نکته مهم اینکه حتی اگر توقف واقعی، کامل و با برنامه مازوتسوزی را برای کاهش آلودگی هوا مؤثر بدانیم، نباید از این مسئله غافل شد که بیان غیرشفاف علت توقف محدود مازوتسوزی و ربط دادن خاموشیها به حفظ سلامت مردم و رفع آلودگی بدون عمل به تکالیف قانونی دولت و دستگاههای مختلف از جمله اجرای «قانون هوای پاک»، گسترش حملونقل عمومی، جایگزین کردن خودروهای فرسوده با خودروهای نو و با مصرف کمتر بنزین و دوگانه سوز، افزایش کیفیت سوخت و... مشکل را حل نمیکند.
در همین زمینه؛ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یادداشتی در تاریخ شنبه 19 آبان ماه به ضرورت توجه به سایر اقدامات ذکر شده در قانون هوای پاک اشاره کرده و نوشته بود: «در نظر داریم راهکارهای کاهش آلودگی هوای هر کلانشهر را متناسب با سهم منابع انتشار آلایندهها در آن کلانشهر تدوین و پیگیری کنیم. راهکارهای مربوط به منابع متحرک مانند اسقاط، نوسازی و توسعه ناوگان حملونقل عمومی را در تمام کلانشهرهای کشور (از جمله در تهران و مشهد) پیگیری کنیم. همچنین طرحهای مربوط به منابع ثابت نیز در تمام مناطق آلوده کشور و با تمرکز بر کلانشهرهای اراک، اصفهان و کرج دنبال خواهند شد. همانطور که در مصوبههای کارگروه ملی نیز به صراحت بیان شده، سازمان حفاظت محیط زیست پیگیر اجرای وظایف سایر دستگاهها در این زمینه است. برای مثال، وزارت نفت مکلف به تامین سوخت مطابق با استاندارد ملی است که باید گزارش اقدامات و برنامههای آتی خود را تا دو هفته آینده به کارگروه ارائه کند.»
امید است با توجه و ورود مستقیم شخص رئیسجمهور محترم، عنایت و اهتمام ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، نمایندگان مجلس و سایر دستگاههای مربوطه به تکالیفی که در قانون هوای پاک برعهده آنها گذاشته شده است، اقدامات عملیاتیتر و واقعیتری در کاهش آلودگی هوا در سراسر کشور شاهد باشیم تا سلامت مردم نیز از این جهت حفظ شود.
بابایی با بیان اینکه تاثیر مازوتسوزی در آلودگی هوای تهران بسیار اندک است، ادامه داد: «ممکن است در شهرهای مجاورِ برخی نیروگاهها تاثیر سوخت مازوت بر آلودگی هوا بیشتر باشد و این نکته قابل بررسی است. بنابراین در سیاهه انتشاری که در تهران منتشر شده است، مازوتسوزی تاثیر ناچیزی داشته و فقط در چند سال قبل ممکن است آن هم در یکسری موارد که جهت باد به سمت تهران بوده بتوان ادعا کرد که مازوتسوزی در آلودگی هوای پایتخت مؤثر بوده است.»
راههای موثرتر از مازوتسوزی
برای کاهش آلودگی هوا
البته پیش از این مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران نیز اعلام کرده بود که «در تهران مازوتسوزی نداریم».
نباید فراموش کرد که مشکل آلودگی هوا در تهران و کلانشهرها به عوامل گستردهتر دیگری همچون نوع سوخت مصرفی خودرو و موتورسیکلتها و وجود یکسری نواقص در توسعه حملونقل عمومی و معاینههای فنی خودروهای فرسوده و یا اسقاط این خودروها برمیگردد.
در همین رابطه، سیدجعفر تشکری هاشمی، رئیس کمیسیون حملونقل شورای شهر تهران در بازدیدی که روز سهشنبه از ایستگاههای درحال ساخت خطوط 6 و 7 مترو تهران انجام داده بود، گفت: «امروز برای آلودگی هوا نیروگاهها را خاموش میکنیم اما یکی از راههای کاهش آلودگی هوا همین توسعه خطوط مترو و سیستم حملونقل عمومی است، ما برای هر لیتر بنزین 75 سنت هزینه میکنیم، اما اگر همین پول را به مترو اختصاص دهیم، میتوانیم سالانه چندین کیلومتر مترو بسازیم.»
همچنین مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران نیز در حاشیه جلسه روز سهشنبه شورای شهر در پاسخ به خبرنگار کیهان با استقبال از اینکه مازوتسوزی در برخی نیروگاههای کشور متوقف شده است، در عین حال روشهای موثرتری برای کاهش آلودگی هوا در کلانشهرها پیشنهاد داد و گفت: «دولت باید اولویت خود در کاهش آلودگی هوای تهران را بر از رده خارج کردن خودروهای فرسوده بگذارد و سپس با مافیای خودرو مبارزه کند تا خودروهای باکیفیت که آلودگی کمتری تولید میکنند وارد کشور شوند.»
وی افزود: «اقدام توقف مازوتسوزی در سه نیروگاه حرکت اولیه خوبی برای کاستن از آلودگی هوا است، اما باید در ادامه به موارد دیگری که تاثیر زیادی در کاهش آلودگی هوا دارد نیز توجه شود. 6 تا 7 میلیون خودروی فرسوده در کشور وجود دارد و مصرف سوخت آنها بیش از سه برابر میزان استاندارد مصرف سوخت معمول است.»
قطع مازوتسوزی خوب است؛ اگر بهانه نباشد!
توقف مازوتسوزی در نیروگاهها اگرچه حتی یک درصد هم در کاهش آلودگی هوا مؤثر باشد و سلامت مردم را تضمین کند مفید است، اما اشکال اینجاست که مبادا برای پوشاندن یک کم کاری مدیریتی در ذخیرهسازی بموقع سوخت مورد نیاز نیروگاهها موضوع سلامت مردم و رفع آلودگی هوا یک بهانه باشد. در حالی که باید دید اساساً قطع مازوتسوزی در تنها سه نیروگاه از 143 نیروگاه کشور به تنهائی چه میزان در رفع آلودگی مؤثر است؟ در شرایطی که مازوتسوزی در 11 نیروگاه دیگر ادامه دارد این نگرانی از بهانه بودن آلودگی هوا تشدید میشود، آن هم وقتی شاهد خاموشیهای منظم سراسری به علت قطع مازوتسوزی در تنها سه نیروگاه هستیم!
از مجموع 143 نیروگاه بزرگ کشور، فقط 16 نیروگاه بخاری امکان مصرف مازوت را دارند که از بین این
16 نیروگاه نیز مخزن سوخت دو نیروگاه بعثت تهران و اصفهان سالها پلمب بوده است؛ بنابراین مصرف مازوت در 14 نیروگاه بهخاطر عدم تخصیص کافی گاز در فصول سرد سال انجام میشود و طبق دستور رئیسجمهور مصرف مازوت فقط در سه نیروگاه متوقف شده است!
ناهماهنگی یا تناقض؟!
درخصوص این دستور رئیسجمهور در روزهای گذشته سخنگوی دولت در حساب مجازی خود نوشته بود:
«شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. میتوان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد.»
اما وقتی صحبت از نگرانی و وجود برخی تناقضات در این تصمیم دولت میشود میتوان به صحبتهای دیروز رئیسجمهور در حاشیه جلسه هیئت دولت اشاره کرد که بر خلاف سخنگوی دولت در پاسخ به خبرنگاران در مورد علت خاموشیها و متوقف شدن مازوتسوزی، سخنی از حفاظت از محیط زیست و آلودگی هوا به میان نیاورد و گفت: «چون ذخایرمان کم است و در زمستان ممکن است با مشکل مواجه شویم مجبوریم ذخایر نیروگاهها را طوری تنظیم کنیم که به مشکل برنخوریم.»
در این شرایط مردم انتظار شفافیت و بیان صریح موضوعات مرتبط با خود از طرف مسئولان را دارند.
مقابله با آلودگی هوا فراتر از توقف مازوتسوزی است
قطع مازوتسوزی در ۳ نیروگاه آلودگی هوا یا بهانهای برای خاموشیها؟!
بنا بر یک تصمیم اعلام شده از سوی دولت به عنوان راهکاری زیست محیطی برای مقابله با آلودگی هوا، چند روزی است مازوتسوزی در سه نیروگاه کشور قطع شده اما بسیاری از کارشناسان معتقدند؛ ماجرا چیز دیگریست.
سرویس اجتماعی- مهدی برازنده:
به گزارش کیهان، سالهاست که با فرارسیدن فصل سرما، شاهد افزایش آلودگی هوا در برخی شهرهای کشور هستیم و همواره مسئولان و کارشناسان محیطزیست، مدیریت شهری و دولت و مجلس یکسری عوامل را به عنوان متهمان آلودگی هوا معرفی میکنند. در این بین مازوتسوزی در نیروگاهها نیز یکی از شناخته شدهترین متهمان آلودگی هوا است.
در روزهای گذشته دولت چهاردهم نیز با این استدلال که مازوتسوزی تهدیدی برای سلامت مردم است حکم به توقف مازوتسوزی در سه نیروگاه کشور و آغاز خاموشیهای منظم روزانه در سراسر کشور داد؛ این در حالی است که این نیروگاهها سهمی 3 هزارمگاواتی از 47 هزار مگاوات کل تولید برق نیروگاههای کشور را دارند و بسیاری از کارشناسان معتقدند ژست محیط زیستی در این ماجرا بیشتر یک پوشش برای اصل ماجرائی است که ناشی از جنبه مدیریتی و سوءتدبیر است.
تصمیم ممنوعیت مصرف مازوت در سه نیروگاه شهید منتظری اصفهان، منتظر قائم کرج و شازند اراک به دلیل نقش آنها در آلودگی هوای این استانها روز چهارشنبه 16 آبان در دومین جلسه کارگروه ملی کاهش آلودگی هوای دولت چهاردهم گرفته شد، البته قطع مازوتسوزی که همواره یک مطالبه و یکی از راههای کاهش آلودگی هوا در شهرهای کشور عنوان میشد را به صورت محدود عملیاتی اما از سوی دیگر کام مردم را به دلیل قطعی برق در فصل سرما تا زمانی نامشخص، تلخ کرد و مایه ابراز تعجب کارشناسان شد.
آدرس غلط دولت به بهانه حذف مازوت
در همین رابطه، مالک شریعتی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه 20 آبان ماه به خبرگزاری فارس گفت: «اعلام جدول خاموشی به بهانه حذف مازوت آدرس غلط دولت است. اگر مازوت هم میسوزاندند باز ما خاموشی داشتیم. علتش این است که تکالیف درخصوص ذخیرهسازی، تکالیف افزایش راندمان نیروگاهها و تکالیف درخصوص کیفیسازی سوخت پالایشگاهها انجام نشده است.»
وی افزود: «اینکه بگویند آلودگی را کم میکنیم، اما بهجای آن خاموشی میدهیم غلط است. در هر دو شرایط مردم متضرر میشوند. به نظر میآید که دولت باید تجدیدنظر کند. دولت باید قوانین حوزه بهینهسازی، مدیریت مصرف، افزایش راندمان نیروگاهها، افزایش کیفیت سوخت پالایشگاهها را دنبال کند. همه مواردی که نام بردم قانون دارد.»
ناکارآمدی با ژست محیط زیستی!
در همین زمینه دکتر سمیه رفیعی، نماینده تهران در مجلس و رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با کیهان درباره سهم آلایندههای ثابت همچون سوخت مازوت در آلودگی هوا اظهار داشت:
«سهم منابع ثابت از آلایندگی با آلاینده شاخصpm2.5 یا گردوغبار براساس آخرین سیاهه انتشار منتشر شده 30 درصد است؛ اما عمده عامل آلودگی هوا منابع متحرک هستند و دولت باید پیش از اینکه مازوتسوزی را متوقف میکرد، منابع سوخت پاک را تامین میکرد.»
رفیعی تاکید کرد: «ما اساساً با دوگانه تولید آلودگی یا خاموشی مشکل داریم و این وضعیت نباید در کشور بهوجود میآمد. دولت پیش از این باید نسبت به ذخیره گاز، گازوئیل استاندارد و حتی مازوت در نیروگاهها اقدام میکرد که چنین شرایطی در کشور رخ ندهد. اینکه با «منت محیط زیستی» کاری را انجام دهیم، صحیح به نظر نمیرسد. دستگاههای مربوطه باید اطلاعات درست در اختیار رئیسجمهور قرار دهند و به همین نسبت به مردم نیز اطلاعات درست ارائه شود. نمیتوان بخشی از ناکارآمدیهای خود را گردن محیط زیست بیاندازیم و ژست محیط زیستی بگیریم.»
خاموشی نیروگاهها با اسم رمز مازوتسوزی
قابل توجیه نیست
مهدی بابایی، نایبرئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران نیز در گفتوگو با کیهان اظهار داشت: «درصد بسیار ناچیزی از تامین سوخت نیروگاههای ما از طریق مازوتسوزی انجام میشد و توقف مازوتسوزی یک راهکار برای کاهش آلودگی هوا است. با این حال بررسی میزان خاموشیهایی که این روزها شاهد هستیم، چیزی فراتر از این میزان را نشان میدهد؛ در حقیقت ما به اندازه همان درصد ناچیز باید خاموشی داشته باشیم.»
وی افزود: «نمایندگان مجلس این خاموشیها را به دلیل عدم ذخیرهسازی سوخت مایع برای یکسری از نیروگاهها میدانند، اگرچه این نکته اکنون محل بحث نیست و اکثر مسئولان نسبت به توقف مازوتسوزی موافقت کردهاند، اما اینکه با اسم رمز «مازوتسوزی» بخواهیم بقیه نیروگاههای کشور را نیز خاموش کنیم، قابل توجیه نیست.»
حامیان سازش با آمریکا بخوانند
صهیونیست و ضدایرانی 2 ویژگی اصلی اعضای کابینه ترامپ
2 ماه مانده به تحلیف و بازگشت دوباره ترامپ به کاخسفید، وی جمعی از افراد را برای مناصب کلیدی دولت خود معرفی کرده است که ویژگی بارز و مشترک آنها جنگطلبی، عشق به رژیم صهیونیستی و ایرانستیزی است. مسئلهای که حامیان سازش با آمریکا در کشورمان به جد باید روی آن فکر کنند!
سرویس خارجی-
ترامپ در زمان تبلیغات ریاستجمهوری وعده داده بود که آمریکا را درگیر جنگ جدیدی نخواهد کرد و جنگهای کنونی در غزه و اوکراین را نیز متوقف خواهد کرد. اما طی روزهای گذشته افرادی را برای مناصب کلیدی دولت خود معرفی کرده است که همه جنگطلب و عاشق رژیم صهیونیستی و به شدت ضدایرانی هستند. این انتصابها به وضوح فاصله حرف و عمل کذّابی مثل ترامپ را نشان میدهد. او در دوران ریاستجمهوریاش نیز معروف به «دروغگو» بود و بسیاری از رسانههای آمریکایی دروغهای او را به صورت هفتگی شمرده و بهروزرسانی میکردند.
گزینههایی که وی برای سیا، وزارت خارجه، پنتاگون و مشاور امنیت ملی برگزیده است به شدت «تندرو»، «ضدایرانی» و «عاشق اسرائیل» هستند؛ این در حالی است که داخل کشورمان عدهای صاحب تریبون و پُست، «سازش» و «مذاکره» با ترامپ، لحظهای از دهانشان نمیافتد. به این بهانه که «ترامپ تاجر است» و «مذاکره با یک تاجر راحت است» و «ترامپ تغییر کرده» مذاکره با گروهی جنگطلب، ضدایرانی و صهیونیست را که مدام شعار حمله به ایران و نابودی ایران میدهند، تبلیغ میکنند. جالب اینجاست که وقتی دموکراتها روی کار بودند، همینها علیه همین ترامپ موضع میگرفتند! این رویکرد جدای از این که با منافع ملی کشور سازگار نیست با عقل سلیم نیز مغایرت کامل دارد.
جزو بدیهیات است که در مذاکره، باید دوطرف موجودیت یکدیگر را حداقل به رسمیت بشناسند ولی افرادی که از سوی ترامپ به عنوان کارگزاران دولت جدید وی معرفی شدهاند یک مشت وحشیِ بدسابقهاند که به دنبال جنگ و حمله به زیرساختهای ایران و نابودی جمهوری اسلامی ایران هستند. انتخاب برخی از این چهرهها حتی، صدای عُقلای آمریکا را هم درآورده است.
اسرائیل باید به ایران حمله کند!
«دونالد ترامپ»، مجری شبکه «فاکسنیوز» و عضو گارد ملی سابق یعنی «پیت هگست» را برای وزارت دفاع دولتش معرفی کرده است. وی هم طرفدار حمله به ایران و ترور مقامات، دانشمندان و مقامات جمهوری اسلامی ایران است. هگست مانند بسیاری از جمهوریخواهان مواضعی افراطی نسبت به ایران دارد و از افزایش فشار بر کشورمان علناً حمایت میکند.
بنا به نوشته وبسایت او، «هگست» بهعنوان افسر پیادهنظام در افغانستان، عراق و خلیج گوانتانامو حضور داشته است. او مجری برنامه «فاکس اند فرندز ویکند» است و بهعنوان مفسر در چندین برنامه فاکسنیوز ظاهر شده است. انتخاب یک مجری شبکه تلویزیونی فاکسنیوز به سمت وزیر دفاع از سوی «دونالد ترامپ» موجی از شگفتی را در میان مقامات آمریکایی به همراه داشته است. به گزارش نشریه پولیتیکو، هرچند مقامات امنیت ملی و تحلیلگران دفاعی که تجربه چهار سال نخست ریاستجمهوری ترامپ را داشتند، آماده چنین غافلگیری بودند اما، بسیاری از مقامات بر این باورند که انتخاب مجری «فاکسنیوز» به عنوان یک شبکه نزدیک به ترامپ و کهنهسرباز ارتش آمریکا، کاملاً غافلگیرکننده بوده است.
«پولیتیکو» با بیان اینکه «چنین انتخابی حاکی از آن است که ترامپ به دنبال انتصاب یک وفادار و مجری بیچون و چرای سیاستهای خود است» نوشته: «لفاظیهای کارزار انتخاباتی ترامپ نیز این نگرانی را ایجاد کرده بود که دور دوم ریاستجمهوری او احتمالاً همراه با تغییرات سریع و تفرقهانگیز در پنتاگون باشد... انتخاب چنین فردی از سوی ترامپ به سمت وزارت دفاع، بر بیم و نگرانیها در مورد پاکسازی ژنرالهای عالیرتبه از سوی رئیسجمهور به عنوان فرمانده کل قوا افزوده است.»
وی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «اسرائیل میخواهد به ایران حمله کند، ما باید به آنها اجازه دهیم که این کار را انجام دهند! این بهترین فرصت برای دولت اسرائیل و نه آمریکا است که با ترور شخصیتهای علمی، نظامی و...، حملات سایبری، بمباران تاسیسات نظامی و هستهای و سایر روشها یکبار برای همیشه تهدید و خطر ایران را با بمباران رفع کند.» آیا مدعیان اصلاحات و طرفداران سازش با ترامپ، این حقایق را خواهند دید؟!
رئیس سیا، یک ضدایرانی دوآتشه
دونالد ترامپ همچنین روز سهشنبه اعلام کرد «جان راتکلیف» یکی از متحدان نزدیک خود را که در پایان اولین دوره ریاستجمهوری خود مدیر اطلاعات ملی بود، بهعنوان مدیر آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) انتخاب کرده است. وی در حزب جمهوریخواه به تندرویی معروف است. هنگامی که راتکلیف در سال ۲۰۲۰ توسط سنا با اکثریت جمهوریخواه بهعنوان مدیر اطلاعات ملی تأیید شد، همه سناتورهای دموکرات به دلیل عدم تجربه و حزبی بودن، به نامزدی او رای منفی دادند. با توجه به اینکه جمهوریخواهان مجدداً سال آینده سنا را کنترل خواهند کرد، آنها با اشاره به ماهها تجربه راتکلیف بهعنوان مدیر اطلاعات ملی احتمالاً او را اینبار به راحتی تایید میکنند. «جان راتکلیف»، در دوران تصدی خود بهعنوان مدیر اطلاعات ملی آمریکا، مواضع سختگیرانهای نسبت به ایران اتخاذ کرده است. وی برنامه موشکی ایران را تهدیدی برای منافع آمریکا میدانست و در نشست کمیته اطلاعاتی کنگره آمریکا اظهار داشت که برنامه موشکی ایران منافع آمریکا را تهدید میکند. در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، راتکلیف ایران را به تلاش برای ایجاد اغتشاش و سردرگمی در انتخابات متهم کرد و مدعی شد که ایران با ارسال ایمیلهای تهدیدآمیز به رأیدهندگان و انتشار ویدئوهای جعلی، سعی در تضعیف اعتماد عمومی به روند انتخابات داشته است.
یک جنگطلب دیگر، مشاور امنیت ملی
ترامپ همچنین «مایک والتز» را به عنوان مشاور امنیت ملی خود معرفی کرده است. والتز ۲۶ اکتبر (۵ آبان) یعنی روزی که حمله محدود نظامی رژیم اسرائیل به ایران رخ داد، در توئیتر خود نوشته بود: «تا اینجای کار... مهم است که توجه داشته باشیم چه چیزی در ایران اتفاق نیفتاده [مورد حمله قرار نگرفته] است: جزیره خارک که ۸۰درصد صادرات نفت ایران در آن ذخیره میشود (اما انجام این کار باعث میشود قیمت نفت درست قبل از انتخابات افزایش یابد). تأسیسات هستهای نطنز که در ۲۰۰ مایلی خارج از تهران هستند (و بایدن علناً گفت که از آن حمایت نمیکند). این ممکن است آخرین و بهترین فرصت اسرائیل برای کاهش برنامه هستهای ایران و بستن پول نقد آنها باشد. آیا بایدن- هریس بار دیگر به اسرائیل فشار آوردند که کمتر از آنچه باید انجام دهد؟»
تندروترین گزینه ترامپ وزیر خارجه میشود
روزنامه نیویورکتایمز سهشنبه «مارکو روبیو» را به عنوان گزینه اصلی وزارت امور خارجه آمریکا معرفی کرد، کسی که پیش از این بر لزوم حفظ گزینه نظامی علیه ایران و تشدید تحریمها تأکید داشته است. روبیو 53ساله از جمله افرادی است که مانند ترامپ به دنبال پایان جنگ اوکراین با روسیه است، اما جبهههای سختی علیه چین و همچنین ایران دارد و به گزارش رویترز جزو تندروترین گزینههای ترامپ محسوب میشود.
به گزارش فارس، «روبیو» بارها حاکمان کشورمان را «تروریست» خوانده و از هر فرصتی برای حمله به ایران استفاده کرده و خواستار «شدیدترین تحریمها» علیه ایران شده است. وی که نایبرئیس کمیته منتخب امور اطلاعاتی مجلس سنای آمریکا نیز هست، اول اکتبر (10 مهر) ضمن محکومیت پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و بدون اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی، خواستار بازگشت کمپین فشار حداکثری علیه ایران شد.
سفیر عاشق «اسرائیل»
ترامپ همچنین «مایک هاکبی» را به عنوان سفیر دولت خود در رژیم صهیونیستی معرفی کرده است. در شرایطی که بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، وزیران صهیونیست تندرو لفاظیهایی درباره الحاق بخشهایی از کرانه باختری و تحت کنترل درآوردن آن مطرح میکنند، «هاکبی» گزینه ترامپ بهعنوان سفیر آمریکا در اراضی اشغالی با ادبیاتی که خوشایند جناح راستگراست درباره این منطقه فلسطینی سخن گفته است. به گزارش ایسنا، هاکبی در گفتوگو با رادیو ارتش رژیم صهیونیستی گفته است: «خب همانطور که میدانید من اغلب به یهودا و سامره (کرانه باختری) میروم. من همچنین بسیار معتقدم که مردم اسرائیل سزاوار یک کشور ایمن و امن هستند و هر کاری که بتوانم انجام میدهم که به آن کمک کند، برای من یک افتخار بزرگ خواهد بود.» او پیشتر نیز در مواضعی گفته بود که «موجودیتی به نام کرانه باختری را به رسمیت نمیشناسم و از الحاق آن به خاک اسرائیل حمایت میکنم.» هاکبی یک «مسیحی آخرالزمانی افراطی» و حامی تمامقد شهرکسازی رژیم اسرائیل در کرانه باختری نیز بوده است. او همچنین گفته است که اگر کشور فلسطین قرار باشد ایجاد شود، باید خارج از سرزمینهای اشغالی و در کشوری مانند مصر قرار بگیرد. با این انتخاب، تقریباً بدیهی است که آمریکا در دولت ترامپ چراغ سبز اشغال کرانه باختری را به اسرائیل خواهد داد. به نوشته وبسایت آمریکایی اکسیوس، مایک هاکابی با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل نیز رابطه بسیار نزدیکی دارد.
به این ترتیب او ظرف تنها ۲ سال موجسواری در عرصه سیاسی آشفته ایالات متحده، نهتنها به سود هنگفتی رسید بلکه با برنده شدن در قماری که روی دونالد ترامپ انجام داد، حالا بدون هیچ سابقه فعالیت سیاسی، حزبی و تشکیلاتی، وارد کاخ سفید شده تا کاسبیهای نجومیاش را در اوضاع و احوال «ترامپیده» ایالات متحده و جهان گسترش دهد.
به گزارش بلومبرگ، ترامپ به دنبال اقداماتی متنافض با سیاستهای پیشینش در کاخ سفید و شعارهای فعلی کارزار خود است، فقط و فقط برای اینکه سود تجارت ماسک را تضمین کند.
رئیسجمهور جدید آمریکا اعلام کرده در برنامههای خود برای کند کردن حرکت به سمت خودروهای الکتریکی تجدیدنظر خواهد کرد. ترامپ همچنین از شرکت ماهوارهای اسپیس ایکس که ۸۲ میلیارد دلار از دارایی خالص ماسک را تشکیل میدهد و تلاش آن حمایت میکند.
تازه این جز منافع عظیم دیگری است که طی ۴ سال آینده، ماسک، کارتل اقتصادی او و شرکایش با اعمال نفوذ مستقیم در کاخ سفید میتوانند به دست آورند.
نکته اینجاست که ورود مرد ۳۰۰ میلیارد دلاری به سلسله مراتب قدرت سیاسی، تکمیلکننده روندی است که از سال 2016 با ورود تاجر نیویورکی ولنگار و غیرسیاستمدار به کاخ سفید آغاز شد؛ دورهای که در واقع به شکل جالبی پیشبینی یک دهه جلوتر اندیشکده رند، مهمترین نهاد آیندهپژوهی آمریکا درباره عوض شدن نسل سیاستمداران سنتی و جایگزین شدن سرمایهداران و سلبریتیها را محقق کرد.
حمله گرگهای درنده والاستریت به کاخ سفید و پاره کردن اصل عدم تعارض منافع در سیاست آمریکا، به ایلان ماسک، خاندان ترامپ یا ویوک راماسوامی ختم نمیشود. شبکه بلومبرگ، ۳ روز پس از انتخابات برآورد کرد دارایی 10 میلیاردر جهان با پیروزی ترامپ، بیش از ۶۴ میلیارد دلار افزایش یافته است.
این تازه بخش مرئی کوه یخ است. غولهایی مثل بلکراک که بزرگترین کارتل اقتصادی آمریکا و جهان را تشکیل میدهد، به دنبال تاراج منابعی چند تریلیون دلاری به واسطه اختلال در حکمرانی دموکراسی آمریکایی و حاکم شدن هرج و مرج دستکم ۴ ساله «ترامپیسم» در این کشور هستند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از عریان شدن بیسابقه نقش میلیاردرها و تجارت هنگفت آنها در عرصه سیاسی آمریکا
گرگهای والاستریت در کاخ سفید
گروه بینالملل: ایلان ماسک که ثروتمندترین مرد جهان است، با کسب سود چندده میلیارد دلاری از سیاستبازی ثابت کرد از گرگهای والاستریت هم گرگتر است. ورود عریان او و دیگر الیگارشها و کاسبان اقتصادی به عرصه سیاست آمریکا نماد فرارسیدن «زمانه گرگ» در دموکراسی آمریکایی است؛ دورانی که سیاستورزی از خاستگاه اجتماعی خود طی ۲ قرن و نیم گذشته مبنی بر پرهیز ادارهکنندگان کشور از «تعارض منافع» فاصله میگیرد و به شکل امری کاملا انتفاعی درمیآید که دموکراسی را به ورطه اتوکراسی سوق میدهد.
پس از شایعات چند ماهه در جریان کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ درباره انتصاب مرد ۳۰۰ میلیارد دلاری برندهای ایکس، تسلا، اسپیس ایکس و دوج کوین و متعاقب یک هفته گمانهزنیهای جدیدی در لابیهای قدرت درباره ورود رسمی ماسک به عرصه سیاست، ترامپ سرانجام سهشنبه این هفته آب پاکی را روی دست همه ریخت.
رئیسجمهور پیشین و جدید آمریکا در بیانیهای رسمی اعلام کرد قصد دارد کارآفرین اهل آفریقای جنوبی و دیگر حامی مالی کارزار خود ویوک راماسوامی با اصالت هندی را در مسند قدرت یک سازمان دولتی جدیدالتاسیس بگمارد.
او گفت: «این ۲ آمریکایی فوقالعاده با هم راه را برای دولت من برای برچیدن بروکراسی دولتی، کاهش مقررات اضافی، کاهش هزینههای بیهوده و بازسازی سازمانهای فدرال هموار خواهند کرد».
ترامپ این سازمان جدید را وزارت کارایی دولت یا اصطلاحا «دوج» (DOGE) نام نهاده که قرار است در دومین دوره ریاستجمهوریاش، توسط این ۲ تاجر اداره شود، بدون اینکه هیچ محمل قانونی و ساز و کار مشخصی برای آنها تعریف شود. او مشخصا تاکید کرده ماسک با همراهی راماسوامی رهبری دوج را برعهده خواهد گرفت ولی عنوان شغلی دقیقی برای آنها در آژانس دولتی جدید مشخص نشده است.
برای آنکه یانکیها هر چه بیشتر گیج شوند، ترامپ در این بیانیه به نقل از ماسک آورده است: «این امر باعث ایجاد موج شوک به سیستم و هر کسی میشود که در تضییع امور دولتی دخیل است که تعداد زیادی از مردم را شامل میشود».
این در حالی است که قطعا ایجاد چنین نهادی در قوه مجریه ایالات متحده نیازمند پیشزمینه مطالعاتی، قانونی و تصویب ساختار و بودجه مربوط در کنگره است.
در بیانیه کذایی اخیر با اشاره به برنامه تحقیقات هستهای دوران جنگ دوم جهانی که به ایالات متحده اجازه ساخت نخستین بمب اتم جهان را داد اعلام شده سازمان جدید به طور بالقوه به «پروژه منهتن» عصر ما تبدیل خواهد شد!
در اصل ۲ ماه پیش (سپتامبر) ترامپ نخستین بار وعده داد ماسک را به یک «کمیسیون کارایی دولتی که وظیفه آن انجام یک حسابرسی مالی و عملکرد کامل کل دولت فدرال و ارائه توصیههایی برای اصلاحات اساسی» است، منصوب خواهد کرد.
ماسک پس از اعلام این خبر گویی از ابهام دموکراتیک جایگاه سیاسی زورکی جدید خود باخبر باشد سعی کرد اینگونه به این شبهه پاسخ دهد و در ایکس نوشت: «تهدیدی برای دموکراسی؟ نه! تهدیدی برای بروکراسی!!!»
اگر ویوک راماسوامی، موسس شرکت داروسازی رویوانت ساینسز به عنوان یک سیاستمدار تازهکار و یکی از نامزدهای مقدماتی غیرشاخص حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری امسال، حداقل سابقهای سیاسی برای خود خریده است اما ماسک قائل به همین نمایش سطحی نیز نبوده است.
او به رغم نزدیک به ۲ سال همراهی و مشارکت با خانواده ترامپ در کارزار انتخاباتی 2024، هیچگاه حتی تلاش نکرد خود را یک سیاستمدار بنامد. جالب اینکه اعلام حمایت رسمی مردی که لقب ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص داده از نامزد اصلی جمهوریخواهان یعنی ترامپ تازه از اوایل تابستان گذشته و بعد از اقدام نخست برای ترور او رخ داد.
در واقع او قماری کمریسک را انجام داد چرا که زمانی رسما از ترامپ حمایت کرد که موج اجتماعی سلبی علیه دموکراتهای حاکم به رهبری جو بایدن فرتوت و آلزایمری به راه افتاده بود. به محض اعلام پیروزی ترامپ در بامداد ششم نوامبر - فردای انتخابات سراسری 2024 آمریکا - تحلیلگران بازارهای مالی آمریکا، ماسک 53 ساله را بزرگترین برنده انتخابات ریاستجمهوری خواندند. ثروت او بر اثر این رویداد از مرز 300 میلیارد دلار عبور کرد در حالی که کل ثروت خاندان ترامپ بعد از ۴ سال ریاستجمهوری او و ۸ سال رهبری حزب جمهوریخواه 3.5 میلیارد دلار برآورد میشود.
به گزارش شبکه سیانبیسی، ماسک ۲ سال پیش 44 میلیارد دلار برای خرید شبکه توئیتر (ایکس فعلی) و حداقل ۲۰۰ میلیون دلار برای حمایت از ترامپ در انتخابات هزینه کرده اما این سرمایهگذاری اکنون به سود هنگفت حدود 70 میلیارد دلاری پس از پیروزی ترامپ رسیده است.
نگاهی به جریان تولید و انتشار اخبار در پساحقیقت
دکتر علیرضا پورجعفری*: اندیشمندان ارتباطات و برخی جامعهشناسان، دوران فعلی رسانهها را عصر پساحقیقت میدانند؛ عصری که در آن مولفههای زیادی در مواجهه و برخورد مخاطبان و کاربران رسانهها با مساله حقیقت تاثیر دارد. در پساحقیقت (Post-Truth Era)، فرآیند تولید و انتشار اخبار با تحولاتی بنیادین مواجه شده که این مساله عمدتا ناشی از رشد شبکههای اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی به رسانههای سنتی است.
* واقعیت، مسأله اصلی و اساسی در پساحقیقت
در این دوران رسانههای اجتماعی گوی سبقت را در حوزههایی مثل اطلاعرسانی و سرگرمی از رسانههای سنتی ربودهاند و حالا اینها هستند که در افکار عمومی کاربران رسانهها تعیینکنندهاند. به نظر میرسد مهمترین مساله در پساحقیقت، واقعیت است. در این دوره، مرز میان حقیقت و اطلاعات تحریفشده یا احساسی کمرنگ شده و به جای تمرکز بر واقعیتها، غالباً بر تأثیرات عاطفی و باورهای فردی تکیه میشود. به دیگر سخن در پساحقیقت از اندیشیدن خبری نیست و بار عاطفی موضوعات تعیینکننده است.
* نقش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال
در پساحقیقت الگوی استفاده از رسانهها تغییر کرده و شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، ایکس و اینستاگرام، به کانالهای اصلی توزیع اخبار تبدیل شدهاند. شیوه تعامل این شبکههای اجتماعی الگوریتممحور است و بر همین مبنا، با الگوریتمهایی که به تعامل و جذابیت محتوا توجه میکنند، به صورت عمده محتواهایی را که جنبههای احساسی بیشتری دارد یا مورد علاقه کاربران در شبکههای اجتماعی است، به آنها پیشنهاد میدهند. در همین فرآیند است که براحتی میتوان اخبار جعلی و شایعات نادرست را منتشر کرد و از آنجا که اساساً رسانههای اجتماعی میزان حوصله و دقت کاربران را کاهش داده و کاربران هم به دنبال راستیآزمایی نیستند، نتیجه در نهایت منجر به افزایش انتشار اخبار جنجالی و شایعات نادرستی میشود که اغلب اعتبار کمتری دارند (2019,Vorhaus).
* کاهش اعتماد به رسانههای سنتی
در عصر پساحقیقت، افول اعتماد عمومی به رسانههای سنتی مانند روزنامهها و شبکههای خبری، به افزایش تأثیرگذاری اطلاعات تأییدنشده و نامعتبر کمک کرده است. این بیاعتمادی تا حدی ناشی از قطبی شدن رسانهها و وابستگی آنها به جریانهای سیاسی یا اقتصادی است. در نتیجه، مخاطبان به جای تکیه بر منابع رسمی، به منابع غیررسمی و حتی شایعات رو میآورند که بیشتر با عقاید و علایق شخصیشان همخوانی دارد (2018,McIntyre).
از جمله نکات مهم در اینجا تفسیر اطلاعات و حتی واقعیات موجود در بیرون، بر اساس علایق و باورهای شخصی افراد است که اجازه پذیرش حقیقت را نمیدهد. در واقع کاربران رسانههای اجتماعی و مخاطبان رسانههای سنتی در پساحقیقت اطلاعات را بر اساس علایق خود میپذیرند.
* گسترش اطلاعات نادرست و تئوریهای توطئه
انتشار سریع اخبار جعلی و تئوریهای توطئه، یکی از پیامدهای مستقیم عصر پساحقیقت است. در این فضا، اطلاعات به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش و حتی پس از افشای نادرست بودن آنها، همچنان توسط بخش قابل توجهی از مخاطبان باور میشود. این فرآیند را میتوان به «اثر اطلاعات غلط» نسبت داد که به معنای تأثیرگذاری و پذیرش اطلاعات حتی پس از اصلاح آنهاست
(Lewandowsky et. al, 2017).
در همین زمینه باید اشاره داشت در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، بسیاری از اخبار جعلی و شایعات به طور گسترده از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شد. برخی از این اخبار ادعاهای غیرواقعی را علیه نامزدها مطرح کردند؛ به عنوان مثال خبری مبنی بر اینکه هیلاری کلینتون درگیر شبکهای از قاچاق انسان است (پیتزاگیت) در فضای مجازی منتشر شد. این خبر که ابتدا بدون هیچ مدرک یا منبع موثقی منتشر شده بود، به سرعت در شبکههای اجتماعی گسترش یافت و توسط عدهای باور شد. در این مورد، عوامل مختلفی از جمله بار احساسی شدید و استفاده از زبان تحریکآمیز سبب شد کاربران با انگیزههای مختلف این خبر را به اشتراک بگذارند و این خبر جعلی حتی به یک حادثه خطرناک واقعی تبدیل شد، چرا که یک فرد مسلح به دلیل باور به این شایعه به رستورانی در واشنگتندیسی حمله کرد. این مثال نشان میدهد چگونه اخبار جعلی میتواند با تکیه بر احساسات و باورهای افراد به سرعت گسترش یافته و تأثیرات واقعی داشته باشد.
* تأثیر احساسات و عوامل روانشناختی
در عصر پساحقیقت، اطلاعاتی که دارای بار عاطفی قویتری هستند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و بیشتر نیز به اشتراک گذاشته میشوند. افراد به طور طبیعی به اخباری جذب میشوند که احساسات آنها را برمیانگیزد و این اخبار حتی اگر اشتباه یا نادرست باشد، سریعتر از اخبار بیطرفانه گسترش مییابد. این فرآیند به تضعیف تمایل عمومی به بررسی منابع و محتوای اخبار منجر میشود
🚨🚨همصدایی سران اصلاحات با اسرائیل در توطئه براندازی ز ز آ !!!
⚠️پریشب نتانیاهو برای سومین بار از شعار « زن_زندگی_آزادی » استفاده کرد و رسماً نشان داد که این فتنه، طراحی اسرائیل بوده است، همانگونه که رهبر خردمند ما گفته بودند.
‼️آقایان تاکنون انکار می کردند سخن نتانیاهو را که گفته بود، اصلاح طلبان سرمایه اسرائیلند. از این سند هم گویاتر؟
💢پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🪧#وعده_صادق
🪧#ایران
☆ــــــــــــــــــــ
زلزلـه کانال تحلیل سیاسی و نظامی
ــــــــــــــــــــــ☆
🇮🇷@zelzeleh313🇮🇷
اما «به وقت شام» را باید دیگر فیلم شاخص اوج دانست؛ فیلمی که سال 97 روی پرده رفت و با یک میلیون و 800 هزار مخاطب پس از 2 فیلم طنز «هزار پا»، «تگزاس» و فیلم اجتماعی «لاتاری» رتبه 4 پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران را کسب کرد. حواشی فیلم در نشست خبری بسیار پر سر و صدا شد تا یکی از خاصترین نشستهای خبری 36 سال جشنواره به نام فیلم «به وقت شام» شود.
«تنگه ابوقریب» دیگر فیلم این مجموعه بود که در سیوششمین جشنواره فیلم فجر با 4 سیمرغ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر و بهترین جلوههای ویژه میدانی عنوان موفقترین فیلم دفاع مقدس در مهمترین رویداد سینمایی ایران را به خود اختصاص داد.
پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما درباره این فیلم در نشستی گفت: «موقعیت ملودرام فیلم «تنگه ابوقریب» جوانان متفاوتی با فرهنگهای مختلف است که وارد نبردی در تنگه ابوقریب میشوند؛ نبردی که ابتدا نمیدانند تا چه حد سخت و نفسگیر است اما وقتی با حجم بالای مجروحان و شهدای برگشتی از تنگه روبهرو میشوند، متوجه حجم وسیع و نفسگیری آن میشوند».
«منصور»، «غریب»، «مجنون»، «فهرست مقدس»، «سوءتفاهم»، «23 نفر»، «روز بلوا»، «خروج»، «لباس شخصی» و «آبادان 1160» از دیگر آثار مطرح و شاخص اوج هستند که سخن پیرامون آنها بسیار و مجال برای توضیح بسیار اندک است.
به هر حال آنچه مشخص است و همان طور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، در کنار تولیدات مهم و قابل تحسین طی 15 سال، اوج نشان داد میتواند با برنامهریزی صحیح و حضور کارشناسان و مدیران متخصص در این حوزه جریانسازی کند و آثار مهم و ماندگاری را در سینمای ایران به یادگار بگذارد.
ارسال به دوستان
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دولت خاتمی یک شبه مردم گلستان را به خاک سیاه نشاند.. خاتمی سال ۸۳ بایک بخشنامه هفتاد وچهار هزار وپانصد کارگاه خانگی را تعطیل کرد............... #دولت_خاتمی #اصلاحات=لجنزار
#افسادطلبان =مزدوران موساد