یادش‌بخیر لبخند‌آرام‌وپر‌معنایش اخم‌هایِ‌دربینِ‌چروک‌های‌صورتش دست‌های‌پینه‌بسته‌یِ‌پر‌مهرش؛ آن‌موهای‌سپیده، گیس‌شده‌با‌دست‌های‌پدربزرگ. آن‌چایی‌های‌با‌طعمِ‌گلِ‌محمدی‌اش! چقدر‌دوستش‌داشتم... رفت‌و‌من‌ماندم‌بی‌او!... جایت‌خالیست‌مادربزرگ! :)