#امام_حسین_ع_مناجات #شب_یلدا
#شب_جمعه
نفَسهای مرا وابستهی آهِ دمادم کن
طناب بُغض را دور گلویم سخت محکم کن
چه کم دارد کسی که در دلش داغ تو را دارد
تنور سینهام را روشن از گرمای این غم کن
به جای مال دنیا «گریه» میخواهم فقط از تو...
دو جرعه اشک را در استکان چشم من دَم کن
پس از مُردن لباس روضهام نذر حسینیّهست
تمام تار و پود مشکیاش را خرج پرچم کن
در آغوشم نمیگیری، چه زجری بیشتر از این...!
بیا با بوسهای دردِ دلِ عُشّاق را کم کن
همه عالَم مرا دیوانهی عشق تو میخوانند
اگر این است رسوایی، مرا رسوای عالَم کن
حبیب تو شدن شیرینترین رؤیای نوکرهاست
پس از عُمری به پایت سوختن، پُشت مرا خم کن
نسیم کوی تو حُرِّ یزیدی را حسینی کرد
مرا با عطر بابالقبلهات یک روز آدم کن
برایم هر شبی که از حرم دورم، شبِ یلداست
خودت این حسرت طولانی من را مجسم کن
فقیرم، کربلایِ این گدا را لنگ نگذاری...
بساط رفتنم را یک شبِ جمعه فراهم کن
* *
من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم
خودت فکری به حال پُرسشی اینگونه مبهم کن
کسی جز تو، تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد
بیا ای بوریا! کاری برای جسم درهم کن
https://eitaa.com/zohormahdi1402