آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا جان گفت ای نادی خوش، اهلا و سهلا مرحبا ای نادره مهمان ما بردی قرار از جان ما آخر کجا می‌خوانیم گفتا برون از جان و جا از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران بر چرخ بنهم نردبان تا جان برآید بر علا این قافله بر قافله پویان سوی آن مرحله چون برنمی‌گردد سرت چون دل نمی‌جوشد تو را 🆔 @mahfa110