باقی مانده است عشق را در من دمیدی کاش می‌دیدی ز من بعد از آن طوفان ویرانگر چه باقی مانده است! تا چهل پیمانه نوشیدم ولی معلوم نیست از شراب عمر در ساغر چه باقی مانده است زنده‌ایم اما از این رنجی که نامش زندگی‌ست غیر تکراری ملال‌آور چه باقی مانده است عشق بعد از مرگ هم بی‌اعتنا از من گذشت رد پایش بر مزارم گرچه باقی مانده است