هیئتــ ٺمام شــد
همہ رفٺند وتوهنوز...
بالاے تل نشستھ ای
و خوڹ گریہ میڪنے...
#امان_از_دل_زینب😭
#وای_حسین
💠
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حسین_معنی_آزادی
#کلیپ_سازی محرم تا صفر
#شام_غریبان
مداحی دلنشین میثم مطیعی
دنیای بی حسین (ع)نفسگیر ومبهم است
هرصبح بی سلام برایم جهنم است
آدم همیشه دربدر شاه کربلا ست
وقتی حسین(ع)اشرف اولاد آدم است
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
🏴🏴✨
* #حضرت_زینب
🔻این مطلب در سوریه به نظر من رسید و آنقدر انسان احساس غربت میکند در این بزرگوار چون اصلاً بعد از این جریان عاشورا و کربلا، یک ارثی به بیبی زینب (سلام الله علیها) رسید و آن ارث این بود که حتی قبرشان مورد تردید باشد، شبیه به مادرشان ارث از مادر به این مرتبه ارتقاء پیدا کرد.
🔸جمعیّت مستحق شناخت مدفن او نشدند و تردید در آن افتاد. این اوج است. ارثیه را از مادر دارد. به مادر نزدیکتر شد، بزرگتر شد و این قضیه در ابهام ماند. ولی الحقّ و الانصاف، تمام هدیۀ توحیدی که از کربلا رسیده از زینب (سلام الله علیها) است.
┈┄┅═✾•••✾═┅
* #سلوک #حضرت_زینب
🔻يكي از چيزهائي كه لازم است روی آن تحقیق شود فرق بين وجوب تشريعي و وجوب يا استحباب سلوكي است.
🔸مثلاً وقتي خداي متعال به رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايند:
«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَي أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحمُوداً»
( اسراء:79 )
ترجمه: و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!
🔹برخی مي گويند نماز شب بر حضرت واجب بوده اما شايد اين وجوب تشريعي نبوده بلکه به اين صورت بوده كه آن قدر مقام و منزلت حضرت بالاست كه به هيچ عنوان نماز شب از حضرت جدا نمي شود.
🔸از جهت سير اخلاقي و معنوي، ایشان و نماز شب لازم و ملزوم هم شده اند و جوري با هم گره خورده اند كه در هيچ صورتي ترک نخواهد شد.
🔹نمونه هاي این معنی در زندگي اهل بيت علیهم السلام و حواریون ایشان ديده مي شود. مثلا نماز شب حضرت زينب عليها السلام در شام عاشورا از اين باب است. اگرتصور شود در نيمه هاي شب يازدهم، چقدر مصیبت و سختی و فشار بر ایشان وارد شده بود که ديگر توان و رمق در كار نبود ولي ایشان جوري با احكام خدا گره خورده اند كه حتی در این شرایط فوق العاده سخت هم نماز شبشان ترک نمی شود فقط روي خاك نشسته بودند و نماز شب مي خواندند.
┈┄
* #مرگ #رشد #حضرت_زینب #مشکلات
🔻برای ما خیلی ابهام هست که چه به سرمان می آید. بعد از مرگ، کجا می رویم؟ چه کار می کنیم؟
🔸لذا می ترسیم؛ چون نمی دانیم آن طرف چه خبر است. اگر کوچکترین لطمه به ما بخورد، آن را ضرر می پنداریم. در حالی که همیشه اینطور نیست.
🔹گاهی یک فردی که ضرر مالی یا ضرری در زندگی به او وارد میشود، این ضرر باعث میشود که او در یک کار خیر وارد شود؛ مثلا حفظ قرآن را شروع میکند و بعد از چند سال، حافظ قرآن میشود. بعد از چند سال که نگاه می کند، میبیند فلان اتفاق، باعث شد که حافظ قرآن شود؛ لذا هیچ وقت به این اتفاق به دید یک ضرر نگاه نمی کند؛ چون بزرگتر از آن نصیبش شده است که آن را نفع میبیند.
🔸اگر انسان در محدوده وظایف خود، این حس را پیدا کرد و اینگونه رشد کرد، آن وقت مانند جریان حضرت زینب علیهاالسلام می شود که فرمود:
ما رأیت الا جمیلا؛
ندیدم مگر زیبایی...
🔹اتفاق هرقدر هم بزرگ باشد چون او رشد کرده، در این قضیه خسارت ندیده است، رضای خدا و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به دست آورده است، وفاداری خود را ثابت کرده است. همه اینها امتیاز است و در این وقت است که دنیا در نظر انسان، زیبا میشود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_190
و قال عليهالسلام
وَا عَجَبَاهْ! أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ (لاَ تَكُونُ بِالصَّحَابَةِ وَ) الْقَرَابَةِ؟
امام عليه السلام فرمود:
عجبا! آيا خلافت با همنشينى پيامبر حاصل مىشود؛ ولى با همنشينى و خويشاوندى حاصل نمىگردد؟
مرحوم سيد مىگويد: از آن حضرت شعرى در همين زمينه نقل شده است كه (خطاب به خليفۀ اوّل) مىگويد:
اگر تو به سبب شورا مالك امور مردم شدى اين چه شورايى است كه طرفهاى مشورت (امثال من و جمعى از بنىهاشم و ديگران) غايب بودند؟
و اگر از طريق قرابت با پيامبر در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پيامبر سزاواتر و نزديكتر است.
قالَ الرَّضِيُ وَ رُوِيَ لَهُ شِعْرٌ في هذَا الْمَعْنى:
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ فَكَيْفَ بِهذا وَ الْمُشيرُونَ غُيَّبٌ
وَ إنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ وَ غَيْرُكَ أوْلى بِالنَّبِيِّ وَ أَقْرَبٌ شرح و تفسير
عذر واهى براى تصدّى خلافت
امام عليه السلام در اين كلام پرمعنا به سراغ استدلالهاى باطل مدعيان خلافت رفته و مىفرمايد:«عجبا! آيا خلافت با همنشينى پيامبر حاصل مىشود؛ ولى با همنشينى و خويشاوندى حاصل نمىگردد؟»؛ (وَا عَجَبَاهُ! أَ تَكُونُ الخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ؟) .
مرحوم سيد رضى بعد از روايت اين كلام مىگويد:«از آن حضرت شعرى در همين زمينه نقل شده است (خطاب به خليفۀ اوّل) مىگويد:
(اگر تو به سبب شورا مالك امور مردم شدى اين چه شورايى است كه طرفهاى مشورت (امثال من و جمعى از بنىهاشم و ديگران) غايب بودند؟
و اگر از طريق قرابت با پيامبر در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پيامبر سزاواتر و نزديكتر است».
قالَ الرَّضِيُ وَ رُوِيَ لَهُ شِعْرٌ في هذَا الْمَعْنى:
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ فَكَيْفَ بِهذا وَ الْمُشيرُونَ غُيَّبٌ
وَ إنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ وَ غَيْرُكَ أوْلى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبٌ
ابن ابىالحديد معتقد است كه صدر اين كلام (قسمت قبل از شعر) خطاب به عمر است و دو بيتى كه در ذيل آن قرار دارد خطاب به ابوبكر است.(بسيارى ديگر از محققان نيز همين را پذيرفتهاند) زيرا هنگامى كه ابوبكر به عمر گفت: دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم عمر در پاسخ او چنين گفت:
«أنْتَ صاحِبُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِى الْمَواطِنِ كُلِّها شِدَّتِها وَ رَخائِها فَامْدُدْ أنْتَ يَدَكَ ؛تو همراه پيغمبر در همه جا بودى در حالات شدت و سختى و آسانى تو دستت را دراز كن تا من با تو بيعت كنم». ١
على عليه السلام در پاسخ اين سخن مىگويد: اگر مصاحبت با پيغمبر سبب شايستگى او براى خلافت مىشود كسى كه همين مصاحبت را در طول عمر پيامبر اكرم (حتى پيش از اينكه ابوبكر اسلام بياورد) داشته است و افزون بر آن از خويشاوندان نزديك پيغمبر هم بوده شايستهتر است.
سپس ابن ابىالحديد مىافزايد: اما آن دو بيت شعر خطاب به ابوبكر است، زيرا ابوبكر در برابر انصار در سقيفه استدلال كرده بود كه ما عترت رسول اللّه هستيم (و به همين دليل براى خلافت شايستهتر از ديگران هستيم). على عليه السلام در برابر اين استدلال مىفرمايد: اگر خويشاوندى تو به پيامبر دليل شايستگى توست غير تو از تو به پيغمبر نزديكتر است.
البته مىدانيم نه مصاحبت با رسول اللّه و نه خويشاوندى با آن حضرت هيچ يك براى خلافت و جانشين او كافى نيست، بلكه خلافت پيامبر مرهون شايستگىهاى علمى و اخلاقى فراوانى است كه جز در على عليه السلام وجود نداشت؛ ولى از آنجا كه آنها در برابر مخالفان خود به اينگونه مسائل يعنى مصاحبت و قرابت استدلال كردند اميرمؤمنان على عليه السلام مىخواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند.
نخستين بيت شعرى كه سيد رضى در ذيل اين كلام پرمعنا به آن حضرت نسبت داده و در بسيارى از كتب تاريخ و شعر و ادب نقل شده است اشاره به داستان سقيفه است كه به اصطلاح گروهى از صحابه به مشورت نشستند و ابوبكر را به خلافت منصوب نمودند در حالى كه اگر منظور آنها شوراى صحابۀ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بوده است اكثريت قاطع صحابه غايب بودند شورايى بود بسيار محدود و شتابزده كه با نقشۀ قبلى ترسيم شده بود. امام عليه السلام مىفرمايد: به فرض اينكه خلافت نياز به نص پيغمبر از سوى خداى متعال نداشته باشد و از طريق شورا انجام شود شوراى سقيفه هرگز صلاحيت براى اين كار نداشت.
بيت دوم اشاره به استدلالى است كه عمر در برابر طايفۀ انصار داشت. آنها گفتند: ما براى خلافت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شايستهتريم و به فرض كه اصرار داشته باشيد شما هم در خلافت سهيم باشيد يك نفر از سوى ما و يك نفر از سوى شما امر خلافت را
اداره كنند؛ ولى عمر براى عقب راندن گروه انصار گفت: كسى اولويت دارد كه با پيغمبر صلى الله عليه و آله قرابت داشته باشد و ما قرابت و خويشاوندى با آن حضرت داريم نه شما. امام عليه السلام در برابر اين سخن مىفرمايد: اگر قرابت معيار اولويت باشد فرد ديگرى (اشاره به خود آن حضرت است) از ابوبكر بسيار
نزديكتر و اقرب است.
امام عليه السلام در خطبۀ ٦٧ نيز به اين معنا اشاره كرده مىفرمايد:«آنها به شجره (درخت) استدلال كردند اما ثمره و ميوهاش را ضايع نمودند؛
احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَ أضاعُوا الثَّمَرَةَ» .
دربارۀ ماجراى پرغوغاى سقيفۀ بنى ساعده و حوادثى كه در آن گذاشت و مطالب بسيار سؤال برانگيز كه در آن بود به طور مشروح در جلد سوم از همين كتاب در ذيل خطبۀ ٦٧ (با استفاده از مدارك و منابع معروف اهل سنت) سخن گفتيم.
ما در شب عاشورای قبل ظهوریم...
با این تفاوت که دیگه به صبح التماس نمیکنیم که «مکن ای صبح طلوع»!
بلکه به یزیدیان عالم میگوییم که:«باش تا صبح دولتش بدمد...»
#حاج_حسین_یکتا #توئیت #محرم
💠