نماهنگ یا هلا بیک.mp3
4.48M
السلام علی اهل مشایه
تا بهشت خدا وصله مشایه
بهشت بین الحرمینه
بهشت حرم حسینه
🎙 #مهدی_رسولی
✳️ #جدید
#️⃣ #مشایه_اربعین
#️⃣ #اربعین_حسینی
شب نخوابیده بودیم
حدود ساعت ۷.۰۰ صبح رسیدیم #نجف
چون با خانواده بودم و بچه کوچک همراهمون بود، از قبل هماهنگ کرده بودم که چند ساعتی که در نجف هستیم، مشکل اسکان نداشته باشیم.
میخواستم وسایلمان را منزل یک دوستِ تا دیروز نادیده بگذارم و برویم حرم امیرالمومنین.
وقتی رسیدیم نجف، مستقیم رفتیم به سمت خانه او.
خانهها در عراق پلاک ندارند. از روی لوکیشن، درب یکی از خانهها را زدیم، در را باز نکردند.
درب خانه کناری را زدیم، باز کرد و گفت چنین کسی در این اطراف زندگی نمیکند!
تماس گرفتم، پاسخ نداد ...
با وسایل و سه کودک، حرکت کردیم به سمت حرم امیرالمومنین.
بچهها خسته بودند و هوا هم رو به گرمی میرفت ...
۳۰ دقیقه بعد، روبروی باب القبله بودیم.
حرم امیرالمومنین ...
اینجا فرق میکند؛
با همه عالم فرق میکند؛
#خانهی_پدری است؛
با حال خوش به سمتش میروی و وقتی میرسی انگار دنیا را به تو دادهاند.
قدمهایمان بیاختیار تندتر شده بودند ...
نزدیک ورودی بابالقبله، صف بلندی بود. فکر کردم از آنجا ترافیک است و خیابان قفل شده.
از خانمم خواستم گوشهای بنشیند تا من به زیارت بروم و برگردم. با علی که ۵ ساله است و محمد سجادِ ۸ ماهه، همانجا ماند.
من و محمد حسینِ ۹ ساله رفتیم. چند قدم جلوتر دیدیم راه باز شد. رفتیم زیارت امیر موحدان ...
نیم ساعت بعد برگشتیم. محمد حسین برای مامان از حرم مولی آب آورده بود.
وقتی رسیدیم، علی از خستگی خوابش برده بود. آرامترین خوابِ ممکن، کنار خانه پدری ...
محمد سجاد را گرفتم تا همسرم به زیارت برود.
رویم را یک دقیقه برگردانم،
محمد حسین هم مثل علی به خواب رفت ...
مغازه اسباببازیفروشی کنارمان، پنکهاش را سمت بچهها چرخاند و بعد پتویی زیر سر علی گذاشت.
بچهها بیخبر از همه جا خواب خوابِ بودند.
همسرم نیم ساعت بعد برگشت.
بچهها را بیدار کردیم که برویم؛
همین نیم ساعت؛
بهترین خواب زندگیشان شده بود؛
سردماغ و سر کِیف شده بودند ...
باورش سخت بود؛
اینجا بودیم، نجــــــــف، خانه پدری ...
غرق در محبت امیرالمومنین ...
بچهها؛
در حال ساخت یکی از شیرینترین خاطرات زندگیشان هستند؛
در حال چشیدن نیمچه سختی با طعم محبت و دوست داشتنِ پدر واقعی؛
بچهها؛
در حال سریعتر بزرگ شدناند ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍زیارت اربعین از علامات مؤمن
🎥گزیدهای از پیام حضرت آیتالله بهجت درباره تعظیم شعائر
🔹تمام تقواها مرتبط به قلب است و جسد بهمنزلۀ خادم است. و اختصاص شعائر به این است که تقوا را در قلوب دیگران تثبیت مینماید. ۱۳۸۴
🌿 درمان فوری گرمازدگی در طب اصیل اسلامی:
🌳 ۱. انتقال به سایه
🌹 ۲. خنک کردن با گلاب یا سرکه
🌬 ۳. استفاده از بادبزن دستی
❄️ ۴. کمپرس سرد روی پیشانی
💧 ۵. گذاشتن پاها در آب خنک
🛏 ۶. استراحت در مکان آرام
🌿 ۷. مصرف عرقیات خنککننده
🌱 ۸. استفاده از تخم شربتی
#گرمازدگی
🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
به نظر بنده الان ، مهمتر از جنگ موشکها ، جنگ روایتهاست
الانم ما در جنگ روایتها باختیم
الانم توی همین چند روزه ، چندین و چند افسرشون رو حذف کردیم ولی همه رو سانسور کردن تا خبرش نپیچه
ولی اینبار قراره جوری بزنیم که نتونن سانسور کنن
ولی این جمله حکیم بزرگوار و رهبر فرزانه مون این روزها چقدر لازمه که فرمود فضای مجازی رو به محلی برای سیلی زدن به دشمن تبدیل کنید
جنگ ، جنگ روایتهاست
جنگ سانسورهاست
جنگ روایت اول هاست
جنگ مهندسی افکار عمومیه
ما قبل از هر جنگی باید در زمینه رسانه قوی بشیم
به هوش باشید که خرمشهرها در پیش است
برای همینه اصرار دارم این مطالب رو بخونی و برای رفیق های دیگه ات بفرستی تا در جهاد رسانه ، شما هم سهمی داشته باشی
هر یک نفری که بتونی به این جبهه وصل کنی به همون اندازه برای ظهور نقش آفرینی کردی
پس یه بسم الله بگو و بیا پای کار جهاد رسانه و روایتها
بسم الله
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
✍️ مهدی اسلامی
صالحین تنها مسیر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت بیست_وهشتم یا باید از بی آبرویی سر به کوه و بیابون بذا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت بیست_ونهم
_تو هم آدم اون هستی؟
-من آدم کسی نیستم.
آریا گفت:
-اونم مثل منه.بهترین دوستشو ازش گرفتی.
فاطمه به آریا گفت:
_من نه با اون،نه با دوستش و نه با دوست تو کاری نداشتم.خودشون اومدن سراغم.
آریا عصبانی شد:
_نازی اومد سراغت!!!...تو نبودی بعد از ظهر تابستان سوار ماشینت کردیش؟.. اون حتی برای ماشین تو دست بلند نکرد.. تو چرا سوارش کردی؟
فاطمه با آرامش گفت:
_من نازنین رو نمیشناختم..فاطمه با آرامش گفت:من نازنین رو نمیشناختم.. اون روز دختری رو سوار کردم که حجاب خیلی بدی داشت.اصلا نمیشد گفت حجاب داره.هر مردی رد میشد نگاهش میکرد.من سوارش کردم تا دو دقیقه کمتر تو خیابون بایسته.تا آدمهای بیشتری نببینش.
-اصلا به تو چه ربطی داشت؟
-به من ربط داشت.من #مسلمان هستم و #نباید از کنار این صحنه ها بی تفاوت بگذرم.
آریا عصبی قهقه ی بلندی زد و با تمسخر گفت:
-مسلمان.
چند قدم راه رفت.عصبی تر از قبل گفت:
_اون روز چی بهش گفتی که وقتی پیاده شد نازی سابق نبود؟
-من فقط میخواستم زودتر به جایی که میخواست برسونمش تا آدمای بیشتری نبیننش.نمیخواستم تغییرش بدم یا متقاعدش کنم اشتباه میکنه..فقط در مورد درس و دانشگاه صحبت کردیم.
آریا به افشین گفت:
-تو باور میکنی؟!
رو به فاطمه گفت:
-فقط درمورد درس و دانشگاه صحبت کردی و نازی عوض شد،آره؟!!
-بعدها خودش گفت چون من مثل بقیه باهاش رفتار نکردم با من دوست شد.
آریا عصبی داد زد:
_دوست؟!!...تو اونو به کشتن دادی.
صدای فاطمه هم بالا رفت.
-کسی که نازنین و شوهرشو کشت،تو بودی.
آریا فریاد زد:
_اون پسره عوضی شوهرش نبود..نازی مال من بود.قرار بود با من ازدواج کنه.تو کاری کردی که من یک سال بیفتم زندان. بعد اونقدر تو گوشش خوندی که چادری شد و حاضر شد با اون پسره عوضی ..
ادامه نداد.
-کسی که تو رو یک سال انداخت زندان، من نبودم..تو بارها مزاحم من و نازنین شده بودی.من به جرم مزاحمت ازت شکایت کردم.بخاطر خلاف های قبلت بود که یک سال حبس کشیدی،وگرنه هیچ کسی رو به جرم مزاحمت یک سال زندانی نمیکنن.
-خفه شو.
سیلی محکمی به صورت فاطمه زد.
-کاری میکنم از اینکه اون روز سوارش کردی پشیمان بشی.
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت سی_ام
فاطمه نفس عمیقی کشید و با آرامش گفت:
_نمیتونی...من کاری که فکر میکنم درسته، انجام میدم.نتیجه ش دست من نیست.حالا نتیجه سوار شدنش به ماشین من خوب بود ولی اگه تغییری هم تو زندگیش ایجاد نمیشد،من پشیمان نبودم.
-خواهیم دید...
با تمسخر گفت:
-خدات کجاست به دادت برسه؟
-خدای من حواسش به من هست؛ #همیشه و #همه_جا.
-تا کیلومترها هیچ آبادی نیست.از پنجاه کیلومتری اینجا هم کسی رد نمیشه.اینجا هم خدات میتونه کمکت کنه؟
- #حتما میتونه.ولی شاید کمک خدا اون چیزی که تو سر توئه نباشه.
-چی تو سر منه؟
-مثلا اینکه زلزله بیاد،از آسمان سنگ بریزه و از اینجور چیزها.
-خیلی خب،اعتراف میکنم همچین چیزی تو ذهنم بود.ولی اگه اینجوری کمکت نکنه دیگه چجوری میتونه کمکت کنه.
-من نمیدونم چون خدا نیستم.خدا خودش خوب میدونه چکار کنه.من #بندگی میکنم،خدا هم #خدایی میکنه.اگه بمیرم هم مطمئنم مردن کمک خداست بهم..معجزه خدا فقط زلزله و باریدن سنگ از آسمان نیست،نرم کردن قلبیه که مثل سنگ شده.
-خیلی خب بابا.از منبر بیا پایین.
به فاطمه نزدیک میشد که افشین گفت:
_چکار میکنی؟..قرارمون یادت رفت؟!
-کدوم قرار؟
-قرار بود اول من انتقام مو بگیرم بعد بسپرمش به تو.
-آها،یادم نبود.خیلی خب اول تو شروع کن.
-تو برو بیرون.
آریا یه کم فکر کرد.بعد سری به نشانه تأیید تکان داد و رفت.
فاطمه گفت:
-فهمیدی فریب خوردی؟
افشین سوالی نگاهش کرد.
-خانواده من فکر میکنن غیب شدن من تقصیر توئه.اگه من بمیرم پلیس میاد سراغ تو.بعد تو میخوای بگی موقع مرگ من کجا بودی؟..اون ازت سواستفاده کرد تا قتل منو بندازه گردن تو.
افشین فقط سکوت کرد.
غرورش بهش اجازه نمیداد اعتراف کنه فریب خورده.فاطمه گفت:
_از مردن نمیترسی؟
-بهش فکر نکردم.
-الان وقت داری،بهش فکر کن.
-یه خواب آروم و راحت..خوبه که.
-خواب آروم و راحت!!!!
-از کجا معلوم بهشت و جهنمی که شما میگین وجود داشته باشه؟ کی دیده؟.. عاقلانه نیست آدم بخاطر احتمال از زندگیش لذت نبره.
-احتمال؟؟!!!...باشه اصلا احتمال..اگه یه شرکتی جایزه صد میلیاردی برای محصولش اعلام کنه،چند نفر اون محصول رو میخرن؟..برنده شدن اون جایزه،احتماله.اما چون صد میلیارد ارزشش رو داره،مردم میخرن...حالا نه صد میلیارد سال که خیلی بیشتر از اون تو بهشت یا جهنم باید بمونیم.صد میلیارد سال ارزش نداره؟..تازه قرار نیست از دنیا لذت نبری.اتفاقا لذت دنیا رو ما میبریم نه شما ها..الان چند وقته نخندیدی؟..یک ساله داری من و خانواده مو اذیت میکنی،ولی کی بیشتر آسیب دیده؟ من و خانواده م؟ یا تو؟
-اینا رو میگی که بذارم بری؟
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سلام_امام_زمانم
شبهای پر از شهاب را خواهم ديد...
درياچهی نور ناب را خواهم ديد...
وقتی که سپيده میدمد میدانم...
من چهرهی آفتاب را خواهم ديد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق یعنی به تو رسیدن...
❤️ آقای من....
#اربعین
🔴عقلانیت نظام سرمایه داری دهه سوم قرن بیست و یکم مبتنی بر کسب سود است
که فرد می کوشد کالا و خدماتش را به بالاترین قیمت بفروشد.
در این عصر اما مردمی هستند که دار و ندارشان را خلاف اصول منفعت طلبانه اقتصادی با التماس آنهم مجانی در اختیار دیگران قرار می دهند.
#اربعین
#تمدن_عصر_ظهور
✍حسن عابدینی
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi
🔴دستور رهبر انقلاب: از عناصر فتنه مطلقاً استفاده نکنید/ مردم با فتنهگران قهرند و آشتی نخواهند کرد
🔹«مسئله فتنه و فتنهگران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است... باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.» (۱۳۹۳/۰۶/۰۵)
🔹«انگیزههایى وجود دارد براى فراموش کردن و در طاق نسیان گذاشتن... نباید اجازه داد که انگیزههاى خباثتآلودى که قصد دارند مقاطع اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند.» (۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
🔹«بعضیها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّیاند... بیاعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش... همینهایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، بدون هیچ منطقی، بدون هیچ حرف قابل قبول و پسندیدهی در مقابل آدمهای باانصاف... از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید.» (۱۳۹۴/۰۴/۲۰)
🔹«چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامهها پَروبال میدهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد میکند. وقتی شما میگویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالیکه] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بیحیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمیکنیم، و با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند، میگویند اصل نظام هدف ما است، میگویند انتخابات بهانهی ما است؛ که البتّه آنها عدّهی معدودیاند، عدّهی کمیاند؛ در مقابل اقیانوس عظیم ملّت ایران آنها یک قطرهاند؛ چیزی نیستند.» (۱۳۹۵/۱۱/۲۷)
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi
13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فحشاخانه اینستاگرام را می بینید که وضعیتش به مرز بحران رسیده.
حتی اگر حاکمیت توان مقابله با این بی فرهنگی افسارگسیخته را ندارد، خانواده ها چرا در اوج بی غیرتی و بی مسؤولیتی فرزندان خود را به دست لایک جویان اینستاگرامی می سپارند؟
عجب وضعیت تهوع برانگیزی است جداً؟
یک طبقه وسیع در جامعه ما در حال فروپاشی است.
🔺زنگ خطر را نمیشنوید؟
#⃣ #صیانت_از_کودکان
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi
💢این اخلاق ، جزء دین است
✅یکی از همسایگان حضرت محمد (ص) مردی یهودی بود که هنگام عبور رسولالله، به بهانه ریختن خاکروبهها در #کوچه، خاکستر بر سر و صورت حضرت محمد میریخت.
این برنامه هر روز ادامه داشت تا اینکه روزی رسولالله از آن کوچه گذشتند ولی خبری از مرد یهودی نبود.
وقتی علت را جویا شدند اصحاب پاسخ دادند:
«خدا را شکر آن مرد #یهودی مریض شده و در بستر بیماری است!»
حضرت محمد به طرف منزل یهودی رفتند.
همسر یهودی در را باز کرد.
حضرت محمد فرمودند:
«به عیادت #همسرت آمده ام!»
حضرت محمد وارد #خانه شدند و کنار بستر آن مرد نشستند و با او احوالپرسی کردند و هیچگونه کنایه ای به آن مرد نزدند.
مرد یهودی که از #رفتار پیامبر تعجب کرده بود پرسید:
«این برخورد شما ، جزء دین اسلام است یا از اخلاق شخصی شما است؟»
حضرت #محمد پاسخ دادند:
«جزء دین اسلام است!»
آن مرد همانجا و در #حضور رسول الله، مسلمان شد.
📚امثال القرآن(مکارم) جلد ۱ – صفحه ۲۰۲
❤️ دستخط | در این راهپیمائی مقدس، فرصت توجه و توسّل را از دست ندهید
🌷 رهبر انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانشآموزان درباره راهپیمائی اربعین: زیارتتان قبول باشد عزیزان. در این راهپیمائی مقدس، فرصت توجه و توسّل را از دست ندهید، و نیز فرصت تأمل و تفکر در مجاهدت سیدالشهداء علیهالسلام و هدف آن و برکاتی را که خداوند به این فداکاری بزرگ عطا کرده است. آن هدف، باید هدف هر انسان مؤمن باشد. از خداوند توفیق و هدایت بخواهید و در راه آن هدف ثابت قدم بمانید. شهریورماه۱۴۰۲
🏴 #بعثت_خون