14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمایت پرفسور مسعود درخشان استاد برترین اقتصاددان کشور از آیت الله #رئیسی:
آیتالله رئیسی در شجاعت و قاطعیت در برخورد با مفسدان و ظالمان و حمایت از مظلومان بینظیر است
چون که صد آمد نود هم پیش ماست...
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴 #انتخابات_1400
برخی منابع خبر میدهند که جریان غربگرا و اصلاح طلبان امشب مجددا جلسه تعیین تکلیف هست.
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴 #انتخابات_1400
دکتر جلیلی بعد از مشخص شدن نظر نهایی نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان تصمیم قطعی خواهند گرفت.
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
🔴محمدمهدی فرزند شهید فخریزاده: اگر سال 96 رئیسی انتخاب شده بود پدرم امسال رأی میداد/ من در انتخابات قبلی به آیت الله رئیسی رای داده بودم
⏪فرزند شهید کاوه: آیت الله رئیسی فراجناحی و تحولگراست/ باید اعتماد مردم به نظام بازگردد
⏪فرزند شهید یزدانی: نباید انقلاب تاوان اشتباهات دولت فعلی را بدهد/ تحول بزرگ توسط آیت الله رئیسی ایجاد میشود
⏪فرزند شهید بروجردی: کارنامه نامزدها مهم است نه آرزوی آنها/ عملکرد آیتالله رئیسی کاملاً واضح است
⏪فرزند شهید نجفی رستگار: باید یک رئیس جمهور انقلابی روی کار بیاید/ تحولگرایی و عملکرد آیت الله رئیسی قابل کتمان نیست
⏪حامد فرزند شهید فخریزاده: استمرار وضع موجود باعث نابودی اقتصاد و کشور میشود/ رای به آیت الله رئیسی رای به تغییر وضع موجود است
⏪فرزند شهید سردار صفوی: دلسوزان انقلاب ببینند آتش دشمن بر کدام خاکریز فرود میآید/ آیت الله رئیسی جاذبه و دافعه علی گونه و سیاست حسنی و شجاعت حسینی دارد..
✅کانال دکتر سعید محمد👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
👌🏻سه انگیزه مهم برای رأیدادن
1️⃣ ناراحتی از دستِ این دولت
🔻اگر شرکت نکنیم و رأی خوب و قوی به مخالفان وضعِ موجود ندهیم، طبیعتاً این وضع در کشور باقی خواهد ماند. چون الان هم نامزدهای وضع موجود در انتخابات هستند! برای تحول در وضع موجود، نیاز به رأی و مشارکت قوی داریم.
🔻رهبر انقلاب بسیاری از انتقادهای خود را از دولت، خیلی نجیبانه بیان میکند. مثلاً یکبار فرمود: «ما در بین کشورهای جهان، بنا بر برخی محاسبات، اولین کشور هستیم که بیشترین امکانات را داریم و کمترین استفاده را از امکانات میکنیم» خُب این یعنی دولت خیلی ضعیف عمل کرده است.
2️⃣ ساختن آیندۀ فوقالعاده بهتر
🔻انگیزۀ دوم، انگیزۀ رسیدن به یک دولت بهتر است؛ دولتی که اگر با رأی خوب و قوی، روی کار بیاید، پیشرفت فوقالعادهای میتوانیم داشته باشیم. در این چهل سال، هنوز یک فرصت کامل در قوۀ مجریه به نیروهایی که هماهنگی صددرصد با سیاستهای تصویبشدۀ نظام داشته باشند، داده نشده است.
3️⃣ مشارکت ضعیف؛ عامل افزایش ضربات دشمن
🔻دشمنان احمق ما تا ببینند انتخابات ضعیف شده، هوا برشان میدارد و فکر میکنند واقعاً کشور ضعیف شده است، آنوقت به انواع طرق، امنیت ما را به مخاطره میاندازند یا تحریمها و فشارها را افزایش میدهند.
🔻با یک مشارکت پایین قطعاً دشمن بهطمع میافتد و فکر میکند که ما ضعیف شدهایم، لذا شروع میکند به ضربه زدن. در این چهل سال بعد از انقلاب چندین بار این را تجربه کردهایم:
➖وقتی دولت موقت، از خودش ضعف نشان داد، خطر تجزیۀ کشور پیش آمد و هفدههزار نفر در ترورهای داخلی کشته دادیم.
➖وقتی بنیصدر سرِ کار آمد و پالس ضعف به دشمن فرستاد، بعثیها حمله کردند و دویست هزارتا کشته دادیم.
➖بعد از جنگ و در دوران سازندگی هم وقتی به غربیها پالس دادند که «ما میخواهیم با شما کنار بیاییم» تحریمها و فشارها بیشتر شد.
➖در جریان فتنه ۸۸ هم باز دشمن از اختلافات داخلی تلقیِ ضعف کرد و تحریمها و فشارها را افزایش داد.
🔻چرا ما باید با یک انتخابات ضعیف، به خودمان ضربه بزنیم؟! دشمنان که نمیگویند این دولت آقای روحانی ضعیف عمل کرده است و مردم از دستش ناراحتند! میگویند: «چون ما تحریم کردیم، اینها به زانو درآمدند و الان باید فشار و تحریم را بیشتر کنیم!»
👤 علیرضا پناهیان - ۲۴خرداد ۱۴۰۰
🔻 در جمع دانشجویان دانشگاه گرگان
#انتخابات
@Panahian_ir
🔸@IslamlifeStyles
«انتخابات یک کار دینی است اما اختصاص به دینداران ندارد، همۀ افراد عاقل جامعه باید این کار را انجام بدهند»
🖋استاد پناهیان🌱
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨
#قرار_شبانه
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
⭕️ خسته نشدید از این همه تهمت زدن و اهانت کردن؟
🔸@IslamlifeStyles
#رصد
رئیسی: به هیچ جریانی احساس بدهکاری نخواهم کرد
رئیسی در دیدار با مدیران رسانههای اصلاحطلب:
🔹من در زمینه ورود به عرصه انتخابات، جز در محضر خداوند، شهدا و مردم، به هیچ جریان و گروه خاصی احساس بدهکاری نخواهم کرد.
🔹لطف ائتلافها و گروهها در حمایت از من سبب نمیشود که در صورت کسب رای مردم نسبت به مجموعه، گروه و یا عزیزی احساس بدهکاری کنم.
🔹انتقاد و نقدپذیری به اصلاح امور کمک میکند و اگر مدیری راه نقدپذیری را برای خود باز نگذاشت، اولین جفا را به خود و مجموعهاش کرده است .
🔹نگفتن آسیبها از سوی دیگران، سبب میشود که مدیر با خودش فکر کند که هم درست میاندیشیده و هم درست عمل میکرده است.
🔹طی دو سال گذشته نهایت همکاری را با وزرای دولت داشتهایم؛ زمانی به آقای روحانی گفتم دو سال است که با همه وزرای شما در قوه قضاییه کار میکنم و جلسات مستمری میگذارم و مشکلی هم برای کار کردن حتی با وزرای شما ندارم.
🔹یک روز در هیئت دولت از آنها بپرسید که رئیسی با شما چگونه کار میکند؟ به آقای روحانی گفتم ممکن است رویکرد من با شما متفاوت باشد اما با هیچیک از وزرای دولت مشکلی ندارم و کار میکنم.
tn.ai/2521459
صالحین تنها مسیر
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔 #قسمت2⃣5⃣ ارمیا کلافه راه میرفت. تلفن همراه آیه زنگ میخورد و جوابی نبود.
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت3⃣5⃣
صدرا گفت:
_کارای شکایت رو خودم پیگیری میکنم، تو برو سراغ آیه، بهت نیاز داره.
ارمیا: اول این خانوم رو تحویل بدم بعد میرم. کنترل کردنش سخته؛ انگار اندازه ی سه تا مرد زور داره. دستش رو ول کنم معلوم نیست چی بشه.
به رها خانوم زنگ بزن ببین پیگیری کنه چطور از اونجا فرار کرده.
تا ماموران انتظامی به محل حادثه برسند صدرا به رها خبر داده بود و رها
به اتفاق حاج علی و زهرا خانوم به بیمارستان و بعد از اطلاع از وضع آیه،
رها به کلانتری رفت.
دکتر مشفق و دکتر صدر در کنار صدرا بودند و صحبت میکردند. صدرا مشغول تعریف کردن حادثه بود که رها سلام کرد. جواب سلامش را که گرفت صدرا گفت:
_آیه خانم چطور بود؟
رها: هنوز بیهوشه اما چون هم کمربند بسته بود و هم کیسه ی هوا باز شده بود، زیاد آسیب ندیده؛ شاید یکی دوتا ازدنده هاش آسیب جزئی دیده باشه، هنوز که مشخص نشده بود. داشتن میبردنش برای رادیولوژی که من اومدم. چه خبر ازخانوم کریمی؟ چطور شد که از مرکز
فرار کرد دکتر؟
دکتر مشفق دستی به صورتش کشید: _نمیدونم، شب فرار کرده؛ باید با مسئول شب صحبت کنم.
رها: روند درمانیش چطور بود؟ آخرین باری که باهاش صحبت کردم وضعیتش بهتر بود!
دکتر صدر: اشتباه از من بود.
همه با تعجب به دکتر صدر نگاه کردند و ادامه داد:
_باید به یک بیمارستان دیگه منتقلش میکردیم.؛احتمال میدم اون ما رو همدست آیه میدونست.
اون برای ما نقش بازی کرده. آیه گفته بود که آدم فوق العاده باهوشیه و مایادمون رفت که اون رتبه ی هفت کنکور هنررو داشته و بازیگری خونده! اصلا توجه نکردیم به اینکه اون هم میتونه مارو دور بزنه؛ فقط به فکر تامین امنیت آیه بودیم.
رها: مگه چنین چیزی ممکنه؟
دکتر مشفق:حق با شماست دکتر، الان که فکر میکنم، همیشه چشمهاش زیادی هوشیار بود.
رها: و زیادی با دقت صحبت میکرد.
دکتر صدر: این اشتباه از همه ی ما کمی بعید به نظر میرسه. برید گزارشاتون رو بررسی کنید، فردا یه جلسه تو مرکز میذاریم، اونجا صحبت میکنیم.
صدرا: پس رفتن به اون روستا؟ دیگه نمیرید؟
دکتر صدر: ما نمیریم، یه گروه دیگه میرن.
صدرا: پس ما هم وسایلی که جمع کردیم رو میدیم ببرن.
آیه لبهای خشک و سنگینش را به سختی تکان داد:
_مهدی...
ارمیا گوشه ی اتاق تکیه داده بود و از پنجره به بیرون نگاه میکرد. زهرا خانوم و حاج علی دو طرف آیه ایستاده بودند و با صدای آیه دو حس همزمان به قلبشان راه یافت، یکی خوشی بیدار شدن آیه و دیگری تلخی زهر مانندی که به قلب ارمیا ریخته شد، دهانشان را تلخ کرد.
سید محمد دست روی شانه ی ارمیاگذاشت:
_گفتم که بهتره بیرون باشی؛ الان که داره به هوش میاد زمان و مکان رو گم کرده، ممکنه چیزای خوبی نشنوی.
ارمیا نگاه از پنجره نگرفت و با تمام توان نگاهش را از آیه دور نگهداشت.
دوست داشت کمی خودخواهی کند،دوست داشت کمی دوست داشته
شود. به رفاقت سه سالهاش با سیدمهدی پشت کرد و آیه را خودخواهانه برای خود خواست.
گاهی در عذاب بود از این کشمکش درونی.
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔
#قسمت4⃣5⃣
آیه حق کدامشان بود؟
حق نُه سال زندگی عاشقانه با سید مهدی؟حق سه سال غم برای سید مهدی؟حق سه سال چشم انتظاری ارمیا؟حق چند ماه زندگی که هنوز هم غریبه ی آن خانه بود؟ ارمیا کمی، فقط کمی زندگی میخواست به سبک آیه ی سید مهدی، به سبک رهای صدرا، به سبک زهرا خانوم حاج علی. کمی زندگی را حق یتیمی هایش میدانست، حق روزهای بی پدری اش میدانست؛ حق بی مادر بزرگ شدنش میدانست...
چرا تن به این ازدواج دادی آیه؟ من که از انتظار شکایتی نداشتم!
یک سئوال دارم... "تو زن منی یاآیه ی سید مهدی؟ تو سهم و حق کداممان هستی؟ دل شکسته ی من که هزاران بار آن را میشکنی؟ حق دو متر خاک سید مهدی؟ تو کیستی آیه؟
حاج علی بوسه ای بر پیشانی آیه اش زد و خدا را شکر کرد که آیه به هوش آمده.
سید محمد گفت میرود زینب را از حیاط بیمارستان بیاورد. بیچاره محبوبه خانم که با دو بچه ی کوچک اسیر بیمارستان شده بود.
زینب بی پدری چشیده، کمی کم طاقت دوری مادر بود. معاینه ی دکتر تمام شده بود که سید محمد زینب سادات را آورد. ارمیا هنوز مصرانه به پنجره ی دود گرفته نگاه میکرد.
زینب روی تخت نشست و سر بر سینه ی مادر گذاشت. آیه موهایش را نوازش کرد و زینب خوابش برد... کودک است و دلخوش به نوازشهای مادر.
حاج علی دلبرک محبوبش را در آغوش کشید و به همراه زهرا خانوم از
اتاق خارج شدند تا ارمیا را با آیه اش تنها بگذارند.
سید محمد هم که به بهانه ی صحبت با همکارش، مدتی بود از اتاق رفته بود.
آیه که سکوت ارمیا را دید گفت:
_انگار خیلی همه رو نگران کردم!
ِ ارمیا: روزبدی بود؛ خوبه که داره تموم میشه
آیه: نفهمیدم چی شد؛ انگار یکی از پشت محکم کوبید به ماشینم.
ارمیا هنوز هم نگاهش خیره ی همان پنجره بود:
_کارندا بود!
آیه: ندا؟! ندا کیه؟!
ارمیا: همونکه میومد پیشت؛ همونکه یه زمانی رفته بودم خواستگاریش!
آیه: مگه بستری نبود؟
ارمیا: جریانش طولانیه... فرار کرده و خواسته تو رو بکُشه تا باهاش ازدواج کنم.
آیه: دیدیش؟
ارمیا: قبل از آمبولانس بهت رسیده بودم.
ِ آیه: به خاطر تو جون من و دخترم تو خطره!
ارمیا پوزخندش، دست خودش نبود: _دخترت؟
آیه ابرو در هم کشید:
_آره!دخترم؛ شک داری دخترمنه؟
_ارمیا:چرااین بحث رو تموم نمیکنی؟
آیه: مگه تموم میشه؟
ارمیا: نه! نه تا وقتی که سید مهدی شوهرته، نه تا وقتی منو نمیبینی.
ارمیا از اتاق بیرون زد.
آیه دلش صاف نبود... نه با سید مهدی نه با ارمیا.
دلش کمی مرگ میخواست، کمی سکوت و کمی بیتحرکی... دلش فرارمیخواست... کمی نبودن، کمی لج کردن... آیه کمی کم آورده بود.
ادامه دارد...
نویسنده:👇
🌷 #سنیه_منصوری
#خدایا
بہ برڪت این روز عزیز
دلهایمان را از یاد حجتت
سرشار ڪن
و بالاترین خواسته هایمان را
ظهورش قرار ده.
الهی امین...🤲
🌟شبتون مهـــدوے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
🌺آخرین و مفید ترین اخبار مربوط به انتخابات رو در کانال تنهامسیر در انتخابات ۱۴۰۰ بخونید:👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3636330527Cd9abcc38a7
✅ پاسخ سریع و دقیق به شبهات جدید انتخابات