او غمخوار و يار و ياور پدر جانبازش بود. دو سال تمام از او مراقبت و پرستاري مي‌كرد. شب‌ها بالاي سرش بيدار مي‌ماند تا مبادا زخم بستر بگيرد. غذا دهان پدرش مي‌گذاشت و شب‌ها كه مجبور بود به پدرش رسيدگي كند، نماز شب و دعاي توسل مي‌خواند. نماز شب خواندن را هم از پدرش آموخته بود. برادرم در آغوش حامد به شهادت رسيد. به نظر من سعادت شهادت به اين دليل نصيب حامد شد چراكه زحمت پدر جانبازش را خيلي كشيده بود. حامد حتي نمازهاي قضاي پدرش را كه به دليل جانبازي قادر به خواندن نبود، ادا مي‌كرد. @zxcvcxz