🔴
قاضی حسود
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
داستان ابولیلای قاضی در زمان حضرت جواد (علیه السلام) شنیدنی است، قاضی ابو لیلا در زمان متوکل عباسی قاضی القضات و در راس دستگاه قضایی خلافت به اصطلاح اسلامی آن روز بوده است، مغازه دار نزدیک منزل قاضی، زرقا نامی بود و قاضی با زرقا رفیق بود، روزی به زرقا رسید در حالی که قاضی سخت پریشان بود زرقا پرسید جناب قاضی چرا امروز این قدر ناراحت هستی؟
گفت اگر بدانی در محضر خلیفه چه مصیبتی بر من وارد آمد؟ دزدی را آوردند که سرقتش ثابت شده بود، در اجرای حد از من پرسید چه مقدار از دستش را باید قطع کرد، من گفتم در قرآن مجید خداوند می فرماید: دست دزد را باید قطع کرد و دست را در آیه وضو تا مرفق یعنی آرنج باید شست، لذا دستش را از مرفق باید قطع کرد.
خلیفه از قضات دیگر که در مجلس حاضر بودند، پرسید و آنان گفتند از بند دست باید قطع کرد، چون خداوند دست را در دو آیه تیمم از مچ شمرده است. خلیفه رو به امام شیعه ها حضرت جواد (علیه السلام) کرد، و از او سؤال کرد.
حضرت فرمود: دیگران پاسخ را گفتند، خلیفه گفت شما هم بفرمایید حضرت مجددا فرمود: دیگران گفتند، خلیفه اصرار کرد و به ناچار حضرت فرمود: باید انگشتان او را قطع کرد؛ چون خداوند می فرماید: مساجد برای خداست و مساجد جمع مسجد، جاهایی است که در حال سجده به زمین گذاشته می شود..
❌
ادامه در پست های بعدی...
➥
@zohur_media | اینڪ آخرالزمان
https://eitaa.com/zohor1111