سيّد نصراللّه بن سيد حسين موسوى (سيد اجل شهيد سعيد اديب آقا سيد نصرالله موسوى آيتى در فهم و ذكاوت و حسن تقرير و فصاحت كه در روضه منوره حسينيه مدرّس بود و كتب در مسائلى تصنيف كرده از جمله الروضات الزاهرات فى المعجزات بعدالوفات و سلاسل الذهب و غير ذلك كه به دستور سلطان روم او را در قسطنطنيه شهيد كردند) مدرس دركتاب خود مسمى بروضات الزاهرات نقل كرده كه وقتى ما بزيارت حضرت رضا صلوات الله عليه مشرف مى شديم با ما مرد تاجرى بود از اهل بغداد. چون بنزديكى مشهد رسيديم شنيديم كه آن شخص تاجر گفت سبحان الله آيا كسى براه زيارت حضرت رضا دوازده تومان خرج كرده است كه من كرده ام آنگاه از آن منزل حركت كرديم تا بمشهد وارد شديم . چون براى تشرف رفتيم و بدرب حرم مطهر رسيديم و خواستيم وارد شويم . ناگهان يكنفر از خدام آنحضرت جلو آن تاجر بغدادى را گرفت و مانع او شد از اينكه داخل حرم شود. گفت آقاى من در خواب بمن فرموده است كه دوازده تومان بتو بدهم و نگذارم كه داخل حرم شوى زيراپشيمان شده اى از اينكه دوازده تومان در راه زيارت خرج كرده اى . پس آن وجه را داد و آن تاجر هم آن پول را گرفت و برگشت و كسى بغير از من بر اين امر مطع نشد. (احتمال دارد كه آن بغدادى بيگانه و يا نااهل يا قابل هدايت نبوده وگرنه حضرت رضا (ع ) او را از لطف خود مأ يوس نمى كرد چون اين خانواده در خانه كرم هستند اميدواريم كه خداوند اخلاص واردات ما را باهل بيت زياد فرمايد.(31) شاها بتو ما ديده احسان داريم