سلام خوبید
خیر مقدم عرض میکنم خدمت دوستان عزیزی که بتازگی به ما پیوستند
امیدوارم از مطالب کانال استفاده کنید و خوشتون بیاد💐
برای دسترسی به مطالب کانال میتونید پیام سنجاق شده رو مطالعه کنید ✅
🌀 پدر و مادرها مواظب تشویقهای خود باشند
🌀 گاهی تشویق، موجب تولید ترس در انسان میشود
🌀 زندگی از سرِ ترس، موجب ضعف و کاهش خلاقیت انسان میشود
🔻 #از_غیر_خدا_نترسیم (ج۲) - ۲
🔹 خیلی از آدمها به «زندگیکردن از سرِ ترس» عادت کردهاند، اینها مدام در ذهن خودشان دنبال یک مشکلی میگردند تا از آن بترسند و فکرشان را مشغول آن کنند. درحالیکه این ترسها موجب میشود آدم، ضعیف بشود و خلاقیتش از بین برود.
🔹 اگر انسان خیلی از ترسهای رایج در زندگی را نداشته باشد، با خلاقیتِ بیشتر، زندگی خواهد کرد. مثلاً وقتی کارکردن یا درسخواندنِ شما بهخاطر ترسِ از فقر و کمبودهای دیگر نباشد، اگر کارگر باشید، کارگرِ خلاق کارخانه خواهید شد و اگر درس بخوانید، خیلی راحت، دانشمند خواهید شد.
🔹 وقتی برای یک امتحان یا حل مسئله، جایزه میگذارند، استرس یا ترسِ از اینکه «مبادا این جایزه را از دست بدهم» موجب میشود خلاقیت افراد در حل مسئله، پایین بیاید. اما وقتی جایزهای در کار نباشد، معمولاً خلاقیت افراد در حل مسئله، بیشتر میشود.
🔹 پدر و مادرها حتی در تشویقکردن بچهها هم باید مراقب باشند. در روایت هست، اگر در مقابل کسی از او تعریف کنی مثل این است که با خنجر به او ضربه زدهای (شرح ابنابیالحدید/ ۱۸ /۲۵۶) چرا این نوع تشویقکردن، بد است؟ چون در کنار این تشویق، یک ترس هم تولید میشود؛ ترس از اینکه «مبادا این را از دست بدهد» یا «ترس از اینکه در رقابت، عقب بماند» این ترسها را باید از زندگی زائل کرد.
👤علیرضا پناهیان
🚩دانشگاه تهران - ۹۸.۱۰.۱۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے
#فاطمیه
🖤رَبنّا آتِنا نِگاهِ فاطِمــــهس...
🔴خطبه هایی برای زدودن حاشیه ها
🔺#نماز_جمعه_تاریخساز دیروز برگزار شد. خیلی ها توقع داشتند آقا در خطبه ها به حواشی پیش آمده طی هفته اخیر بپردازد؛ جواب بعضی ها را بدهد؛ از سپاه در قضیه سقوط هواپیما دفاع کند؛ از ناگفته ها بگوید؛ جعبه سیاه ها را بگشاید؛ پیش گویی های ضدانقلاب را که دیگر نگویم چقدر رسوا بود!
🔹اما تمام این گمانه زنی ها با بی توجهی نسبت به شخصیت و سلوک ناخدایی بود که سی و یک سال است در طوفان های سهمگین کشتی انقلاب را با حکمت و تدبیر عبور داده...
🔹درواقع ایشان برای کنار زدن حواشی و توجه دادن به اتفاقات مهم و تعیین کننده دو هفته اخیر آمده بودند. در هفته اخیر اتفاقاتی افتاد که بعضا باعث نگرانی بود و باعث شد فراموش کنیم خون سردار سلیمانی چه انقلابی به پا کرده بود...
🔹دشمنان، ضد انقلاب و برخی جریانات داخلی تلاش زیادی کردند تا واکنش ها به حادثه تلخ و تاسف بار سقوط هواپیما را بزرگنمایی کنند و با ایجاد حواشی، فضای ذهنی جامعه را از گرایش به مقاومت منحرف کنند. تجمعات چند صد نفری که دانشجویی نامیده می شد و در آن چند نفر به تصویر شهید سلیمانی توهین کرده بودند، خداحافظی برخی سلبریتی ها از صداوسیما و جشنواره، سخنان دوپهلو و حاشیه ساز روحانی، جهانگیری و اتهام زنی ها و عقده گشایی های اصلاح طلبان بعضا با همان ادبیات ضدانقلاب علیه سپاه و حاکمیت...
🔹رهبری تاکید فرمودند روز شهادت سردار سلیمانی و روز عملیات انتقام، #یوم_الله بود. یعنی با تمام حواشی و اتفاقات عجیب، ذره ای نباید از بزرگداشت کار سپاه کم گذاشت.
و اینکه این کار فقط کار سپاه نبود؛ اول اینکه دست اراده و قدرت الهی این عملیات را چنین بزرگ کرد و دوم اینکه سوخت موشک ها سوز انتقام خواهی مردم در تشییع و بزرگداشت حاج قاسم بود.
🔹اینکه برخلاف حرف کسانی که چون چیزی غیر از هضم شدن در استکبار جهانی و وابستگی به غرب بلد نیستند، می گویند نمی توان با مقاومت ادامه داد، تنها راه پیش روی ملت ایران قوی تر شدن است...
🔹در توصیف بیانات دیروز رهبری یک چیز می توانم بگویم؛ گرچه در این مدت سعی کردند وانمود کنند قطار انقلاب در حال خارج شدن از ریل خود است؛ رهبری با سخنانشان یادآوری کردند این قطار با سرعت و شدت در حال حرکت است؛ مبادا غبارها باعث شود فکر کنید چیزی تغییر کرده؛ انقلاب اسلامی موجودی زنده و بالنده است که حتی در بحران ها و مقاطع سخت قادر است خود را ترمیم کند و بیش از قبل بروید و رویش ایجاد کند.
🔻خطبه دیروز درس بزرگی برای سیاسیون، رسانه ها و مردم بود. رهبری آمده بودند تا اصل ها را بنمایانند و فرع ها را از اعتبار ساقط کنند. مبادا حواشی موجب شود از حرکت سریع انقلاب جا بمانیم.
✍ «رها عبداللهی»
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۱۰ فصل بیست و دوم توی سالن منتظر بود. هانیه با سینی وارد شد و سینی را جلوی شاهرخ گر
#رمان_هاد
پارت۱۱۱
- مسلماً
- پس چرا سعی دارید مجبورش کنید کاری رو بکنه که دوست نداره؟
- من هیچ وقت مجبورش نکردم کاری بکنه
- پس چرا از خونه فرار کرده؟
مادر با دلخوری گفت:
- منم اگر یکی رو پیدا می کردم که اینطور لی لی به لالام بذاره تا تقی به توقی می خورد فرار می کردم. اگر منجی مثل شما نداشت هرگز این کار رو نمی کرد. شما خودتون رو بکشید کنار همه چیز درست می شه. شروین بر می گرده خونه و زندگیش رو می کنه
- اگه قضیه به این راحتیه چرا شما منجی اون نمی شید تا به شما پناه بیاره؟ اگر درکش می کنید چرا بی
توجه به خواسته اون مجبورش می کنید با کسی که دوست نداره ازدواج کنه؟ شما که نمی خواید بگید که
از نظر شروین خبر ندارید
مادر شروین که از این حرف خیلی عصبانی شده بود گفت:
- این پسره احمق فکر کرده چهار روز از این خونه رفته هر غلطی دلش می خواد می تونه بکنه؟ می دونم باهاش چه کار کنم
شاهرخ همچنان خونسرد گفت:
- چرا از اختلاف فکر اون با خودتون اینقدر برآشفته می شید؟ چرا اون باید باب طبع شما زندگی کنه؟
قبول کنید بعضی چیزها اگر براساس میل خودش باشد ضرری براش نداره
مادر داد زد:
- مسایل خصوصی ما هیچ ربطی به شما نداره
- به من ربط نداره ولی به پسر شما چرا، تحمیل های شما داره زندگی رو برای اون سخت می کنه
مادرشروین با عصبانیت بلند شد.
- من اجازه نمی دم شما برای من تعیین تکلیف کنید
- چنین قصدی ندارم فقط دارم هشدار می دم. شروین رو بیشتر درک کنید
- بفرمائید بیرون آقا
شاهرخ بلند شد و مادرش ادامه داد:
- من هم به شما هشدار می دم که توی زندگی خصوصی مردم دخالت نکنید. هانیه؟ راه خروج رو بهشون نشون بده
این را گفت و همان طور که غرغر می کرد از سالن خارج شد.
- آدم پیدا کرده. با این قیافش!
شاهرخ که از حرف زدن مأیوس شده بود به حرف های مادر شروین لبخندی زد. بعد نگاهش را به طرف شراره که روی مبل نشسته بود و به او خیره شده بود چرخاند. شراره لبخند کوچکی زد. شاهرخ هم لبخند زد. مادر سرش را از در سالن آورد تو:
- شراره! بیا ببینم
شراره دوان دوان به سمت مادرش رفت. هانیه به سمت در اشاره کرد:
- بفرمائید آقا
شاهرخ پالتو و شال گردنش را برداشت و راه افتاد. وقتی از در بیرون رفت هانیه پرسید:
- آقا؟ حال آقا شروین خوبه؟
شاهرخ با مهربانی گفت:
- بله، نگران نباشید
هانیه دهان باز کرد تا چیزی بگوید اما صدای مادر که صدایش می زد مانع شد:
- من باید برم آقا. راه رو که بلدید؟
- بله ممنون
*
شروین روی مبل افتاد و گفت:
- خب؟ پس میانجی گری هم بی فایده بود. بهت گفته بودم
بعد در حالیکه سعی می کرد دلخوری اش را به روی خودش نیاورد ادامه داد:
- پس تصویب شد
- چی؟
- اینکه من بمونم
قبل از اینکه شاهرخ جواب بدهد کسی در زد:
- بفرمائید
کسی که وارد اتاق شد دختری بود که شروین تمایل چندانی برای روبرو شدن با او نداشت.
- ببخشید استاد، اجازه هست؟
- خواهش می کنم. بفرمائید
شروین برای اینکه نخواهد حرفی بزند سرش را پائین انداخت و مشغول ور رفتن با گوشی اش شد.
ادامه دارد....
✍ میم مشکات
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۱۱ - مسلماً - پس چرا سعی دارید مجبورش کنید کاری رو بکنه که دوست نداره؟ - من هیچ وقت
#رمان_هاد
پارت۱۱۲
- ببخشید استاد این مسئله هائی که گفته بودید حل کنیم چند تاییش واقعاً سخته. هرکاری می کنم جور در
نمیاد
بعد برگه ها را به شاهرخ داد و اضافه کرد:
- می خواستم اگه میشه یه راهنمائی بکنید
شاهرخ مسئله ها را نگاه کرد بعد سر بلند کرد و گفت:
- راستش من الان کلاس دارم باید برم
- کی وقتتون آزاد؟ فردا صبح هستید؟
- آره فردا از 8 صبح هستم. البته امروز هم بعد از کلاس یک ساعتی هستم ولی فکر کنم دیر وقت بشه
این را گفت و یکدفعه چشمش به شروین که سرش روی موبایلش بود افتاد و انگار فکری به ذهنش
رسیده باشد گفت:
- البته ایشون هم می تونن کمکتون کنن. درسته آقای کسرائی؟
شروین که جا خورده بود سر بلند کرد:
- ها؟ بله؟
- ایشون چند تا مسئله دارن منم کلاس دارم شما می تونید کمکشون کنید؟
شروین که هنوز گیج بود گفت:
- من؟ ولی فکر نمی کنم بتونم
- اینها درس های سال پیشه. مسلماً بلدید.
شروین به تته پته افتاد.
- ولی ... باشه ... اما قول نمیدم بلد باشم
دختر که چندان راضی به نظر نمی آمد گفت:
- ولی استاد من می تونم فردا بیام. اینجوری مزاحم ایشون هم نمیشم
شروین با چهره ای عصبانی و نگاه هایی خشمگین در حالیکه سعی می کرد دختر نبیند برای شاهرخ
خط و نشان می کشید ولی شاهرخ بی توجه به چهره سرخ شده شروین همانطور که سعی می کرد
جلوی خنده اش را بگیرد گفت:
- نه، مزاحمتی نیست. ایشون مباحث آنالیز رو خیلی خوب بلدن
شروین دید چاره ای ندارد.
- بله، خواهش می کنم مزاحمتی نیست
شاهرخ بلند شد، کیفش را برداشت و تعدادی برگه سفید روی میز جلوی شروین گذاشت و گفت:
- چرکنویس، ممکنه نیاز بشه
بعد به سمت در رفت و گفت:
- موفق باشید. من بعداً جواب
ها رو نگاه می کنم تا اشکالی نداشته باشد. فعلا خداحافظ
در را باز گذاشت و رفت. هر دویشان نگاهشان به درمانده بود بعد سرشان را به طرف هم چرخاندند.
دختر زیر لب گفت:
- اگر می دونستم شما اینجایید اصلا نمی اومدم
شروین که فکر نمی کرد بعد از آن معذرت خواهی سخت و رسمی! چنین چیزی را بشنود چهره اش
در هم رفت و گفت:
- واقعا آدم نمک نشناسی هستید. من که معذرت خواهی کردم
- هرجور دلتون می خواد رفتار می کنید بعد می خواید با یه معذرت خواهی همه چیز رو تموم کنید
شروین که خیلی بهش برخورده بود گفت:
- مطمئن باشید من هم اصالا تمایلی به دیدن شما نداشتم. دیدید که استاد گفتن. پس زودتر بیاید این مسئله
ها رو حل کنیم تا هر دومون خلاص شیم
دختر در حالیکه می نشست با لحن محکمی گفت:
- حتماً!
شاهرخ که توی راهرو، پشت دیوار ایستاده بود و صدایشان را می شنید، جلوی خنده اش را گرفت تا
مبادا صدایش را بشنوند. وقتی سرو صدایشان خوابید و مطمئن شد که مشغول حل مسئله هستند رفت...
شروین روی صندلی نشسته بود و منتظر بود تا شاهرخ کلاسش تمام شود.
- مثل اینکه مسئله ها خیلی هم سخت نبود
سرش را به طرف شاهرخ که داشت نزدیک می شد چرخاند.
- خیلی خوشحالی، نه؟
شاهرخ که وانمود می کرد چیزی نفهمیده گفت:
- تو هم باید خوشحال باشی. حل کردن اون مسئله ها یعنی درست رو خوب یاد گرفتی
شروین بلند شد و خاک های خیالی شلوارش را تکاند و گفت:
- هه هه! با مزه!
شاهرخ خندید.
ادامه دارد....
✍ میم مشکات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
امام خامنه ای خطاب به دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان: شما کوچکتر از آن هستید که بخواهید ملت ایران را به زانو در بیاورید.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این فیلم رو حتماً ببینید و منتشر کنید 👇
✅کارشناس شبکه CCTV چین:
📍حمله ایران به پایگاه آمریکایی یک اقدام غیرقابل تصور بود، کسی در دنیا فکر حمله به آمریکا را هم نمیکرد....!
@Kavoshmedia
✅ بدون سانسور
ثانیه های مهدوی 19.mp3
2.4M
نجواهای شبانه با امام زمان (عج)
شبها قبل از خواب، با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم.
زیاد وقتت رو نمی گیره...
#السلام_ایها_غریب
#مهدے_جان❤️
دوستانت از هجوم دردهای گلوگیر، به تنگ آمده اند و دشمنانت از هرسو تیرِ فتنه رها کرده اند.
تو عزت بخش دوستانی و خوار کننده ی دشمنان...
بیا و رها کن چشم بِرَهان ملتهب را از اندوهِ غیبت و فراق ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#راه_روشن
🌹 امام علی علیهالسلام فرمودند:
🔺 وَ اعْمَلُوا في غَيْرِ رياء وَ لاسُمْعَة، فإنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اللهِ يَکِلْهُ اللهُ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ نَسْأَلُ اللهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و مُعايَشَةَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَةَ الاَْنبياءِ
🔻 اعمال خود را از ريا ، پاک کنيد! چرا که هر کس، کارى براى غير خدا انجام دهد، خداوند، او را به همان کس واگذارد;
از خدا تقاضا مى کنيم که درجات شهيدان و زندگى سعادت مندان و همنشينى پيامبران را، به ما عنايت فرمايد.
📚 نهجالبلاغه، خطبه ۲۳
#راه_روشن
🌹امام خمینی (ره):
🔺 مادامی که #مجلس بر طریقه اسلام باشد، و از دولت، مادامی که دولت بر طریقه اسلام باشد، و از رئیس جمهور، مادامی که رئیس جمهور در طریق اسلام باشد، طرفداری میکنند. هر کدامتان بلغزید، #مردم دیگر از شما طرفداری نمیکنند. برای اینکه مردم اسلام را میخواهند.
۱۳۶۰/۰۳/۰۶
#راه_روشن
🌹 امام خامنهای:
🔺 ملت ایران مجلسی میخواهد که علاج درد مردم را بشناسد. #مجلس متدین، متعهد و شجاعی که فریب ترفند #دشمن را نخورد، مجلسی که به عزت و استقلال اهمیت دهد و مقابل طمع قدرتهایی که دستشان از ایران کوتاه شده و میخواهند برگردند بایستد؛ مجلسی که #دولت را موظف به #اقتصاد درونزا کند.
۹۴/۱۲/۵
❤️✨❤️
💐استادمون میگفت:
🚘ماشینوکه طراحی
میکنن یه آینه کوچیک
میزارن واسه👈 👇
نگاه کردن به عقب،
🔷یه شیشه بزرگ
میزارن واسه
دیدن جلو،
💠 همونقدر باید
محدود به گذشته
نگاه کنید،،،ولی
✅نگاهتون به جلو
باشه.
📚🚘📚🚘
#نهج_البلاغه
❣امیر المومنین _علیه السلام _می فرماید :
✨وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ فالنَّشْأَةَ الاُْخْرَى وَهُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الاُْولَى
💠«تعجب مى کنم از کسى که جهان دیگر را انکار مى کند در حالى که این جهان را مى بیند»
✍در این دنیا صحنه هاى معاد و زندگى پس از مرگ پیوسته دیده مى شود;
🍂🍁 درختان در فصل زمستان مى میرند یا حالتى شبیه به مرگ دارند، هنگامى که باد بهارى مى وزد و قطرات حیات بخش بارانِ بهار فرو مى افتد تولد تازه اى پیدا مى کنند و آثار حیات همه جا نمایان مى شود.
🥀 بعد از شش ماه فصل پاییز که شبیه خزان عمر است فرا مى رسد و بار دیگر دوران مرگ و سپس حیات تکرار مى شود. این صحنه را بارها و بارها در عمر خود دیده ایم و بازگشت به زندگى پس از مرگ را آزموده ایم.
چرا بیدار نمى شویم⁉️
✔️در عالم جنین پیوسته تطورات زندگى یکى پس از دیگرى نمایان مى گردد که شبیه حیات پس از مرگ است.
🔻 وانگهى خدایى که در آغاز، جهان را آفرید باز گرداندن حیات پس از مرگ براى او چه مشکلى دارد❓
از همه اینها گذشته خداوند را حکیم مى دانیم و از سویى نه نیکوکاران در این دنیا غالباً به جزاى خود مى رسند و نه بدکاران. چگونه ممکن است خداوند حکیم و عادل در جهان دیگرى نتیجه اعمالشان را به آنها ندهد⁉️
📚حکمت ۱۲۶