+عباسم ! ستون‌استوارهستی‌ام ! -شرمسارم‌ازاین‌حال‌وروزمولایم ! کمترین‌اقتضای‌ادب‌ایستادن‌تمام‌قدپیش‌پای‌ شماست . +این‌پیکربه‌خون‌نشسته‌ات‌استادایستادگی‌است وهمه‌مردان‌عالم‌رامعلم‌مردانگی ..! -جانم‌فدای‌چشمهایتان‌چرا‌گریه‌میکنید ؟! +چه‌آورده‌اندبرسرتنهاذخیره‌اخوتم ! عباس‌من ! دستهایت‌کو ؟! -به‌شوق‌دیدارشمادست‌وپاگم‌کرده‌ام . +سرت ؟! چه‌به‌روزسرت‌آمده‌عباس ؟ -سرراچه‌منزلت‌پیش‌پای‌عشق‌شما ؟! +بگذاراین‌تیغ‌هاوتیرهاراازتن‌وبدنت‌بیرون بکشم. -اینهانشانه‌های‌عشق‌شماست‌برپیکرمن ؛ عمری‌چشم‌انتظاردریافت‌این‌نشانه‌ها‌بوده‌ام . +چشمانت ! چه‌کرده‌اندباچشم‌های‌تواین‌بی‌‌چشم وروترین‌خلق‌عالم ؟! -دست‌اگرمی‌داشتم‌این‌دوچشم‌رازیرپایتان‌فرش میکردم . +به‌جای‌این‌دودست‌دوبال‌دربهشت‌خواهی‌یافت بهشت‌زیربالهای‌توخوادبود. -آن‌دوبال‌راهم‌پیش‌پای‌شماپهن‌خواهم‌کرد . بهشت‌من‌چشم‌های‌شماست ... -راستی‌چه‌بزرگی‌شماای‌حضرت‌حسین ! که‌سراغی‌ازمشک‌وآب‌نمیگیری💔!.. +درمقابل‌دریای‌وجودتوآب‌چه‌محلی‌از‌اعراب‌دارد ؟ حیات‌همه‌آب‌است‌وتوحیات‌بخش‌آبی‌عباس‌من !