✍رهبر انقلاب:
بعضی از هملباسهای ما، مثل موریانه ای که در یک بنایی بیفتند؛ دارند ذره ذره آبروی هزارساله روحانیت شیعه را میخورند.
۱۳۸۵/۸/۱۷
💥 @sardarhajizadeh
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #این_عمار: #تکرار_تاریخ (۱)
🔹تنها چیزی که فردای قیامت به دادمان میرسد آن است که هوشیار باشیم و در میدان فکر پشت سر ولی باشیم، اما در میدان جنگ پیشاپیش ولی و مانع از این که خود مستقیما به میدان برود...
🔸چرا حاج قاسم گفت آقا مظلوم است؟
#شکست_تحریف
#شکست_تحریم
🆔 @Dr_Javidnia
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
🔴#این_عمار: #تکرار_تاریخ (۲)
*پلان اول :*
*مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.*
*کیان: این کار را نکنی امیر*
*مختار: برای چه؟*
*کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]*
*پلان دو :*
*عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد.امام علی علیه اسلام تنها شده ،*
*در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد :*
*«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»*
*عمار کجاست؟*
*عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .*
*تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،*
*اما حالا ..*
*پلان سه :*
*چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛*
*💥حمله ی فرهنگی ،*
*💥شبیخون فرهنگی ،*
*💥ناتو فرهنگی ،*
*همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .*
*⚡️کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .*
*حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،*
*برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،*
*ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .*
*اما ....*
*حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .*
*تنها شده ،*
*خودش یک تنه به جنگ میرود .*
*خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .*
*میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .*
*کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...*
*أين عَمّار ؟*
*تکرار تاریخ*
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...*
*❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!*
*❗️❗️امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!*
*❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!*
*❗️👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...کسی گوش نکرد !!*
*❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!*
*❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!*
*❗️👈بالاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...*
*❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.*
*❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...*
*👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.*
*❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!*
*امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...*
*❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:*
*شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.*
*اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!*
*❌⭕️👈روز اعلام نتیجه ی مذاکرات حکمیت فرا رسید.*
*👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.*
*❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!*
*❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت*
*❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.*
*❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!*
*❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....*
🌑🌑
👇👇👇👇👇
*📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...*
.
*❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......*
🆔 @Dr_Javidnia
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت :
چرا اسراف؟
چرا هدر دادن انرژی؟
آب چکه میکرد ،
میگفت : اسراف حرامه!
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش ؛ نظم اساس دینه...
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد
تا اینکه روز خوشی فرا رسید ؛ چون میبایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه میدادم
با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ترک میکنم.
صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت:
فرزندم!
۱_مُرَتب و منظم باش؛
۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش
۳_مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دستبردار نیست و این لحظات شیرین رو زهر مارم میکنه!
باسرعت به شرکت رویاییام رفتم ، به در شرکت رسیدم ، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود ، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم ؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...
اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت : خیرخواه باش ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم...
پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه ، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند که نوبتشون برسه
چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
عجیب بود ؛
هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میآمد بیرون!
با خودم گفتم : اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمرا!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرم رو نخواستن!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش ، نشستم و منتظر نوبتم شدم
توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن.
وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند
یکیشون گفت:
کِی میخواهی کارت رو شروع کنی؟
لحظهای فکر کردم داره مسخرهام میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم : ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام
یکی از اونا گفت : شما پذیرفته شدی!!
با تعجب گفتم : هنوز که سوالی نپرسیدین؟!
گفت : چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید ، گزینش ما عملی بود .
با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی...
درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار ، مصاحبه ، شغل و...
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم ، کسیکه ظاهرش سختگیر ، اما درونش پر از محبت بود و آیندهنگری...
عزیز دلم!
در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرانه ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید...
اما شاید آن روز دیگر او کنارت نباشد...
خدا تمام پدران سفر کرده و آسمانی را غریق رحمت کند ۰
🎖 @FOTROSEMALAK
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
🔰نام کتاب: «گوشهایت را تیز کن»
نویسنده: فاطمه شیخ الإسلامی
ناشر: مؤسسه قدر ولایت
تعداد صفحات: 126 صفحه
🔶کتاب «گوشهایت را تیز کن»، یک کتاب جذاب و جالب از سؤالهای کودکان و نوجوانان است که در قالب رمان بیان شده و رنگوبوی فلسفه به معنای یافتن جواب سؤالها بهطور منظم و منطقی گرفته است و میتوان گفت این اوّلین رمانی است که مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت در حوزهی نوجوان منتشر کرده است.
🔻بخشی از کتاب: «شاید هیچوقت فکر نمیکردم که بتوانم بلند بلند بخندم و در همان حال به مرگ فکر کنم! این کتاب کوچک، ناخودآگاه و در جریان یک زندگی ساده و اتفاقهای خندهدار روزمره، شما را با هشت نظریه متفاوت درباره مرگ و دنیای زیبا و شگفتانگیز پس از آن مواجه میکند...»
#معرفی_کتاب
☑️ @Sh_Aviny
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
💢شمارش معکوس برای اخراج منافقین از آلبانی
✅@Deidehbaan (@khabar4re)
مشاور سابق «جو بایدن» در امور منطقه غرب آسیا:
🔹اگر بایدن می خواهد به مذاکرات با ایران بازگردد، باید امتیازهایی را بدهد اما ساختار فشار و تحریم را حفظ کند.
@Deidehbaan
🔹من و دوستانم معتقدیم که یکی از این راهکارها کاهش حمایت از گروه تروریستی مجاهدین خلق در آلبانی و انتقال آنان به اتیوپی یا کناره دریای سرخ مانند اریتره است که میتواند برای تهران جذاب باشد.
🔹مقامات آلبانی در نشستهای دو جانبهشان، نگرانی خود را در قبال فعالیتهای غیر قانونی این گروه در تجارت انسان یا مواد مخدر و اسلحه ابراز داشتند.
✅@Deidehbaan (@khabar4re)
پن: ۱- آدم نادان از گذشتهی خود هم تجربه نمیگیرد...
۲-حتما دقت داشته باشیم، منافقین را گروه تروریستی و #ترور یست میخواند.
۳- فارقاز پالسهاو پارسهای مذاکره، این که این گروهک سوخته؛ و می خواهند طلاقش بدهند شاید از الطاف خدا و برکات فرایند #انتقام_سخت است.
۴- #منافقین تجارت انسان و مواد مخدر و اسلحه دارند❗️
۵- منافقین مستقر در داخل و دنباله این منافقین را پیدا کنید، بنی صدرها ...
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
💠جزئیات دقیق از نحوه شهادت شهید فخریزاده
✅سردار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
🔸۱۱ پاسدار همراه شهید فخریزاده به عنوان تیم حفاظتی بودند و انفجار نیسان برای از بین بردن مجموعه حفاظت بود.
🔹تیربار ماهوارهای و آنلاین کنترل میشد و تروریستی در صحنه نبود.
🔸۱۳ تیر از تیربار شلیک شد و تیربار با دوربین پیشرفته روی چهره شهید فخریزاده زوم بود و از هوش مصنوعی کمک گرفته بودند.
🔹این تیربار فقط روی چهره شهید فخریزاده متمرکز بود و همسر شهید با وجود اینکه در فاصله ۲۵ سانتیمتری شهید بود، تیر نخورده است.
🔸سر تیم حفاظت شهید فخریزاده به دلیل اینکه خود را روی شهید فخریزاده انداخته بود، ۴ تیر خورد و فردی از دشمنان در صحنه نبود تا به محافظان شلیک کند.
🔹از ۱۳ تیر تیربار، ۴ - ۵ تیر به شهید فخریزاده و یک تیر به کمر شهید برخورد کرد و شهید فخری زاده بر اثر قطع نخاع و خونریزی تا رسیدن به بیمارستان بقیه الله به شهادت میرسند.
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
🆔 eitaa.com/meyarpb
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ شهدا #عند_ربهم_یرزقون هستند
اگر رزق الهی میخواهید به شهید نظر کنید
شهید باب الله است
شهید رنگ خداست
شهید بوی خدا میدهد
سلام خدا بر آقای شهیدان و سلام بر جانهایی که در دفاع از حرمش فدا شدند
بدماء شهداءنا #اللهک_عجل_لولیك_الفرج
🔸«کلیپ با تکنیک دیپفیک ساخته شده است»
🎖 @FOTROSEMALAK
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖
🔴 میخواستند آقای فخریزاده را برکنار کنند!
🔺 فریدون عباسی در گفتگو با «کیهان» در پاسخ به این سوال که چرا دغدغه داشتید که هستهای بودن شهید فخریزاده انکار نشود؟ گفت: این طور بود که نمیخواستند اصلا راجع به هستهای صحبت شود؛ دولتیهای ما از اسم هستهای وحشت دارند؛ اینها نمیخواهند به هیچ طریقی «برجام»شان به هم بخورد یعنی نمیخواهند باختن در این قمار را قبول کنند و به مطبوعات و صداوسیما فشار آوردند یا از طریق برخی افراد در شورای عالی امنیت ملی اقدام کردند که مبادا این ترور به عنوان ترور هستهای شناخته شود.
🔸 میخواستند آقای فخریزاده را هم برکنار کنند که اصلا نامش را پاک کنند و هیچ جایی نباشد.
https://eitaa.com/fatemiyoon110
🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷
💖🌷💖