صالحین تنها مسیر
#نکات_تربیتی_خانواده 137 ✅ کسی که طبق دستور خدا موسیقی های حرام گوش نده، قدرت شنوایی بالایی خواهد د
#نکات_تربیتی_خانواده 139
🔷 در مورد دستورات دین در زمینه غذا خوردن گفتیم که دین وقتی به انسان دستوراتی رو برای درست غذا خوردن میده
✅ برای اینه که انسان همیشه از غذا خوردن لذت ببره و هیچ وقت پرهیز غذایی نداشته باشه.
🚫 اینطور نباشه که وقتی آدم به 50 سالگی رسید صدتا درد بی درمون داشته باشه و از غذاهای مختلف منع طبی شده باشه.😒
✔️ یا وقتی میفرماید مسواک بزنید برای اینه که دندان های آدم تا آخر عمر سالم بمونه و از دندان های سالم لذت ببره.
#نکات_تربیتی_خانواده 140
✅ «در نگاه دینی به انسان گفته میشه که شما باید همۀ عمر خودت رو با تمام وجود زندگی کنی».
🔸در واقع هم عمر طولانی داشته باشی و هم از این عمر طولانی به طور کامل لذت ببری.
🚫ولی زندگی در نگاه غیر دینی کاری با انسان میکنه که از یه زمانی به بعد دیگه همه چی تموم میشه...
⭕️💢دیگه جنازه های خودشون رو روی پاهای خودشون تشییع میکنن!
به محض اینکه دوران جوانیشون تموم میشه، دوران ناامیدی شون آغاز خواهد شد...
صالحین تنها مسیر
#ملاقات_با_خدا 35 🔷 یکی از واژه هایی که ما زیاد شنیدیم امّا معمولاً تعریف دقیقی از اون نداریم ، و
#ملاقات_با_خدا 39
🌹حضرت علی علیه السلام میفرمایند :
*راس تقوا، مخالفت کردن با هوای نفس است*
✨{راس التُقی مُخالفه الهوی}✨
🔸عیون الحکم/حدیث ۲۶۳
🌺 و در جای دیگه ای امیرالمومنین می فرمایند :
*کسی که با هوای نفس خودش مبارزه کند، تقوایش کامل می شود.*
✨{مَن جاهد نَفسَه اَکملَ التّقی}✨
🔸غررالحکم/حدیث ۴۹۴۰
✅ اگه کسی میخواد به تقوای کامل برسه باید با هوای نفسش مبارزه کنه👌
💢 گاهی دیده میشه که بعضی افراد ظاهراً خیلی مذهبی هستن ، امّا وقتی به زندگیشون نگاه میکنی "میبینی متاسفانه ذرّه ای اهلِ مبارزه با نفس نیستن"⚠️
🚫 در واقع همیشه "اون کارای خوبی رو انجام میدن که دلشون میخواد!" 😒
👆اینجوری دین داری کردن و خوب بودن، انسان رو به هیچ جایی نمیرسونه......
🍹
#ملاقات_با_خدا 40
🌷حضرت در کلام دیگری میفرمایند :
* هیچ چیزی تقوا را فاسد و خراب نمیکند، مگر غلبه شهوات *
✨{ لا یُفسِدُ التَّقوی اِلّا غَلَبَهُ الشَهوَه }✨
🔸 غررالحکم/ حدیث ۶۰۰۳
📌 "شهوت" صرفاً مسایلِ جنسی نیست؛
👈 بلکه به "هر نوع تمایلِ نفسانی انسان" شهوت گفته میشه .
🚸و وقتی شهوات بر انسان ها غلبه کنه و آدم هر کاری که "دلش میخواد" انجام بده دیگه، تقوایی نخواهد داشت.... 🔞
"آدمی هم که تقوا نداشته باشه، پیش خدا ارزشی نخواهد داشت....."
🍹 @IslamLifeStyles
صالحین تنها مسیر
#برنامه_جامع_تربیت_دین52 💖⚜️➖🌸🌺 #برای_عبد_شدن 22 🔰در مورد رابطه ی عبد و مولا باید یه نکته خیلی مهم
#برنامه_جامع_تربیت_دین53
🌺⭕️👆✅مهم!
#برای_عبد_شدن ۲۳
🔷هر یک از ما انسان ها یه دنیای بزرگی هستیم.
اگه کسی بتونه "دنیای درون خودش" رو کشف کنه
🌐به بالاترین لذت ها میرسه.💖
💯فرق عارفان با ما همینه. اونا تونستن که کهکشان درون خودشون رو کشف کنن.
💠فرمود
من عرف نفسه، فقد عرف ربه...
کسی که "خودش" رو بشناسه، خدای خودش رو هم شناخته...
😒حاج آقا! اتفاقا ما هم اینو زیاد شنیدیم. اما واقعا چطور میتونیم خودمون رو بشناسیم؟!
🔹آفرین! چه سوال قشنگی!😊
اگه میخوای خودت رو بشناسی به عنوان مقدمه یه مطلب مهم رو دقت کن:
▫️ما دو دسته استعداد درون وجود خودمون داریم:
۱- ""من میخواهم ها.""
۲- ""من میتوانم ها.""
🔴ما یه چیزایی رو میخوایم که داشته باشیم. میخوایم یه لذت هایی رو ببریم .
🔵از اون طرف هم یه کارایی رو میتونیم انجام بدیم برای اینکه لذت ببریم.
🔷دسته اول چیز خوبیه. حیوانات هم میخوان لذت ببرن. خواستنی ها و خواهش هایی دارن مث انسان.
✅اما دسته ی دوم خییییلی مهمتره. اصل کارهمین دومیه هست.
⭕️ چون مثلا آدم اگه نابینا باشه، هر چقدر هم بخواد که از صحنه ی زیبا لذت ببره فایده نداره. "توانایی نداره"
"من میخواهم ها" مث سرمایه ی انسان میمونه که باهاش میتونه خرید کنه و "من میتوانم" هاش رو بیشتر کنه✅✔️
⁉️ببخشید حاج آقا! من خیلی کارا میخوام بتونم که انجام بدم اما نمیشه. چیکار کنم؟!
🌐اگه آدم هر کاری که "دلش خواست" انجام بده، سرمایه اش کم میشه. توانایی هاش کم میشه.
🔴🔴🔴
🚫اگه هر کاری دلت خواست زود انجام دادی، توانایی های خودت رو کم کردی.
⛔️مث اینه که شما هر هزار تومن حقوقی که گرفتید برید بازار خرجش کنید
😒آخه عزیزم با هزار تومن کی میره خرید؟! یه ذره صبر کن . جلوی "من میخواهم هات" رو بگیر تا پولات جمع بشه
بعد برو خریدهای بزرگ بکن. بعدبرو خرید درست و حسابی بکن تا خیلی بیشتر لذت ببری...💖
😒آقا این حرف بدی هست؟!
✔️والا حرف خوبیه. آدم که با جیب خالی نمیره خرید کنه. درسته؟ 😊
⛔️هر چقدر به هوای نفست لذت بدی، "قدرت خودت رو برای لذت بردن کمتر میکنی"
🔶روش فکر کن تا در ادامه بیشتر توضیح بدیم.
✅انصافا این پیام رو بیش از سه بار با دقت بخونید.
🌱✅➖➖💖
🌺تنهامسیر آرامش
صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 57 بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈ هوا به سمت گرگ و میشش میرفت... دلم داشت میترکید! باید
🔹 #او_را ... ۵۹
برگشتم سمتش.
نصف بدنشو از ماشین آورده بود بیرون و کاملا از قیافش معلوم بود یخ کرده!
خودمم داشتم میلرزیدم از سرما.
نگاهش کردم...
بازم سرشو انداخت پایین
-آخه با این لباسا کجا میخواید برید
بعدم شما که جایی...
بی رمق نگاهش کردم
-مهم نیست...!
یه کاریش میکنم!
-چرا مهمه!
یه چند لحظه بیاید تو ماشین لطفا!
کارتون دارم!
یکم این پا و اون پا کردم و نشستم تو ماشین.
دو سه دقیقه ای به سکوت گذشت.
بعد ماشینو روشن کرد و راه افتاد،
نمیدونستم الان کجای تهرانم!
اصلا این خیابونا برام آشنا نبود.
فکرکنم بار اولی بود که میدیدمشون!
معلوم بود که خلوت تر از وقت عادیشه.
آخه دیگه چیزی به عید نمونده بود!
یدفعه مخم سوت کشید!
فردا عید بود😳
غرق تو افکار خودم بودم که ماشین جلوی یه مغازه ایستاد!
-چندلحظه صبرکنید،زود میام!
بعد حدود سه دقیقه با دو تا کاسه ی آش که ازشون بخار بلند میشد برگشت!!
عطر آش که تو ماشین پیچید دلم ضعف رفت🍲...
-دیشب بعد اینکه رفتین تو یادم افتاد شام نخوردین!!😅
اما راستش نخواستم مزاحم بشم،
گفتم شاید خودتون چیزی از یخچال بردارین و بخورین!
ولی فکرنکنم چیزی خورده باشین!
اینو بخورین ،باز میرم میخرم...
ترسیدم زیاد بخرم سرد بشه!
با نگاهم ازش تشکر کردم و آشو ازش گرفتم.
واقعا تو این سرما میچسبید.
تو سکوت کامل صبحانشو خورد و از ماشین پیاده شد،
و با دو تا کاسه ی دیگه برگشت!
با تعجب نگاهش کردم😳
-من که دیگه میل ندارم!
دستتون درد نکنه...
واقعا خوشمزه بود!
-یه کاسه که چیزی نیست☺️
آش خوبه،
بخورین یکم جون بگیرین.
واقعا هنوز سیر نشده بودم!
روا نبود بیشتر از این مقاومت کنم!!😅
کاسه ی بعدی رو هم ازش گرفتم و این بار با آرامش بیشتری، خوردم.
بازم ماشینو روشن کرد و دور زد،ولی سمت خونه نرفت.
باورم نمیشد که یه روز،
اینقدر بیخیال
سوار ماشین یه غریبه بشم!!
اصلا چرا نمیذاشت برم؟؟
چه فکری تو سرش بود!؟
کجا داشت میرفت...؟
چرا بهش اعتماد کرده بودم؟
سرمو برگردوندم و صورتشو نگاه کردم،
میخواستم یه دلیل برای بی اعتمادی ،
تو چهرش پیدا کنم!!
ولی هیچی نبود...!
چهره ی جالبی داشت!
کاملا مردونه و موقر!
چشم و موهای مشکی
پوست سبزه
و....
حدود دوسانت ریش و سبیل!!
با اینکه از این مورد آخری خیلی بدم میومد،اما واقعا به قیافش میومد!
ترکیب چهرش دلنشین بود...!
هینجوری که به روبهروش رو نگاه میکرد،
قیافش یجوری شد!
تازه فهمیدم یکی دو دقیقست زل زدم بهش!!!
خجالت زده سرمو برگردوندم و خیابونو نگاه کردم.
خورشید اومده بود تا خیسی بارونی که از دیشب کل شهرو شسته بود ،خشک کنه!
همه جا خلوت خلوت بود!
شایدم همه دیشب مثل بارون
مشغول شستن و تمیز کردن بودن و الان خواب بودن...😴
حتما مامان هم چندنفری رو آورده بود تا خونه رو تمیز کنن!
خونه ای که دیگه من توش جایی نداشتم...
یعنی عرشیا میدونست چه بلایی سر من آورده؟!😢
با صدای سرفه های اون،به خودم اومدم!!
-فکرکنم سرما خوردین...!
-به قول خودتون،مهم نیست🙂
-چرا به من دروغ گفتین؟؟
-دروغ!!!
چه دروغی؟؟😳
-دیشب گفتین میرین پیش دوستاتون!
وگرنه من قبول نمیکردم برم خونتون که خودتون بمونین بیرون و سرما بخورین!!
-از کجا میدونین نرفتم؟؟
-از گرفتگی صدا و شدت سرفه هاتون مشخصه کل دیشبو تو ماشین خوابیدین!!
-خب آره،
ولی ...
دروغ نگفتم!
رفتم اما نشد برم تو!
در حوزه بسته بود و نگهبان هم گفت دیر وقته و ساعت ورود و خروج گذشته!😊
منم مجبور شدم برگردم !
-حوزه؟؟😳
حوزه کجاست؟؟!!
-نمیدونین؟؟😊
-نه.نمیدونم...
شایدم اسمشو قبلا شنیدم ولی الان یادم نمیاد...!
لبخند زد و چیزی نگفت!
-خب میومدین خونه!
منم یه جایی میرفتم!
بالاخره خونه ی شما بود!
چهرش جدی شد و صداشو صاف کرد!
-یعنی منِ مرد میومدم تو خونه
و شما رو میفرستادم تو کوچه خیابون؟؟😒
بعدم من به شما اطمینان دادم که تو این خونه کسی مزاحمتون نمیشه!
حتی خودم!
نمیدونستم چی بگم
بازم چنددقیقه ای تو سکوت طی شد!
"محدثه افشاری"
❤️
🔹 #او_را ... ۶۰
احساس میکردم داره بی هدف رانندگی میکنه،
انگار فقط میخواست وقت بگذرونه!
یه حس بدی بهم دست داد...
فکرکردم دیگه زیادی دارم مزاحمش میشم!!
-ممنون میشم نگه دارید.
دیگه باید رفع زحمت کنم!
-ممنون میشم که فکرنکنید مزاحمید!!
با تعجب نگاهش کردم!
-من از دیروز شما رو علاف خودم کرد!
-اینطور نیست!
من دیروز داشتم میومدم پیش شما!
چشمام گرد شد!
-پیش من؟😳
-بله😊
-میشه یکم واضح حرف بزنید،منم بفهمم چی به چیه؟!!
-خب ...
راستش...
بنده تو اون بیمارستان،
به کسانی که نیاز به مشاوره دارن،
کمک میکنم!
مثل...
مثل کسایی که اقدام به خودکشی میکنن!
با این حرفش به شدت عصبانی شدم
-نگه دار😠
با تعجب نگاهم کرد
-چرا؟؟😳
-گفتم نگه دار😡
من نیاز به مشاوره ندارم!
از همه دکترا و روانشناسا حالم بهم میخوره!
چون دقیقا همین خانواده ای که ازشون فراریم،یکیشون