eitaa logo
SAAFI.IR
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
106 ویدیو
12 فایل
© تنها کانال اختصاصی و رسمی سایت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره) ▪️پیشنهاد، انتقاد، سؤال شرعی و ... را در سایت معظم‌له مطرح نمایید سایت https://www.saafi.ir تلگرام t.me/Saafi_com تلفن تماس: ۳۷۴۷۹ - ۰۲۵
مشاهده در ایتا
دانلود
پرواز از جدّه به سوی مدینه قریب نه ساعت در جده منتظر هواپیما برای حرکت به مدینه منوره شدیم تا سرانجام حدود بیست دقیقه به ساعت 24 شب یکشنبه، جده را برای تشرف به مدینه منوره ترک کردیم در بین راه جده تا مدینه منوره حال شوق و شور و اشتیاقی که برای عاشقان روضه مقدسه نبویه «علی من حل فیها صلوات الله و تحیته» حاصل می‎شود غیر قابل توصیف است. دقایق و ثانیه‌ها را با بی‌صبری عجیب و انتظار شدید می‎گذرانند و دقیقه شماری می‎نمایند، و هر چه به رأس موعدی که قبلاً از سوی کارکنان هواپیما اعلام شده نزدیکتر می‎شوند شور و شوقشان افزون‎تر می‎گردد. وعده وصل چون شود نزدیک * آتش عشق تیزتر گردد حالات این بار یافتگان به روضه مقدسه مختلف است: بعضی از فرط خوشحالی گریه می‎کنند، بعضی با شعر و نظم و نثر رسول خدا صلی‌الله علیه وآله وسلم را مخاطب ساخته و به حسب حال و معرفت خود با آن حضرت گفتگو می‎کنند، و خود را در حضور می‎یابند، برخی به یاد خویشاوندان و نزدیکان و دوستانشان که آرزومند درک این سعادت بزرگند گریه می‎نمایند، بعضی هم چیزی نمی‎گویند و خاموشی اختیار می‎کنند، گوئی حرف و سخنی را که در خور این فوز عظیم، و مناسب عظمت مقام حضرت خاتم الانبیاء صلی‌الله علیه وآله وسلم باشد پیدا نمی‎کنند، و خود را حقیرتر از آن می‎بینند که در چنین مقامی ارفع و اقدس پا بر بساط حضور گذارند و خود را عرضه بدارند. بعضی مبهوت و متحیرند، و گوئی باور نمی‎کنند که به چنین سعادتی نایل شوند که چند دقیقه دیگر به مدینه شهر وحی، شهر قرآن، شهر اسلام، شهر رحمه للعالمین و شهر علی، زهرا، حسن و حسین علیهم‌السلام وارد خواهند شد. خلاصه در بین اینگونه احساسات، ناگهان شهر مدینه منوره و قبه‎الخضراء همچون خورشید عالمتاب و برتر از آن چهره‌نمائی می‎کند، و فریاد و غریو صلوات از مسافرین هواپیما به آسمان بلند می‎شود.«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».
شهر نور لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً نزدیک به ساعت نیم بعد از بیست و چهار به وقت محلی هواپیما در مطار (فرودگاه) مدینه منوره فرود آمد، و با ابتهاج و شادمانی بی اندازه و خوشحالی زاید الوصف قدم در زمین مبارک مدینه منوره نهادیم و قلم با این تعبیر دور از ادب شکسته باد، نه قدم بر آن زمین مقدس گذاردیم که با هزاران عذر جسارت و گستاخی سر بر خاک آستان رسالت گذارده و زمین ادب را بوسیدیم، و خاکش را سرمه دیدگان نمودیم. اگر امکان داشت که خود را از این بدن عنصری خارج کنیم و در اینجا با روح مجرد به زیارت ارواح پیامبران خدا و اولیا و قدسیان ملکوت اعلی و معتکفان حریم حرم با احترام نبوی نایل شویم هرگز به خود اجازه نمی‎دادیم پا بر این زمینی که مهبط ملائکه و مقدم شخص اول عالم امکان خواجه دو سرا محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین و سیّده النساء و دو آقای جوانان اهل بهشت و سایر ائمه علیهم‌السلام است بگذاریم و حداقل (سعیاً علی الرأس لا مشیاً علی القدم) را برمی‎گزیدیم. سرزمینی که هر نقطه ‎اش داستانی افتخارآمیز و تاریخی بهجت انگیز دارد اگر چه دشمنان بیدادگر از اسائه ادب به این زمین کوتاهی نکردند و در آن و حتی در مسجد رسول خدا صلی ‎الله علیه وآله وسلم جنایاتی مرتکب شدند که تاریخ انسانیت را سیاه نمود. در طول تاریخ اسلام حکومت‌هایی که بر این سرزمین مسلّط شدند جز یک سلسله عملیات ظاهرسازی و عوام فریبانه که در مسیر سیاست‎های خاص آنها بود نه فقط کاری انجام ندادند بلکه کوشش کردند مدینه منوره را از مرکزیت بیندازند چنانکه انداختند. عبدالملک مروان یکی از حاکمان و طاغوتیان بنی امیه، کوشش می‎کرد حیثیت علمی و معنوی مدینه را از میان ببرد، زیرا به واسطه استقرار خاندان رسالت که در رأس آنها حضرت امام زین العابدین علیه السلام قرار داشت، و همچنین گروهی از تابعین و رجال علم مثل قاسم ‎بن محمدبن ابی‎ بکر موقعیت مرکزی خاصی داشت و مردم به مرکز حکومت که شام بود اعتنائی نداشتند، لذا عبدالملک گروهی از اراذل و اوباش را در مدینه ساکن گردانید تا کسانی که به مدینه می‎آیند از این شهر مقدس و مردم آن متنفر شوند، و کار تظاهر به فساد در مدینه الرسول به جائی رسد که از شعبی نقل شده است که گفت: در حکومت عبدالملک وقتی به مدینه رفتم چنین و چنان دیدم که من کلام او را بازگو نکنم بهتر است، سپس هم همین بنی امیه جامع اموی را در دمشق بنا کردند، برای اینکه مردم از مدینه منوره و مکه مکرمه منصرف نموده و به آنجا متوجه نمایند و بلکه به جای کعبه معظمه به حج آن وادار سازند. هر چه بود در این دوران‌ها مدینه را که باید مرکزیتش استمرار پیدا کند از مرکزیت انداختند. نخست بنی امیه دمشق را مرکز قرار داد و سپس بنی عباس بغداد را و پس از آن هم عثمانی‎ها اسلامبول را و در برابر آنها نیز خلفای فاطمی در مصر، قاهره و حکام اموی اسپانیا و اندلس را مرکز قرار دادند، و مدینه تقریباً در حد یک شهر متعارف در جهان اسلام تأثیر بیشتری نداشت. و در بعض مواقع مثل عصر متوکل از آن هم به ظاهر پایین‎تر و مورد خشم حکومت بود، شقی‎ ترین و ستمکارترین افراد را بر اهل مدینه حکومت می‎دادند. اگر چه دمشق و بغداد و اسلامبول نیز اعتبار معنوی کسب نکردند و عقیده مردم را جلب ننمودند، اما از جنبه سیاسی و توابع آن اهمیّت یافتند و طاغوت مآبی‌های مدائن و روم را به دمشق و بغداد و اسلامبول و دیگر شهرهای بزرگ منتقل کردند. هر کس بخواهد بداند شهر مدینه منوره و مکه مکرمه در آن اعصار چگونه فراموش شده بود شهرهایی مثل بغداد و دمشق و وسایلی را که برای رفاه مردم و وسعت جهات اقتصادی آنها فراهم بود، و کاخ‌ها و بیمارستان‌ها و مدرسه‎‌هایی که در آنجا تأسیس می‎شد با وضع مدینه و مکه و مردم فقیر و گرسنه شبه جزیره مقایسه نماید. در حالی که در بغداد و اسلامبول و شهرهای مشابه آنها و در اندلس کتابخانه ‎ها و مدارس بزرگ تأسیس می‎شد و کاخ‌های مجلل و پرخرج‎ترین میهمانی‎‌ها و عروسی‌ها و عیاشی‌ها انجام می‎شد. برای مردم مدینه امکانات فراگرفتن و خواندن و نوشتن نبود. و خلاصه این است که شهر مدینه که باید در طول چهارده قرن گذشته و بعد از این و در اعصار آینده مرکز و عالی‎ترین مظهر فکر اسلام و نظام اسلام، و منبع نشر معارف اسلام درآید به وضعی درآمد که در اقصی نقاط عالم اسلام شهرهای بسیار در بینش و علم از آن پیشی گرفتند و مدینه را تحت الشعاع قرار دادند.
از این شهرها می‎توان بغداد و دمشق و اسلامبول و قاهره و نیشابور و خوارزم و بلخ و مرو و قرطبه و غرناطه را نام برد که همه هم در جهت علمی و فکری شهرت داشتند و هم در جهت اسراف در تجمل و خوشگذرانی و قصرها و کنیزان مغنیه و رقاصه در حالی که مردم مدینه در فقر بسر می‎بردند و در انتظار این بودند که پس از سال‌ها مثلا خلیفه یا اطرافیان او به آنجا بروند به رسم احسان و صدقه به مستمندان از بیت المال مسلمین چیزی به آنها با هزار منّت تصدق نمایند. آری از مثل مالک‎بن انس در حدیث و فقه اسم برده می‎شد، و به او امام اهل مدینه لقب داده بودند اما این نیز به منظورهای سیاسی بود و منصور دوانیقی برای معارضه با امام جعفر صادق علیه السلام و اهل بیت از مالک ترویج می‎کرد. البته در عصر امام محمد باقر و بالخصوص حضرت امام جعفر صادق علیهماالسلام موقعیت علمی مدینه تجدید شد و رجال بزرگ از مدرسه این دو امام بیرون آمدند که عده ‎ای از آنها شهرت جهانی یافتند، اما این رونق بازار علوم و معارف هم دیری نپائید به واسطه شهادت حضرت صادق علیه السلام و بازداشت و زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که سال‌ها ادامه یافت دوباره آن وضع سابق را تعقیب کردند. و خلاصه در اثر این دسایس سیاسی مدینه تقریباً پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم در تمام این مدت چهارده قرن تا امروز وضعی را که مناسب شأن و شرافت و موقعیّت مهبط وحی و مرکز رسالت اسلام و مدفن رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مقرّ اهل بیت علیهم‌السلام باشد نیافت. فقط مسأله ای که در آن، مورد نظر و اهتمام بوده و هست معارضه با نفوذ اهل بیت علیهم‌السلام و اندیشه های اسلام راستین می‎باشد که به شدیدترین صورت پیروان اهل بیت و شیعه محق سرکوب می‎شدند و از حقوق اسلامی حتی قبول شهادت محروم می‎گردیدند و این سیاستی بود که در تمام عالم اسلام اجرا می‎شد. و حتی نقل فضایل آنها موجب بودکه بزرگترین محدثین و راویان احادیث را منزوی کند و نقل حدیث از او را ممنوع سازد و بقول ناصر خسرو: در بلخ ایمنند ز هر شری * می خوار و دزد و لوطی و زن باره ور دوستدار آل رسولی تو * از خانمان کنندت آواره آزاد و بنده و پسر و دختر * پیر و جوان و طفل به گهواره بر دوستی عترت پیغمبر * کردندمان نشانه بیغاره مدینه منوره در طول تاریخ به واسطه جهات بسیار از جمله بدرفتاری و سوء سلوک زمامداران همواره در معرض گرایش به اهل بیت و پیروی از هدایت آنها قرار می‎گرفت که آن گرایش با خشونت شدید و کشتار که گاهی به صورت قتل عام بود سرکوب می‎شد. اما مرور زمان و تسلط حکام جائر حقانیت اهل بیت و حقیقت و صحت برنامه‎ای را که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم در امر رهبری امت داده بود روزبروز روشنتر ساخت، و مردم فهمیدند که عدول از این برنامه و رجوع نکردن به اهل بیت رسالت علیهم‌السلام منشأ همه مفاسد و معایب و تسلط زورگویان و ستم پیشگان می‎باشد. مسلمانان می‎دیدند نظاماتی که اسلام با آنها درگیری داشته و محکوم کرده و برانداخته است از نو تجدید شده، و رسوم مداین و روم و پایتخت‎های دیگر جباران در دمشق و بغداد و غرناطه و اسلامبول و… معمول و متداول گشته و خلافت با شاهنشاهی، و امپراطوری و ملوکیت و استبداد و فرعونیت مترادف گردیده است. بر اثر این اوضاع دانستند که خبرهای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و برنامه ای که خدا در امر خلافت مقرر فرموده همه برخیر و مصلحت است و برای استمرار دعوت اسلام و نجات مستضعفان بوده است. دانستند که هیچیک از این رژیم‌های غیر شرعی پاسخگوی خواسته های وجدان بشری و محقق اهداف اسلام نیست. گسترش این بینش ارکان حکومت‌های غاصب را که به اسم اسلام مردم را استعباد می‎کردند همیشه می‎لرزانید، و همه از اینکه مدینه مرکز این بینش شود در هراس بودند. لذا حتی ابن حجر که یکی از علمای معروف اهل سنّت و مروج سیاست‌های اسلام برانداز، و جیره خوار دستگاه همین حکومت‌ها است در ابتدای کتاب (الصواعق المحرقه) به شدت از اینکه فکر شیعی یعنی اندیشه اسلام راستین، و معارضه با سلطه‎‌های استعلا و استعبادی در مدینه روند بگیرد و فراگیر شود اظهار نگرانی می‎نماید، و به گمان خودش صواعق را برای جلوگیری از گسترش این بینش تألیف می‎کند. آری مسأله مدینه منوره برای تمام سیاست‌های حکام غاصب همین بود، لذا اسلام را از حرکت سریع اصیلش بازداشتند و سیاست‌های آن را در مسیر اهداف خود رهبری کردند، و اینهمه عقب‌ماندگی‌ها را برای مسلمانان بوجود آوردند.
وضع کنونی مدینه منوره از این جهات و نواحی اصیل اسلامی و انسانی در حکومت سعودی از وضع گذشته آن بهتر نشده بلکه از جهاتی بدتر و خطرناکتر است، و اگرچه ظواهر خانه ها و کاخ‌ها و راه‌ها چنانکه در همه جای دنیا به مناسبت عوض شدن اوضاع صنعتی و وارد شدن دنیا به دوره برق و ماشین تغییر کرده است اما هر کس می‎فهمد که این تغییرات اصولی و جوهری نیست و آنچه به ظاهر از عمران و آبادانی در جده و مدینه طیبه و مکه مکرمه و طایف و ریاض و غیرها دیده می‎شود ترقی و پیشرفت محسوب نمی‎شود این آبادی‌ها بر سه اساس است: 1. بر اساس برآوردن نیازهای جاه طلبانه وهابی‌ها که بر تمام ذخایر این کشور مسلطند، و در عربستان و خارج از آن برای خود همه گونه اسباب خوشگذرانی و عیاشی و هرزگی را در نهایت اسراف فراهم نموده اند در حالی که مردم فقیر و گرسنه عربستان از زندگی متوسط انسانی محروم می‎باشند. 2. بر اساس رفع نیازمندی‌های استعمار که در این رابطه نیز پول‌های کلان مصرف شده، و ثروت مردم فقیر این کشور جیب سرمایه داران آمریکائی یا فرانسوی یا انگلیسی یا ایتالیائی و دیگران را پر می‎سازد. 3. بر اساس به مصرف رساندن محصولات صنعتی بیگانگان که ملاحظه می‎شود تقریباً تمام عواید ساختمان این بناهای مدرن حتی مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و مسجد الحرام را مؤسسات کنتراتچی و کمپانی‌های بیگانه می‎برند. بدیهی است تا حدودی هم وسایل آسایش حجاج و توسعه و عمران حرمین فراهم شده است، اما در متن نقشه آسایش حجاج و اینگونه هدف‌ها هدف اصلی نیست و تبعی و فرعی است، زیرا حکومتی که می‎خواهد با جمعیت کم به مناسبت وجود حرمین شریفین در کشورش در بین حکومت‌های دیگر اعتبار داشته باشد و به عبارت دیگر حکومتی که اعتبارش در بین مسلمانان و در تمام جهان فقط به این دو حرم مقدس است که یک میلیارد بشر به آن به نظر احترام می‎نگرند و همه ساله نزدیک به یک میلیون برای ادای مراسم حج از اطراف و اکناف، و اصقاع دور و نزدیک عازم آن می‎شوند باید در حدی که مورد اعتراض این همه زائر قرار نگیرد و دنیای اسلام به او معترض نشود آن را تجلیل نماید، و برای پذیرائی این جماعت بشری خود را آماده نماید، و این مراسم را که خواه و ناخواه انجام می‎شود در اختیار خود نگاه دارد تا برای مقاصد خود از آن سوء استفاده نماید. و به هر حال این ظواهر و مظاهر اگر چه در اصل مقصود حکومت سعودی نیست بلکه مقصود همه مسلیمن است، و همه می‎خواهند مراسم حج هر چه باشکوهتر و منظم‎تر برگزار شود، و مسجدین و حرمین شریفین در حدود تعالیم شرعی از جنبه توسعه و عظمت ظاهری همه نمونه باشد، و در این دو شهر فقط خدای بزرگ به بزرگی یاد شود، و صاحبان مقامات حکومتی هیچگونه تکبّر و علوّ و برتری نداشته باشند و مظهر مساوات اسلامی باشند و برادری اسلامی در آن آشکار باشد، و از طاغوت پرستی و استضعاف در آن خبری نباشد که متأسفانه تشریفات ظاهری و تجملات در حد وفور نسبت به شاه و خاندانش وجود دارد، فقط چیزی که نبود یا اگر بود ما ندیدیم مجسمه و عکس و صورت بود که نه تنها در مسجدین در مساجد دیگر هم حتی یک عکس و صورت دیده نمی‎شود. باری، مدینه کنونی مدینه‌ای بهتر از مدینه عصر عبدالملک و ولید نیست با این تفاوت که در آن عصر با همه مفاسدی که در آن ساخته و پرداخته بودند شخصیتی الهی، مثل امام زین العابدین علیه السلام وجود داشت که عبادت و زهد و گذشتن از دنیا و زندگی بسیار ساده و بی‌تجملش تمام دستگاه ظلم و اسراف و تجبر و تکبر و پر تشریفات و خدم و حشم خلیفه وقت را تحت الشعاع قرار می‎داد و مثل فرزدق با آن قصیده جاودان او را مدح و توصیف به حق می‎نمود ولی مدینه امروز از وجود شخصیتی که بتواند این مظاهر استکباری حکومت را با اخلاق و رفتار پارسایانه و بی‎تکلف و بی‎پیرایه بکوبد و نمونه قدس اخلاق اسلام باشد خالی است.
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه به جهت عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برگزار می‌گردد. مکان: قم – خیابان چهارمردان (انقلاب) کوی ۶ حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره زمان: جمعه ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵ (18 خرداد ماه 1403) ساعت: ۸ الی ۹ صبح 🌐https://www.saafi.ir/?p=1281 ⭕️https://eitaa.com/joinchat/851705861C0738d08e6a 🆔 @Saafi_com ⭕️https://t.me/+O5uoAqKfzxAySG68 🌐https://m.facebook.com/profile.php/?id=61551890666652 📲https://www.instagram.com/ayatollahsaafigolpayegani
بازگشت به شهر نور اَرْضٌ مَشی جِبْریلُ فی عَرَصاتِها *وَاللهُ اَشْرَفَ اَرْضَها وَ سَمائَها آنچه این شهر مقدس و عزیز که صدها میلیون مسلمان شوق زیارتش را دارند، دارد هیچ شهری در روی زمین ندارد. راستی این شهر بی‎نظیر است و وجود قبر مطهّر رسول اکرم صلی‎الله علیه وآله وسلم و مسجد آن حضرت و مشاهد مقدسه اهل بیت علیهم‌السلام همه کمبودهای مادی آن را که در اثر سوء سیاست‌های سیاستمداران پیدا شده تحت الشعاع قرار می‎دهد، و با این امتیازات بزرگ آن نواقص به حساب نمی‎آید و اصولاً هر تقدیر و تجلیل که از مدینه می‎شود به ملاحظه این افتخارات بزرگ است. این شهر دارالهجرت پیغمبر اکرم صلی‎الله علیه وآله وسلم و اولین مرکز اعلام رسمی موجودیت جامعه و نظام اسلام است. اگر این شهر نبود و اگر این شهر به ندای منادی الهی پاسخ نمی‎داد و پیامبر گرامی اسلام صلی‎الله علیه وآله وسلم را نمی‎پذیرفت و اگر مردم این شهر با آن ایثار و اشتیاق مهاجرین را نمی‎پذیرفتند و به اسلام نگرویده بودند و مهاجرین را منزل و مسکن نمی‎دادند و در نهایت برادری از آنها پذیرا نمی‎شدند هر چند سیر اسلام و دعوت پیامبر اسلام صلی‎الله علیه وآله وسلم متوقف نمی‎شد ولی می‎توان گفت که اگر این شهر نبود اسلام در این مسیری که قرار گرفت قرار نمی‎گرفت. زن و مرد مسلمان این شهر فداکاری کردند از مال و مسکن و جان خود گذشتند، و در حمایت از پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم و دعوت توحید وظیفه خود را ادا کردند و به بیعت خود با آن حضرت وفا نمودند. اعلان کلمه توحید و تشکیل حکومت رسمی اسلام از این شهر شد. این شهر بود که با کفار و مشرکین مکه و دیگران در بدر و احد و احزاب جنگ کرد. همه جای این شهر برای انسان یادآورنده خاطرات تاریخی و سیر زندگانی خواجه کاینات و مَفخر ممکنات است. این سرزمین مَقدم حبیب خدا و یگانه شخص شخیص عالم امکان است. این کوچه‎‌ها و خیابان‌ها مَعبر آن حضرت و هر نقطه‎اش از جنبه تاریخی و اسلامی با عظمت و پر افتخار و با برکت است. این شهر بعد از مکه معظمه مرکز نزول وحی قرار گرفت. فاطمه زهرا علیهاالسلام آن یگانه مدافع اسلام و پاسدار راه توحید در این شهر مقام داشت. دو آقای جوان اهل بیت حسن و حسین علیهماالسلام که پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم آنهمه در حضور مردم و جمع اصحاب به آنها اظهار مهر و محبت می‎نمود و آنها را می‎ستود و امت را به ولایت و محبّت آنها ترغیب و وصیت می‎فرمود و همچنین سایر امامان علیهم‌السلام به جز امیرالمؤمنین و امام دوازدهم علیهماالسلام در این شهر تولد یافته‎اند. این شهر مولد ائمه و مَدْرَس حضرت باقر العلوم و حضرت کشاف حقایق امام جعفر صادق علیهماالسلام است. آنقدر در این شهر مواقف تاریخی و یادگارها از رجال اسلام و قهرمان‌های بزرگ اسلام وجود دارد که شرح آن جز در کتاب‌های مفصل و بزرگ ممکن نیست. مکه مکرمه که به عظمت‌های ویژه دیگر اختصاص دارد با آنهمه خصایص بزرگ و آیات بینات و مقام ابراهیم و کعبه معظمه و اینکه مطلع انوار وحی محمدی بود و قبله میلیارد‌ها مسلمان در مرور قرون و اعصار تا روز قیامت شد به واسطه استیلاء افکار مشرکانه بر اهالی آن نتوانست از این افتخار که محل اقامت و موطن پیغمبر خدا است پاسداری و آن حضرت را یاری کند، و مرکزیتی را که به واسطه وجود عزیز خاتم الانبیاء صلی‎الله علیه وآله وسلم داشت برای خود حفظ نماید. پس از سیزده سال که پیامبر اکرم صلی‎الله علیه وآله وسلم دعوت رسالت فرمود، صدای دعوتش که از مکه مکرمه و عربستان به خارج رسیده بود دل‌های مردم را به سوی اسلام و برای اسلام فتح می‎کرد. از یک سو قریش و مشرکین اسلام را برای خودشان، و خدایان مصنوعیشان و برای موضع‎های استکباری و ستمکاریشان خطر جدی می‎دیدند، و برای اجرای خطرناکترین طرح خود یعنی کشتن پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم با همکاری قبایل و فامیل‌های مختلف وارد عمل شدند. و از سوی دیگر باید دعوت اسلام دوره نوینی را آغاز نماید که در آن به عنوان یک نظام الهی و مسلمین به صورت یک جامعه در برابر تمام نظامات و جوامع اعلام موجودیت بنماید و ویژگی‌های خود را آشکار سازد تا کسانی که اسلام آورده‎اند و افرادی که در اثر دعوت اسلام از شرک و بت پرستی بیزار شده‎اند، و مستضعفان و محرومان و مظلومانی که اسلام را پناهگاه خود می‎بینند، و شیفته و دلباخته برادری اسلامی شده‎اند بتوانند از اطراف و اکناف در زیر پرچم حمایت این نظام گرد آمده، و به جامعه جدید بپیوندند.
بدون چنین مرکزیتی افرادی که اسلام اختیار می‎کردند استضعاف می‎شدند و مورد سخت‎ترین شکنجه‎ها قرار می‎گرفتند. باید این افراد تحت حمایت رسمی قرار بگیرند، و باید اسلام از حقوق پیروان خود دفاع نماید، و باید نو ایمانان به حمایت اسلام از آنها امیدوار شوند. به واسطه آن که مشرکین و مستکبران مکه مکرمه را مرکز شرک و بت‎پرستی قرار داده بودند و تحت استیلای شدید خود گرفته بودند برای اینکه مرکز رسالت اسلام باشد شرایط لازم را نداشت، و مسلمانان ناچار باید مرکزی را برای خود در نظر بگیرند تا حکومت حق و عدل و جهانی اسلام را پایه‎ریزی کنند، و جامعه را بر اساس قوانین الهی، و قواعد و نظام نو اداره نمایند. خدا چنین اراده فرموده که این افتخار نصیب یثرب شود که پس از اقامت پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم در آنجا به (مدینه الرسول) و (مدینه منوره) شهرت یافت و خدا چنان اراده فرمود که اهالی یثرب در این دور جدید اسلام نقش مؤثر را ایفا کنند، و برای متشکل شدن مسلمین و بوجود آمدن نظام نو همه گونه ایثارگری، و مردانگی و برادری را نشان بدهند، و الحق که مخلصانه و صادقانه اسلام را یاری کردند،‌ بنابراین در یثرب جامعه اسلامی متشکل گردید و اسلام از یثرب مدینه را بنیاد نمود. در تاریخ واقعه‎ای نظیر هجرت رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و سایر مهاجرین نخواهیم یافت که هجرت کنندگان در حالی که از همه جهات مادی چشم پوشیده بودند اینگونه مورد استقبال قرار گرفته باشند، و در پذیرائی از آنها این همه شور و شوق و خوشحالی و مسرت اظهار کرده باشند. گوئی انصار یعنی مردم مدینه پیش بینی می‎کردند و می‎دانستند که یثربشان در اثر شرافتی که یافته مدینه می‎شود و چه شهرت و چه موقعیّتی را در جهان حائز خواهد شد. و گوئی می‎دیدند که میلیون‌ها مردم در موسم حج و در دوران سال از راه‌های دور و دورترین نقاط جهان برای زیارت یثربشان از زن و بچه و خانه و مال و مقام صرف نظر نموده مدینه منوره را مقصد قرار می‎دهند. راستی نمی‎دانم آنها اگر چه به پیشرفت سریع این دین ایمان داشتند آیا برای شهرشان این همه شهرت و موقعیت را پیش بینی می‎نمودند. حرکت به سوی شهر پس از گرفتن اثاثیه، و ساک‌ها عازم شهر شدیم با آن احساسات روحانی و شوق و نشاط زاید الوصف و با شعار «اَلّلهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» درود بر محمد و آل محمد از خیابان‌ها یکی پس از دیگری می‎گذشتیم، و به هر کوی و گذر و خیابان و میدان که می‎رسیدیم مایل بودیم ماشین توقف کند تا ما آنجا را شناسائی کنیم و به تاریخ آن و سرگذشت اسلامی آن آشنا شویم. این زمین‌ها همه محترم است زیرا روزگاری گذرگاه یا نظرگاه رسول گرامی اسلام و خاندان عزیزش علی و زهرا و حسن و حسین علیهم‌السلام بوده است به این ملاحظه ما به این زمین‌ها و به هرچه و هرکس منتسب به آنها باشد عشق می‌ورزیم و دوست می‎داریم. وَ هَلِ اْلایمانُ اِلاَّ الْحُبُ وَالْبُغْض[1] البته هر کدام از این زمین‌ها را که بیشتر به آنها نسبت داشته باشد بیشتر دوست می‎داریم. به مسجد و حجره رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم خانه حضرت زهرا علیهاالسلام مزار و مراقد مطهره چهار امام بزرگوار در بقیع، خانه امام جعفر صادق ‎علیه‎السلام، مسجد رد شمس و مسجد قبا و سائر مشاهد و مواقف آنان بیشتر ابراز علاقه می‎شود و در و دیوار و زمین آنها را می‎بوسیم و می‎بوئیم. من عجب می‎کنم از اینهایی که به اسم نهی از شرک، موحدین حقیقی را که از کشور‌های دور و نزدیک به شوق زیارت حجره مطهره پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم آمدند از اظهار احساسات و علاقه به تقبیل در و دیوار حجره و روضه آن حضرت که هزار معنای آموزنده و کفر شکن دارد مانع می‎شوند، و با اینکه می‎بینند این کار پیش نمی‎رود، و این آتش عشق و شوق خاموش نمی‎گردد و با همه شدت که در منع مردم نشان می‎دهند، و این خلق دلداده و عاشق از خود بی‎خود را اذیّت و آزار می‎دهند. همه ساله صدها هزار نفر از حجاج و زوار همین احساسات را نشان می‎دهند و برای بوسیدن ضریح و منبر و ستون‌های حرم و در و دیوار خانه زهرا علیهاالسلام بر یکدیگر پیشی می‎گیرند، و نمی‎توانند خود را از اظهار این علایق باز دارند و با عکس العمل مخالف مأمورین سعودی روبرو می‎شوند. هر کس پیغمبر خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم را شناخت، و به عظمت‌های او که نمایش و جلوه عظمت حق است، و از صفات کریمه، و مهر و رأفت و خلق عظیم او آگاه گشت اگر فطرف انسانیت دارد در اظهار این علاقه از خود بیخود و تقریباً بی‎اختیار است. این احساسات هیچ ارتباطی با شرک ندارد این احساسات ارتباط را با حق و عدالت و توحید و کرائم اخلاق نشان می‎دهد. کدام انسان است که در برابر حق و فضیلت و استقامت و فداکاری و خلوص نیت و خدمت به بشر سرتعظیم فرود نیاورد، و کدام انسان برای این تعظیم و تکریم از پیغمبر و خاندان عزیزش سزاوارترند که مثل اعلای انسانیت و نمونه‎های کمال و تفوق آدمیت بودند.
مگر شما می‎توانید به یک فرد حق پرست یا دادگر یا بخشنده یا مصلح و مخلص اظهار علاقه ننمائید. وقتی بیگانگان در ضمن شعر و نثر با هر بلاغتی که در توان دارند ثنا خوان و مداح آن حضرت باشند حالِ مسلمان بامعرفت و مشتاق معلوم است که چگونه می‎باشد. مگر ما می‎توانستیم به فرض که مأمور به صلوات نشده بودیم به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم درود نفرستیم. این ممانعت از تقبیل و بوسیدن تا آن سوابق معرفت و شناسائی هست بیهوده است، و اگر خود این منع کنندگان هم به فطرت خود واگذار شوند از آن خودداری نمی‎نمایند. بلی از کوردلانی که خدا را جسم می‎دانند، و برای او دست و چشم و پا اثبات می‎نمایند، این نادانی‌ها بعید نیست و از آنها نباید انتظار داشت که عمل عادی مسلمانان را حمل بر فساد ننمایند و آن را شرک و بدعت ننامند، و بر محامل صحیحه و معلومه حمل نمایند، و اینقدر توجه کنند که باید انظار و نیّات را در اعمال و افعال در نظر گرفت و فعلی را که ممکن است وجوه متعدده داشته باشد اگر از مسلمان موحد که هرگز آهن و چوب را فاعل و مؤثر نمی‎داند صادر شد نمی‎توان به شرک و خلاف توحید حمل نمود. رسیدن به منزل و اقامتگاه پس از طی چند خیابان در شارعی که آن را شارع سلطان نام گذاری کرده‎اند در منزلی که قبلا فراهم شده بود وارد شدیم و از آنجا که از مسجد فاصله زیاد داشت و رفت و آمد به حرم از آنجا به زحمت انجام می‎شد به منزل آقای حاج سید علی سالکفرد رفتم مشارالیه و مسافرینی که در معیت او بودند از دیدار حقیر اظهار خرسندی نمودند.
🔰 مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام 🔹با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🔸حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره 🔻جمعه ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵ 🌐https://www.saafi.ir
تشرف به مسجد و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سزاوار است در اینجا به دو شعر از مطلع قصیده‎ای که قاآنی در وصف حرم مطهر حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیهما السلام سروده است مترنم شویم چون همه نور واحدند و رسول اکرم صلی‌ الله علیه و آله و سلم مجمع کمالات همه و همه مظهر فضایل و کمالات آن حضرت می‎باشند: زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق که زمین زیمن تو محسود نه رواق مطبق کدام گوهر پاک است در زمین تو مدفون که از رواق تو خیزد همه خروش انا الحق و این چند بیت را نیز از خودم که در مدح آن حضرت سروده‌ام با اینکه می‎دانم قابل تقدیم به محضر ارباب معرفت و ذوق و ادب نیست و مقدار بصیرت و بینش گوینده که نسبت به دریای بیکران علوم و کمالات و فضایل و مقامات محمدی قطره‌ای هم بشمار نمی‌آید با کمال شرمندگی عرض می‎نمایم: زهی در رفعت از کیهان گذشته ز مهر و انجم تابان گذشته ز ابراهیم و عیسی و ز آدم ز نوح و موسی عمران گذشته زهی پیغمبری کز غایت جود یم احسانش از عمان گذشته زهی پیغمبری کز شأن و رتبت ز هر ذیشأن و عالیشان گذشته گرفته ز امر حق ملک بقا را ز خضر و چشمه حیوان گذشته چنان با واجب اندر اتصال است که آید در گمان ز امکان گذشته محمد فیض اول سرور کل که صیت فضلش از کیوان گذشته ز یمن بعثت فرخنده او جهان از دوره خسران گذشته به ‎مدحش منطق (لطفی) کلیل است وگر از قیس و از سبحان گذشته مسجد پیغمبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله و سلم و حجره منوره آن حضرت و مسجد الحرام و کعبه معظمه مشهورترین و ممتازترین مشهد و مسجد در جهان اسلام می‎باشند بیان و قلم از توصیف این مسجد، و حجره مقدسه عاجز و ناتوان است اگر شخص، اندکی چشم بصیرت بگشاید رحمت‌ها و برکات الهیه را در اهتزاز و درخشندگی نور نبوت را که از در دیوار مسجد ساطع و لامع است می‎بیند، هر کس بی‌اختیار در پیشگاه جلالت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء صلی ‎‌الله علیه و آله و سلم و عتبه حجره مطهر آن حضرت خاضع و فروتن می‎گردد. اینجا مزار کسی است که نزدیک به هزار میلیون انسان گرونده و مؤمن دارد که برنامه‌های گوناگون زندگی را از مکتب تعلیم و ارشاد او می‎گیرند. اینجا ضریح شخصیتی است که صدها میلیون بشر موحد هر روز چندین مرتبه در هنگام نمازهای پنجگانه و در مناسبات دیگر نام او را به عظمت یاد کرده و با صلوات و درود بر آن حضرت خود را غرق افتخار مباهات می‎نمایند. آری اینجا قبر رسول خدا پیغمبر رحمت، و منادی حریت و عدالت و اعلان کننده حقوق بشر، و مبلغ مساوات است. اینجا مرقد آوردنده قرآن و پیام‌آور توحید است، مرقد معلم اعلای انسانیت و بزرگ مردی است که تمام فضایل و کمالات انسانی را عملاً و قولاً به بشریت آموخت، و اکمل ادیان و جامع‎ترین شرایع و قوانین را از سوی خدا به جهانیان رسانید. اینجا روضه‌ی مطهره‌ی خاتم الانبیاء رسول عظیم الشأن خدا است که مطاف فرشتگان و محل نزول برکات ایزد منان است و دوست و دشمن و مسلمان و غیر مسلمان او را نادره عالم خلقت و انسان برجسته و ممتاز و مصلح بزرگ جهان می‎دانند. مزار صاحب خلق عظیم و مخاطب به این خطاب است: وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ این مسجد و این حرم دارای تاریخی پر نشیب و فراز و پر از حوادث مسرت‌بخش و اندوه بار است داستان‌ها و جریان‌های بزرگ را دیده است. روزی در این مسجد پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله و سلم ابلاغ رسالت می‎فرمود و آیات قرآن کریم را که بر او وحی می‎شد بر مردم تلاوت می‎نمود، و پس از اذان دلنشین بلال اقامه نماز جماعت می‎کرد و تا برای آن حضرت منبر ترتیب نداده بودند بر ستونی تکیه می‎فرمود و مردم را موعظه می‎نمود و خطبه می‎خواند و این مسجد مرکز عبادت و مدرسه هدایت بود. وفود را در این مسجد پذیرائی می‎کرد و طرح‌های جنگی و سیاسی را در اینجا به اطلاع مردم می‎رساند. پیرامون این مسجد، حجرات همسران پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم و حجره داماد و پسر عموی عزیزش بطل اسلام علی بن ابیطالب علیه‎ السلام و تنی چند از اصحاب قرار داشت که از همه (حجرات) درهایی به سوی مسجد باز می‎شد. تا به امر خدا پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم جز در خانه علی علیه ‎السلام را که همچنان بازگذارد در حجره‌های دیگران را بست. این حجره‌ها در نهایت سادگی و تواضع بود. در این مسجد در عصر شخص پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم حوادث مهمی اتفاق افتاد که در تواریخ ضبط است.
اصحاب صُفه در قسمتی از این مسجد (که در شمال محراب موسوم به محراب تهجد است و در حال حاضر مکانی است به ارتفاع حدود نیم متر از زمین و دوازده متر طول و هشت متر عرض) ساکن بودند، و پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم از آنها پذیرائی می‎نمود، و آنها را بر خود و زهرای عزیز و فرزندانش در خوراک و پوشاک مقدم می‎داشت، و همین فقرای صفه که در کمال فقر بودند افرادی هستند که اسلام علاوه بر عزت واقعی در ظاهر نیز چنان آنها را با عزت و اعتبار قرار داد که برخی از آنها در شهرهای مهم والی و حاکم شدند یا فرماندهی لشگر یا عضویت سپاهیانی را یافتند که با لشگر ایران روم جهاد کردند و بر آنها پیروز شدند. قسمت عمده احکام و قوانین سیاسی و نظامی و مالی اسلام در این مسجد ابلاغ می‎شد. در واقع عصر طلائی و درخشان این مسجد همین عصر رسول اکرم صلی‌ الله علیه و آله و سلم بود و پس از آن عصر بیشتر عصرها و دوران‌هایش تأسف انگیز و ملال آور و محزن بوده است. خطبه تاریخی خانم خانم‌های جهان پس از عصر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وسلم جریان خلافت را از مسیر خود خارج کردند. داغ‎ترین و نافذترین و پرمحتواترین خطبه‌ای که برای اولین بار در این مسجد خوانده شد خطبه تاریخی حضرت زهرا علیها السلام بود. تا آن روز سابقه نداشت که در مسجد پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم در جمع و محضر مهاجر و انصار بانوئی سخنرانی کرده باشد، و این برای اولین بار و آخرین بار بود که زنی مانند فاطمه زهرا سیده نساء عالمیان علیها السلام در این مسجد در نهایت فصاحت و بلاغت و بینش و درایت این چنین سیاسی و انقلابی و متضمن نقاط اساسی دعوت اسلام سخنرانی نماید و فلسفه و حکمت‌های احکام را بیان فرماید. و البته و صد البته اهمیت مقصد، و حفظ نظام سیاسی اسلام و امتداد هدایت حضرت خیرالانام و پاسداری از احکام دین و ولایت یعنی آن چیزی که به موجب قرآن ترک ابلاغش مساوی با عدم ابلاغ تمام رسالت‎های پیغمبر صلی‌ الله علیه و آله و سلم بود و عملی از کسی بدون آن مقبول نخواهد شد زهرا علیها السلام را ناچار به این سخنرانی کرد تا آیندگان از اوضاعی که بر عالم اسلام مسلط شد و نقشه‌هایی که عشاق ریاست و جاه مطرح کرده بودند آگاه باشند، و حداقل بدانند که مثل زهرا علیها السلام که به موجب آیه تطهیر از هر رجس پاک و مطهره است و به موجب تصریح رسول خدا صلی‌ الله علیه و آله و سلم سیده زنان جهان و سیده‌ی زنان بهشت است با وضعی که بر خلاف دستور خدا و رسول او جلو آوردند مخالف بود و آن را شرعی ندانست. آری مسأله از نظر اسلام بسیار مهم بود که زهرای بتول علیهاالسلام با آن همه حجب و حیا که می‎گفت بهترین حالات زن این است که مردی (بیگانه) او را نبیند و او هم مردی (بیگانه) را نبیند به مسجد بیاید و سخنرانی کند و حجت و دلیل بیاورد و اعمال رژیم حاکم و حکومت آنها را محکوم فرماید. و اگر این همه اهمیت و این ناچاری نبود (هر چند سخنرانی را از پشت پرده در حالی که سراسر مسجد از حزن و اندوه گرفته بود و همه از شنیدن صدای زهرا متألم و گریان شدند ایراد کرد) هرگز زهرا علیها السلام به این صورت عام بیگانگان را به طور حضوری مخاطب قرار نمی‎داد و صدای مبارکش را به گوش آنها نمی‎رساند. چنانکه دختر عزیزش عقیله القریش زینب خاتون علیها السلام نیز که آن خطبه سیاسی کوبنده و فصیح و بلیغ را ایراد کرد برای همین ملاحظات اساسی و بنیادی بود که هر شخص آگاهی تأثیر آن خطبه را در به ثمر رساندن اهداف نهضت و شهادت حضرت سید الشهداء علیه‌ السلام و معرفی جهت این قیام تاریخی و الهی در آن فرصت تاریخی بسیار حساس درک می‎نماید. با این خطبه و خطبه حضرت زین العابدین علیه ‎السلام در مسجد دمشق محکومیت بنی امیه و یزید و حقانیت اهل بیت علیهم‌ السلام چنان آشکار شد که برای احدی محلی برای انکار از آن باقی نماند و برتمام تبلیغات دروغین و اشتباه کاری‌های عمال معاویه برای همیشه خط بطلان کشید و مقام بلند حضرت زینب این دختر عزیز زهرا و علی و نوه رسول خدا در صبر و بلاغت و تملک نفس آشکار گردید.
برای برخی که زینب و تربیت شدگان دامن زهرای عزیز و دست پروردگان مکتب رسالت و ولایت را نمی‎شناختند بسیار عجیب و شگفت انگیز بود که بانوئی اسیر، بانوئی که به داغ فرزندان جوان خود و به داغ برادران و برادر زادگان و برادری مثل سید جوانان اهل بهشت، آنهم به آن وضع جانکاه مبتلا شده باشد در چنان مجلسی که دیکتاتور جباری مثل یزید با تمام جاه و جلال ظاهری حکومت طاغوتی خود را تشکیل داده و اسرای اهل بیت علیهم‌ السلام را به حضور آورده و مست باده غرور و غلبه ظاهری و قدرت نظامی باشد چنان دلیرانه و بدون ترس و بیم زبان به آن خطبه اعجاز آمیز و اعجاب انگیز گشاید و یزید را با آن منطق شیوا محکوم و رسوا سازد و به هیچ وجه از آن مجلس و از آن دیکتاتور خون آشام مطلق العنان (که با یک صدای جلاد سر هر کس را از بدن جدا می‎ساخت) رعبی و هراسی و اندیشه‎ای نداشته باشد. اگر او یک زن عادی بلکه یک مرد شجاع و فرمانده لشگر بود، در چنان حالتی هرگز اینگونه دشمنی را که به خونش تشنه است نمی‎کوبید و لااقل در آن مجلس خاموشی را بر سخن و اعتراض بر می‎گزید. تهمتنان (پهلوانان) و شجاعان در اینگونه مجالس جرأت سخن گفتن ندارند تا چه رسد اینگونه سخن و بیان که در تاریخ به عنوان یک خطبه فوق العاده و بلیغ باقی بماند و مبانی و مضامینش اینهمه بلند و مستدل باشد. اما از دختر علی و زهرا این منطق و این شجاعت و این همه دلیری و بلاغت و این همه حوصله و شکیبائی و خویشتن داری عجیب نیست او همانطور که بثربن خزیم یا خذیمه بن ستیر در هنگام ایراد خطبه دیگرش در کوفه گفت زبان علی را در دهان داشت و کلمات علی از زبانش فرو می‎ریخت. برای غرض ما در اینجا اشاره‌ای به عظمت مقام والای این دو بانوی بزرگ جهان بود که نخستین سیده زنان عالمیان و دومین همراه و همکار سالار شهیدان است و اینکه این مقالات و مقامات را از مثل این دو خاتون دنیا و آخرت نباید مستند جواز مطلق ایراد سخنرانی‌های بانوان در مواقع عادی و در جمع مردان قرار داد و هر کس را با این دو بانوی عظیم الشأن و هر مناسبت را با مناسبت‌هایی که ایشان در آن خطبه خواندند قیاس کرد و بر خلاف سیره‌ی خود زهرا سلام الله علیها و تعالیم اسلام زن‌ها را به سخنرانی برای مردها تشویق کرد و صدای آنها را که در بسیاری از موارد بلکه بیشتر و به حسب نوع در دل آنها که بیماری دارند اثر می‎گذارد و دلشان را می‎برد با معاذیر و مستندات نادرست در مجالس مردها برد که با آنها محاوره و مباحثه نمایند و در مجمع صدها مرد در حضور تماشاچیان سخنرانی نمایند. ای مسلمان مگر این پیغمبر بزرگوار تو نیست که با اینکه معصوم است و از هر رجس و اندیشه گناهی پاک و معصوم و مطهر است برای اینکه امت را راهنمایی فرماید، دریافت مرد را از صدای زن به آنها می‎فهماند، می‎فرماید به زن جوان سلام نمی‎کنم که می‎ترسم وقتی جواب بدهد از صدایش خوشم بیاید، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. باری خطبه زهرا در مسجد مدینه دیگر نظیر و همتا پیدا نکرد و پس از این هم نظیری پیدا نخواهد نمود. پس از آن هم حوادث در این مسجد پی در پی بود که یکی از اسفناکترین آنها که نمونه وحشت و فساد رژیم حاکم بود قتل عام مردم مدینه در واقعه حره در مدینه و در این مسجد است که به امر یزید بن معاویه و به دست سپاه شام و جلادان بنی‎امیّه به سرکردگی مسلم یا مسرف بن عقبه انجام شد. و عجیب‎ترین و خبیث‎ترین وقایع خبیثه‌ای که در این مسجد واقع شد سبّ و ناسزا گوئی به نفس رسول و همسر زهرای بتول و سیف الله المسلول امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود که دشمنان اسلام چون دیدند نمی‎توانند یا مصلحت سیاسی خود که نمی‎توانستند صریحاً و مستقیماً به پیغمبر صلی‌الله علیه و آله وسلم توهین و جسارت نموده و ناسزا بگویند، علی را که سوابقش در یاری و همکاری در غرس نهال اسلام و به ثمر رساندن آن و پاسداری از آن بر همه معلوم بوده و هست هدف قرار دادند و در واقع و بدون شک از سبّ علی سبّ پیغمبر صلی‌الله علیه و آله وسلم و هتک مقام رفیع آن حضرت و از انکار فضائل او انکار نبوت پیغمبر صلی‌الله علیه و آله وسلم و نفی اسلام را می‎خواستند.