#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
در #نماز حالتي عجيب داشت. ذكر ركوع و سجده و كلمات تشهدش را ميشنيدم. خيال ميكردي يكي از پيامبران است كه نماز ميخواند. لرزهاي كه به هنگام اداي كلمات نماز براندام مردانهاش ميافتاد، و شور استخوان سوزي كه در درون جانش ميتوفيد، و تجسم معنوي حالت انگيزي كه در سيماي قديس و ارش پديدار ميگشت، تو را، براي لحظاتي از عالم ماده و ابعاد بيرون ميبرد
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ ساعت ۲:۴ ق.ظ توسط #سید_محمود_ضیائی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
#هوالعزیز
تقدیم به ساحت والای #شهید عالیقدر #حضرت_سید_مجتبی_نواب_صفوی
ای #بسیجی ، #شیعه آل عبا ،
آه سید ، آه سید مجتبی!
نایب عشقی و هم زندانی اش
صاحب حقی و هم قربانی اش
راستی نایب تر از نواب کیست
نیست دیگر غیر تو نواب نیست
چرخه آتش ز تکبیر تو مست
کوه همت پیش پایت گشته پست
استقامتـ ،جلوه ای از کار تو
آبروی مردی از آثار تو
هر چه از خون تو بی باکی سرشت
در کتابی عاقبت خواهم نوشت
قامتت قد قامت مردانگی
همت تو ، اسوه فرزانگی
می زند پرپر ز عزمت خصم دون
از تو میگیرد صلابت رنگ خون
آیه های سطوت طوفانیت
سوره هائی از یم قرآنیت
بانگ تکبیر تو در اثنای کار
عشق را آورده اینجا پای کار
سجده سر پای تو بر مهر عشق
می زند بر حکم رهبر مهر عشق
نقطه ثقل برائت ، کینه ات
پرچم سرخ هدایت ، سینه ات
مردی از نام تو گیرد آبرو
خامه نامت را نویسد با وضو
ترس هم ترسدازآن یاحیدرت
درد دین مانوس با چشم ترت
قامت حق ، بی وجودت گشته تا
آه سید ، آه سید مجتبی!
نور حق را در دل شب ، آینه
یاریم کن ، دست در دستم بنه
اندرین بلوا کسی تواب نیست
کسرویها مانده ونواب نیست
با قلم از پشت خنجر می زنند
خط خون بر قلب رهبر می زنند
نقل از مجله فکه شماره هفتم 1378
#سید_محمود_ضیائی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
🔹🔹
🔹
🔹مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
1⃣
دومين باري که نواب صفوي را ديدم با سيد حسين امامي ديدمش که بعد از آزادي از زندان با مرحوم امامي و مرحوم سيد عبدالحسين واحدي، دو معمّم و يک کلاهي، به مشهد آمده بودند.
وارد خانه آقا ضياء شده بودند.
🖌جلسه تفسير قرآن شبهاي دوشنبه پدرم توي منزل آقا ضياء بود.
آن شب ما رفته بوديم منزل آقا ضياء، مثل اينکه آنها يک روز جلوترش، يا دو روز جلوترش، آمده بودند. نشسته بودند درس تفسير را گوش ميکردند.
من با پدرم رفته بودم. وقت خداحافظي، توي چايخانه نشستند.
آنها خوش و بش کردند؛ من نه، پدرم. روزي هم که نواب صفوي به خانه ما آمده بود، وقتي ميخواست رد بشود، از خانه ما برود بيرون، مادر دوم ما ميآيد از خانه بيرون؛ به پدرم ميگويد: بگو اين آقا سيد بيايد من ببينم، قاتل کسروي کيست.
مادر دومم ميآيد از پشت پرده او را ميبيند. ميگويد: قيافه قاسم بن حسن(ع) در نظرم مجسم شد.
بعد هم به پدرم ميگويد: نکند اين همان سيد حسني باشد که در روايات هست. اين، البته، برداشت خود او بود.
🖌به هر جهت، آن شب من يادم هست که امامي، نواب صفوي، و سيد عبدالحسين واحدي خيلي بانشاط بودند و خيلي هم با هم شوخي ميکردند. نميدانم مرحوم امامي چه گفت. خوب، آن موقع نواب صفوي جوان بيست و يک سالهاي بود.
گفت: آقاي آقاشيخ حسين، ايشان دروغ نميگويد، اشتباه ميکند. برادر مسلمانم را متهم به دروغگويي نميکنم، متهم به اشتباهش ميکنم. قضيه اينطوري نبود، اينجوري که من ميگويم بود.
🖌آقا ضياء بعدها براي من تعريف کرد که در حالي که نواب صفوي مخفي بود، در مشهد آقايي به نام شيخ احمد کفايي زندگي ميکرد. از علماي مشهد بود. پسر مرحوم آخوند ملا محمّدکاظم خراساني ــ صاحب کفايه ــ بود. از علمايي بود که تقريبا دولتي بود و برادر او به نام حسن کفايي بعدها که مجلس سنا تشکيل شد، سناتور شده بود.
منزل مرحوم آشيخ احمد کفايي محل رفت و آمد استاندار، فرماندار و رؤساي ادارات مشهد بود. ضمنا، مسئولين حکومتي مشهد هم به منزل آقا شيخ احمد کفايي ميرفتند. در سالهاي 25-1324 شاه هنوز آنطور از نظر مردم چهرهاش يا شناخته شده نبود، يا مورد طعن و لعن مردم نبود. در آن سالها وجهه شاه، که آمده بود پشت تريبون مجلس و گفته بود: «قبول دارم اشتباهاتي در زمان پدرم شده»، فرق ميکرد.
به همين جهت، آقا شيخ احمد کفايي که، معروف بود با شاه ارتباط دارد، آنقدر بد وجهه نبود.
آقا ضياء ميگويد که به نواب صفوي گفتم: منزل کفايي روضه هست. بيا برويم آنجا. رفتند منزل آقاي کفايي روضه. روضهخوان آمد، روضه را خواند. بعد از روضه، من به کفايي گفتم که اين سيد مجتبي نواب صفوي است. اتفاقا حسن کفايي کنار برادرش نشسته بود. آن سال، مسئله حجاب مطرح بود. تازه حاج آقا حسين قمي آمده بود به ايران و برگشته بود نجف و تازه اعلام شده بود که بيحجابي اجباري نيست و مأمورين حق ندارند به زور چادر مردم را بردارند. حسن کفايي برميگردد به آقا شيخ احمد کفايي، جلوي نواب صفوي، ميگويد که امروز در دنيا ديگر نميشود مسئله حجاب را مطرح کرد. دنياي امروز با دنياي ديروز فرق ميکند.
.......👇
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#روشنفکری
#حجاب
@sayyedmojtabanavvabesafavi
🔹🔹
🔹
2⃣
🔹ادامه مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
.....خوب، بعد از جنگ جهاني دوم هم بود. نوعي، به حساب، به هم ريختگي اعتقادي بر دنيا حاکم بود. سوسياليسم هم پايگاههاي خوبي پيدا کرده بود. نوعي مذهب ستيزي در قالب روشنفکري وجود داشت که احمد کسرويها پيدا شده بودند و احسان طبريها مقالات ضدمذهبي مينوشتند. به قول آن بنده خدا، هرکس از مادرش قهر ميکرد، ميگفت من روشنفکرم؛ فکر ميکرد که روشنفکري در اين است که برضد مذهب چيز بنويسد. متأسفانه به علّت سرکوبي که از روحانيت شده بود، در طول بيست سال و قبل از آن، در طول پانزده ساله پيروزي مشروطهخواهان، نوشتههايي در مخالفت با روحانيت نوشته شده بود و بعد هم نظام آمده بود روحانيت را جمع کرده بود. روحانيت هم قلم به دستان چيرهدستي مثل امروز نداشت؛ قلم به دستاني هم که داشت، واژههايي درون قلمهايشان بود که قابل فهم نبود. مثلاً، من نوشتهاي را ديدم که نوشته بود، به مردم تکليف مالايطاق نکنيد. اين جمله براي مردم قابل فهم نبود، همانطور که نوشتههاي کسروي براي مردم قابل درک نبود؛ براي اينکه واژههاي سره فارسيش و واژههاي قلمبه عربيش قابل فهم نبود. واژههاي نويسندگان حزب توده هم به علت کاربرد واژههاي فرنگي ــ مثل انديويدواليسم و ناسيوناليسم يا مثلاً ميخواست بگويد جريان را بزرگ کردي، ميگفت: آگرانديسمان کردي ــ براي توده مردم قابل پذيرش نبود، قابل درک نبود. هرسه گروهي که ميخواستند چيزي بنويسند، با زبان مردم نمينوشتند. روحانيت، علتش اين بود که سرکوب شده بود. در طي حدود چهل سال، چه با قلم و چه با زور، نتوانسته بود متفکران بزرگي تربيت کند که اين متفکران بتوانند جواب بدهند. اينها هم که مانده بودند بقيهًْالطيف مشروطيت بودند. اينها هم قلمشان مال 1285 بود، نه مال 24-1323. از آنجا که واژهها مرتبا تغيير ميکند؛ محاوره مرتبا تغيير ميکند. قلم کسروي هم قابل پذيرش نبود؛ ولي متأسفانه هرکس ميخواست روشنفکرمآبي کند، همانطور که مرحوم جلال نوشته، آروغ روشنفکري ميزند؛ هرکس داعيه روشنفکري دارد، ضدمذهب حرف ميزند. حسن کفايي هم از آن کساني بود که ميگفت: توي دنياي امروز ديگر نميشود به زنها گفت چادر سرشان کنند، چارقد سرشان کنند، پوشيه بزنند. دنيا، دنياي تساويهاست. دنيا، دنيايي است که زنان، همرديف مردان کار ميکنند؛ حال آنکه اشتباه ميکردند. فکر ميکردند که عريان شدن، نيمه عريان شدن، آستين کوتاه پوشيدن، آرايش کردن يعني کار کردن. اين اشتباه ذهني در بعضي از روشنفکران ما وجود داشت. حسن کفايي هم جزو همانها بود. پسر مرحوم آخوند ملامحمّدکاظم خراساني بود، پدرش از رهبران مشروطهخواهان بود. صاحب کفايه بود. آمده بودند، در مشهد مانده بودند. خودشان هم در اصل اهل خراسان بودند. اما، اين تفکرات را داشت......
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#روشنفکری
#حجاب
@sayyedmojtabanavvabesafavi
🔹🔹
🔹
3⃣
🔹ادامه مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
آقا ضياء ميگفت:
يک مرتبه ديدم رگهاي گردن آقاي نواب صفوي متورم شد و برخاست و آستينهايش را زد بالا و گفت:
🔸«بسماللهالرحمنالرحيم، قل للمؤمنين يَغُضّوا من ابصارهم...»1 آيه حجاب را خواند و با ناراحتي گفت: چگونه شما آيه حجاب را انکار ميکنيد؟ اين حرفها چيست که شما ميزنيد.
از طرفي من به حاضران آن مجلس نگاه کردم؛ آيا ممکن بود از مأمورين آگاهي کسي آنجا باشد؟ آن زمان، دستگاه تأمينات گسترده نبود. از طرفي، خود حسن کفايي سرخ شد، سفيد شد، به من اشاره کرد که نگذاريد اين حرفها را توي خانه من بزند. خانهاي که وکلاي مجلس ميآيند، خانهاي که فرمانداران مشهد ميآيند، خانهاي که رؤساي ادارات مشهد ميآيند. توي اين خانه، يک سيد طلبه برخاسته، با برادر صاحبخانه بر سر حجاب برخورد ميکند. با تندي و ناراحتي ميگويد: مگر ميشود آيات حجاب را انکار کرد؟ اين کار امکانپذير نيست. اين حرفها که ميزنيد چيست؟ اين حرفها دروغ است. تو آيتاللّهزادهاي، تو پدرت روحاني بوده، پدرت مرجع تقليد بوده، پدرت صاحب کفايه است. ما هِي پاي نواب صفوي را گرفتيم، فشار داديم که، بابا، به قول تهرانيها کوتاه بيا. ديديم توجهي نميکند. نواب صفوي بيست دقيقه سخنراني غرايي کرد و حسن کفايي هم حرف نزد. آقا شيخ احمد کفايي هم سکوت کرد
و بعد هم نواب گفت: والسلام عليکم و رحمهًْالله و برکاته. بعد هم رو به آقاضياء کرد و گفت: «پاشو برويم. از اين مجلس ميبينيم بوي ارتداد ميآيد.»
بله، با صداي بلند و با ناراحتي گفت در اين مجلس بوي ارتداد ميآيد. احمد کفايي يک نگاه عاقل اندر سفيه به من کرد که شماها چه ميگوييد؟
يک داستان اينجوري اتفاق افتاد که آقا سيد ضياء برايم تعريف کرد و يک داستان هم براي خود من اتفاق افتاد....👇
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#روشنفکری
#حجاب
@sayyedmojtabanavvabesafavi
🔹🔹
🔹
4⃣
🔹ادامه مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
.......من يکبار سخنراني نواب صفوي را شنيدم؛ ولي چيزي نفهميدم.
در حقيقت، آنچه فهميدم حرکات پرهيجاني بود که در خود سيد بود. برادر من مريض بود. شب دوشنبه هم بود، جلسه در خانه آقاي ضياء بود.
پدرم يک نامه نوشت، داد به ما. گفت: برويد بدهيد به آقا ضياء؛ بگوييد: من نميتوانم امشب بيايم. اگر کس ديگري ميتواند صحبت کند، بيايد.
اگر آقا سيد مجتبي نواب صفوي هست، آقا سيد مجتبي صحبت کند. سيد مجتبي هم آنجا بود. آن شب او آمد پشت ميز تفسير پدرمان نشست.
اين آيه را خواند: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين.»2
خيلي تند و با هيجان حرف ميزد. ما هميشه به تفسير آرام پدرمان عادت کرده بوديم.
🔸به هر جهت، آشنايي من با شهيد نواب صفوي در مشهد به اين صورت بود. پدرم به نواب صفوي خيلي علاقهمند شده بود برادر من، که روحاني هم شده بود و درس ميخواند، با مرحوم نواب صفوي رفيق شده بود و به او علاقه داشت.
🔸بعد من از ايشان پرسيدم که چطور شد اسم فدائيان اسلام را انتخاب کرديد؟
چون تا اينجا نواب صفوي کارش صرفا کار مذهبي است. زدن کسروي، صرفا کار مذهبي است. بعد از زدن کسروي است که تشکيل فدائيان اسلام را ميدهد.
جواب داد: حضرت سيدالشهداء سلامالله عليه را خواب ديدم. به ايشان عرض کردم: اسم اين جمعيت را که دور من جمع شدهاند و عاشق شهادتاند چه بگذارم؟
حضرت فرمودند که فداي اسلام بودن در راه خدا، فداشدن در راه قرآن، فدا شدن و «فدائيان» را نامگذاري کردند؛ اسم قشنگي است.
ميگفت: به همين جهت بعد من آمدم به بچهها گفتم: من چنين خوابي ديدهام. حالا ما اسم اين جمعيت دينيمان را ميگذاريم «فدائيان اسلام». اولين اعلاميهاي هم که مينويسد، مينويسد از طرف فدائيان اسلام، از طرف خودش نمينويسد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قرآن مجيد، سوره نور، آيه 30.
2. قرآن مجيد، سوره آلعمران، آيه 139.
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
📜 نامه #شهید_نواب_صفوی به #سید_احمد_فاطمی از #فدائیان_اسلام_مشهد و یاران #سید_علی_ضیائی( #آقا_ضیاء ) :
✾࿐༅✧🎇✧ ༅࿐✾
هوالعزيز
السلام من قلبي علي مولاي حجهالله الثامن السلطان عليبنموسيالرضا (ع)
🖋پسرعموي عزيز جناب آقاي فاطمي بر شما و عموم وفاداران اسلام، برادران عزيز هزاران سلام، نامه پرمهرتان زيارت شد،
بحمدالله همهروزه برادران پيشروي ميكنند و در روز عاشورا هم بهترين اجتماع آبرومند با كمال پيروزي در مسجد شاه براي بيان هدف مقدس حضرت سيدالشهدا (ع) تشكيل و نسبت به اجراي هدف مقدسشان احكام قرآن بيانات مؤثري ايراد گرديد و آقاي «عبدخدايي» عزيز هم از زندان آزاد گرديدند.
روز به روز از لحاظ عمق و باطن اجتماع بنياد اخلاق و معارف اسلام بحمدالله استوارتر گرديده و پيشروي ميكنيم.
و پيشروي حقيقي ما به ظواهر نيست بلكه به كسب رضاي خدا و ثبات قدم است و از هيچ سختي مسلمانان نبايد ناراحت شوندو بايستي ايمان پاك، تشويق كننده جدي آنها باشد.
🗓 تهران، به ياري خداوند توانا،
سيد مجتبي نواب صفوي
✾࿐༅✧🎇✧ ༅࿐✾
📔منبع : كتاب جمعيت فدائيان اسلام
🔰مکاتبه فوق همانگونه که از مطلع و محتوی آن یعنی سلام به ساحت مقدس عليبنموسيالرضا (ع)و پیشرفت اهداف و فعالیت برادران فدائی اسلام بر می آید خطاب به سید احمد فاطمی (تصویر زیر ) از فدائیان اسلام مشهد و یاران مرحوم سید علی ضیائی ( وفاداران شهید نواب صفوی در مشهد که شهید نواب آنان را وفاداران به اسلام توصیف و برخی ازجمله مرحوم حیدر رحیم پور ازغدی پدر استاد حسن رحیم پور ازغدی آنان را مبارزین اسلام نامیده اند)
پس از آزادی عبد خدائی (مهر 1332) میباشد و محتوی نامه هیج سنخیتی با شخصیت دکتر سید حسین فاطمی و ارتباط صمیمی وی با آن شهید بزرگوار و فدائیان اسلام ندارد .
جای تعجب است که برخی سایتها و رسانه ها از جمله :
http://www.navabsafavi.com
🔹ندانسته از این نامه به عنوان نامه شهید نواب به دکتر سید حسین فاطمی یاد کرده اند !
#فدائیان_اسلام
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سید_محمود_ضیائی
@sayyedmojtabanavvabesafavi
#فدائیان_اسلام_مشهد از راست به چپ
۱_ علی رحیم پور اصفهانی ،
۲_مرحوم پدرم سید علی ضیائی
و
۳_سید احمد فاطمی با کلاه پوستی مخصوص فدائیان اسلام ،
بجز مرحوم پدرم دوتن دیگر هنوز در قید حیاتند .
#فدائیان_اسلام
#سید_محمود_ضیائی
@sayyedmojtabanavvabesafavi