eitaa logo
SAAFI.IR
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
106 ویدیو
12 فایل
© تنها کانال اختصاصی و رسمی سایت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره) ▪️پیشنهاد، انتقاد، سؤال شرعی و ... را در سایت معظم‌له مطرح نمایید سایت https://www.saafi.ir تلگرام t.me/Saafi_com تلفن تماس: ۳۷۴۷۹ - ۰۲۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مراسم عزاداری شهادت امام صادق علیه السلام 🔸حسینیه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره شنبه ۲۵ شوال ۱۴۴۵ ساعت ۸الی ۹صبح
🔹اولین سؤال ما این است که در بین اهل بیت (علیهم السلام)، امام صادق (علیه السلام) بیشتر از همه‌ آن بزرگواران موفّق به نشر و ترویج علوم و معارف اسلامی شدند. بفرمایید علّت آن چیست؟ علّت این‌که حضرت صادق علیه‌السلام در بین ائمه صلوات الله علیهم اجمعین در این حدّ موفق به نشر علوم اسلامی و معارف قرآنی گردیدند که حتی به این مناسبت، مذهب شیعه - که همان اسلام خالص است- به نام آن حضرت معروف و جعفری نامیده شد، این است که اوضاع و احوال سیاسی زمان آن حضرت این فرصت نشر معارف و علوم را فراهم نمود که حضرت بتوانند بیش از سایر اهل بیت علیهم السلام به این عمل اقدام نمایند چرا که عصر آن حضرت، عصر ضعف بنی‌امیه و قیام مردم علیه حکومت آنها بود و حکومت بنی عباس هم اگر چه تأسیس شد.اما در آغاز کار، قدرت اِعمال سیاست روی مدارس، مجالس علمی و معارف اسلامی نداشت، و برای علاقمندان به علم و دانش‌پژوهان، فرصتی پیدا شد که بتوانند عمیقانه علوم اسلام را بررسی و مطالعه کنند؛ از این جهت از اطراف و اکناف برای کسب علم از حضرت صادق علیه‌السلام به آن حضرت روی آوردند و حضرت در این فرصت توانستند معارف اسلام و حقایقی را که تا آن زمان مخفی مانده بود آشکار و در اختیار مردم بگذارند. 🔹موقعیت امام صادق (علیه السلام) نزد بزرگان و دانشمندان شیعه و اهل سنت چگونه است؟ هر اهل تحقیقی که کتب و آثار بزرگان و دانشمندان را مورد مطالعه قرار دهد متوجه می‌شود که دانشمندان بزرگ حتی از مخالفین مکتب اهل بیت علیهم السلام، امام صادق علیه الصلاة و السلام را ستوده‌ و زبان به اعتراف درباره اعلم‌ و افقه‌بودن ایشان دارند. به طور مثال ابوحنیفه رئیس احناف می‌گوید: «مَا رَأَیْتُ أفقَه مِنْ جَعْفَر بْنِ مُحَمَّد؛ من فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیده‌ام.» یا ابن عقده - از محدثان معتبر و مورد قبول نزد شیعه و سنی- کتابى دارد به نام «اسماء الرجال الذین رووا عن الصادق علیه السلام» که در آن نام چهار هزار نفر را نقل کرده که همه از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام حدیث نقل کرده‌اند و اخذ علم نموده‌اند.یا این‌که نجاشى در رجال خود از احمد بن عیساى اشعرى نقل کرده که می‌گوید: «قال: خرجت إلى الکوفة فی طلب الحدیث فلقیت بها الحسن بن علی الوشاء فسألته أن یخرج الی کتاب العلاء بن رزین القلاء و أبان بن عثمان الأحمر فأخرجهما إلیّ فقلت له: أحب أن تجیزهما لی. فقال لی: رحمک الله و ما عجلتک اذهب فاکتبهما و اسمع من بعد. فقلت: لا آمن الحدثان‏. فقال: لو علمت أن هذا الحدیث یکون له هذا الطلب لاستکثرت منه فإنی أدرکت فی هذا المسجد تسعمائة شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد؛ من در طلب علم حدیث به کوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشا رسیدم، به او گفتم: کتاب علاء بن زرین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روى آن‌ها نسخه‌بردارى کنم؛ او آن دو کتاب را من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت کند، چقدر عجله دارى ببر بنویس؛ سپس بیا براى من بخوان تا بشنوم؛ آن‌گاه اجازه روایت بدهم.گفتم: بر خودم از پیشامدهاى زمان خاطر جمع نیستم.حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من می‌دانستم که حدیث اینگونه مشترى و خواهان دارد، بیشتر از این جمع می‌کردم. من در مسجد کوفه 900 شیخ را درک کرده‌ام که همه می‌گفتند: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد.» 🔹آنچه معروف است امام صادق (علیه السلام) بیش از چهارهزار نفر شاگرد تربیت کرده‌اند. بفرمایید آیا همه این شاگردان در رشته‌‌های اسلامی پرورش یافته‌اند یا در رشته‌های تجربی هم ایشان شاگردی داشته‌اند؟ شاگردان آن حضرت در رشته‌های علوم اسلامی، مانند کلام، فقه، تفسیر و حدیث خلاصه نمی‌شوند. آن حضرت در رشته‌های مختلفی علوم طبیعی، مانند شیمی، طب، تشریح، نبات‌شناسی، نجوم، هیئت،‌ ریاضی و منافع الأعضاء نیز شاگردان بسیاری داشتند.ابن عقده این دانشمند متبحّر در علم رجال، چهار هزار نفر از شاگردان حضرت صادق علیه‌السلام را به نام در کتابش جمع‌آوری کرده، و از هر کدام در یک موضوع علمی و اسلامی از آن حضرت کلام و حدیثی نقل کرده است. کتاب توحید مفضل، رساله‌ی اهلیلجه، مباحثات آن حضرت با رؤسا و سران زنادقه و ملاحده، و مادیین همه موجود است که اطلاع و علم وسیع آن حضرت از طب، تشریح و خواص اشیاء را ثابت می‌کند.
🔹آیا صحیح است که جابر بن حیّان دانشمند بزرگ علم شیمی هم از شاگردان آن حضرت بوده‌اند؟ یکی از علومی که مسلماً حضرت صادق علیه السلام تدریس نموده و عنایت به آن داشته‌اند علم شیمی بوده که سرانجام از آن دانشگاه بزرگ، مردی نابغه به نام جابر بن حیان فارغ التحصیل شد که اگر از زمان جابرین حیان تا حال دنبال نتایج استفاده‌های این مرد را از امام ششم و فحص‌ها و تحقیقات و بحث‌های علمی او را گرفته بودیم و به علوم دیگر که مورد نیاز جوامع متمدن و پیشرفته است اهمیت داده بودیم، امروز در میدان مدنیت مادی، به غرب و اروپا و آمریکا که هرچه دارند از دولت سر اسلام و اصول عالیه آن و از برکات مساعی علماء مسلمین دارند محتاج نمی‌شدیم. در این‌که جابر شاگرد حضرت امام صادق علیه السلام بوده و این‌که این علومی که از او ظاهر و راهنمای دانشمندان در فحص و تحقیقات علمی گردیده نتیجه تلمذ در خدمت آن حضرت بوده است نباید شبهه داشت.یاقعی در مرآة الجنان در ترجمه آن حضرت می‌گوید: «له کلام نفیس فی علوم التوحید و غیرها، و قد الف تلمیذه جابر بن حیان الصوفی کتاباً یشتمل علی الف ورقة تتضمن رسائله و هی خمسمأة رسالة؛ یعنی حضرت صادق علیه السلام صاحب کلمات و بیانات نفیسه‌ای در علم توحید و علوم دیگر است، و شاگرد آن‌حضرت جابر بن حیان کتابی تألیف کرده مشتمل بر هزار ورق که متضمن پانصد رساله از آن بزرگوار است.» هولمیارد دانشمند بزرگ شیمی تصریح کرده که جابر، شاگرد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بوده است.سید و علامه زاهد شهیر سید ابن طاووس می‌فرماید: «و ممّن وقفت علی کتاب منسوب الیه من علماء الشیعة جابر بن حیان من اصحاب الصادق صلوات الله علیه؛ یعنی از کسانی که واقف شده‌ام بر کتاب منسوب به او در علم نجوم از علماء شیعه جابر بن حیان از اصحاب حضرت صادق صلوات الله علیه است.» غرض آن‌که حضرت صادق (علیه السلام) یک قوه فکریه در عصر خودشان بودند که به تدریس علوم اسلامیه و علوم قرآن و سنت و عقاید اکتفا نفرموده، بلکه به بحث در عالم کائنات و اسرار آن پرداخته، و در افلاک، مدارات شمس و قمر و نجوم، علومی را اظهار کردند که در ضمن آن مقدار نعمت‌های خدا را بر انسان تعلیم فرموده و وحدانیت خالق را از ابداع مخلوق و از تعدد اشکال و رنگ‌ها و غیر آن به مردم آموختند. 🔹شیعیان در شوال المکرم هر سال در ایام شهادت امام صادق علیه السلام بنابر توصیه مراجع عظام مخصوصاً حضرتعالی که از پیشگامان برگزاری هیئات‌ عزاداری در ایام صادقیه بوده‌اید، به عزاداری آن امام همام می‌پردازند. توصیه شما نسبت به تعظیم و بزرگداشت ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام چیست؟ انشاء الله همه ما از آنهایی باشیم که بتوانیم مکتب اهل بیت علیهم السلام را به سراسر دنیا معرفی کنیم تا همه بدانند که خداوند متعال یک چنین افراد برجسته‌ای در عالم وجود خلق کرده است.شیعیان مکتب ائمه علیهم السلام همانند سابق در مجالس عزای امام به حق ناطق حضرت صادق علیه السلام شرکت ‌کنند و با شکوه هر چه بیشتر مراسم عزاداری ایام شهادت آن حضرت را برگزار کنند که تعظیم مثل این روز، تعظیم دین و احکام الهی است. همه شیعیان باید با برپایی مجالس وعظ، خطابه و بیان فضایل امام صادق علیه السلام، و نیز به راه‌انداختن هیئت‌های عزاداری، ارادت خود را به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام اظهار نمایند که تعظیم و بزرگداشت شخصیت بی‌نظیر آن امام بزرگوار، تعظیم شعائر است «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏
▪️بمناسبت روز بزرگداشت مقام علمی محدث جلیل القدر ثقه الاسلام شیخ کلینی رحمة الله علیه 🔸️ * بیانات حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره در دیدار با اعضای كمیته علمی كنگره بین المللی بزرگداشت ثقة الاسلام كلینی بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و أهل بیته الطاهرین، سیّما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین إلی یوم الدین. 🔹اهمیت حدیث، روات و محدثان بزرگی كه حافظ حدیث و علوم حدیث بوده‌اند و هستند، نیاز به بیان و توضیح نیست و در این مسئله، هر چه بیشتر تأكید و تحقیق شود و روات و بزرگان حدیث، معرفی و زندگی و خصوصیات آنها بیشتر روشن شود، برای استحكام دین، مؤثر است. هر چه ما در ارتباط با این مسائل، بیشتر كار كنیم، بر اطلاعات و علم خودمان افزوده و حقایق واقعاً مهمی برای انسان كشف می‌شود؛ چون هر چه بخواهیم، در همین احادیث است، همه علوم اسلامی، اصول دین، فروع دین، الهیات، و... . 🔹هر چه به دین اسلام مربوط می‌شود، در همین احادیث است كه به وسیلة محدثان، در اختیار ما قرار گرفته‌اند. از این جهت، ما هر چه در این زمینه اهتمام كنیم، باز هم حق مطلب ادا نمی‌شود؛ ولی تقدیر از این بزرگان و تعظیم مقام اینها ـ كه خدمات بزرگی، به اسلام انجام داده‌اند ـ ، وظیفه ماست. 🔹اگر كلینی نبود، واگراین كتب اربعه نوشته نمی‌شد، حالا ما در چه وضعی بودیم؟ البته نمی‌گویم كل مطالب در این كتب است؛ ولی استنباط و استكشاف حقایق دین برای ما خیلی مشكل بود. كسی نمی‌تواند خدمتی را كه امثال كلینی به دین اسلام، مذهب شیعه و علوم حدیث كرده‌اند، به اندازة لازم توصیف كند. در هر صورت، برگزاری كنگرة كلینی، مسئله خیلی مهمی است و من از شما در حد خودم، تقدیر و تشكر می‌كنم. 🔹برای كتاب الكافی، شروحی نوشته شده، مانند مرآت العقول علامه مجلسی كه وقتی انسان مطالعه می‌كند، مطالب زیادی برایش روشن می‌شود؛ولی چون الكافی، بسیار با عظمت است، باید بیش از این درباره خود كتاب، روایات، اسناد و رجالی كه در این كتاب قرار گرفته است، تحقیق شود. 🔹اینها هر كدام، شاخه‌ای از علوم اسلامی‌اند كه اگر كسی بخواهد درباره این كتاب، به طور جامع اظهار نظر كند، باید جامع همه فنون اسلامی باشد. 🔹 در كتاب شریف كافی، فقط مسئله جمع‌آوری حدیث مطرح نیست و این طور نیست كه كلینی، یك محدث ساده‌ای بوده كه از مشایخ خود، اخذ حدیث می‌كرده و روایت، نقل می‌كرده است. ایشان یكی از علمای بزرگ اسلام‌اند. در كتاب توحید، خطبه‌ای از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در جوامع التوحید نقل و از آن، تجلیل و تعظیم می‌كند. این تجلیل، دلیل بر ادراك، بصیرت و تبحر او در علم الهیات است و گرنه هر كسی متوجه این قضیه نمی‌شود. در پایان خطبه می‌گوید: اگر تمام زبان‌های دنیا، همه یك زبان شوند و بخواهند خدا را معرفی كنند (البته می‌گویند به استثنای زبان انبیا)، به این حد یا بیشتر از این نمی‌توانند. فوق آنچه تصور شود در الهیات بتوان برای مردم گفت، در این خطبه هست. 🔹همچنین تبویب كتاب الكافی و این ترتیبی كه ایشان برای كتاب در نظر گرفته، یا الهام است یا حاكی از فكر بلند وی است. اول، كتاب عقل و جهل است. یعنی وقتی می‌خواهیم وارد این مطالب بشویم، باید از عقل، از آنكه می‌فهمد، و تشخیص می‌دهد، وارد شویم و حجیّت عقل را بررسی كنیم. بعد، فضیلت علم، توحید و... را بیان می‌كند و این، علامت این است كه ایشان در این امور، دارای بصیرت فوق العاده‌ای بوده است و در آن زمان، كم‌نظیر و شاید هم بی‌نظیر بوده است. بنابراین، الكافی و تبویب آن، معرف شخصیت كلینی است. به فكر هر كسی نمی‌رسد كه برای اولین بار چنین كتابی بنویسد. ایشان می‌نویسد و دیگران، از او اقتباس و تقلید می‌كنند. 🔹جنود عقل و جهل كه كلینی در كتاب عقل و جهل آورده، خیلی با اهمیت است. بعضی از علمای علم جدید بر آن، شروحی نوشته‌اند، مانند دكتر میرسپاسی، كه كتابی دارد كه شرح روایت جنود عقل و جهل است. دكتر میرسپاسی، با تخصص خودش ثابت می‌كند كه این جنودی را كه برای عقل فرموده‌اند، همگی دلالت بر عقلانیت اشخاص می‌كنند و هر كسی كه اینها را داشته باشد، علامت این است كه عاقل است و جنود جهل، مانند حسد و تكبر، علامت نقص عقل است. ایشان متخصص است و در شرح این روایت، كتاب بزرگی نوشته است. 🔹یكی از مطالبی كه دربارة شخصیت كلینی، كتاب الكافی و اسناد آن، در درس‌هایم تذكر داده‌ام، این است كه اگر چه این احادیث را مثل مرحوم مجلسی در مرآت العقول، به صحیح، حسن، مجهول، موثوق علیه و ... تقسیم كرده‌اند، اما این اصطلاحات، نسبت به اتقان و صحت خود الكافی، اثری ندارند.
🔸مآخذ و مصادر در اختیار كلینی، همه از مصادر مورد اعتماد،‌ معروف و شناخته شده است. آن موقع، این طور رسم بوده است كه اگر از كتابی، حدیثی را نقل می‌كردند، باید با سند نقل می‌كردند و به این كه كتاب، حاضر و در اختیارشان است، اكتفا نمی‌كردند. ▫️ در كتاب منتخب الاثر، یك روایت دربارة ائمة اثنا عشر علیهم‌السلام است كه راوی آن می‌گوید: این روایت را یكی از بزرگان اهل سنت در كتابش نقل می‌كند؛ ولی برای من روایت نكرد و اجازة نقل روایت را هم به من نداد. این روایت را در حالی كه دارای علو اسناد است و واسطه در آن كم است، از راه ناچاری نقل می‌كند. ▫️این شیوه، از اقسام تحمل حدیث در الكافی است. اگر كلینی، روایت را مثلاً از هشام بن حكم یا از منصور بن‌حازم یا از فضل بن شاذان، با یك یا دو سند نقل می‌كند، بر این اساس است. ممكن است بعضی از این سندها ضعیف باشند؛ ولی این مسئله، در صحت و اتقان كتاب، مدخلیتی ندارد؛ چون ایشان كتاب را از خود آنها گرفته، در مورد روایات می‌گویند كه سندش، موثق است، یا ضیعف است؛ اما اینها در مورد خود كتاب اثری ندارد. ▪️دلیل دیگر این كه شیخ طوسی رحمة الله علیه در كتاب الفهرست می‌گوید: «اخبرنا به جمیع كتبه فلان». این، نشان می‌دهد كه كتاب، نزد او بوده و ایشان اجازه گرفته است. در بعضی از روایات الكافی، آخرین كسی كه از امام علیه السلام روایت می‌كند و حتی بعضی از واسطه‌ها، خود شخص صاحب كتاب است. اینها خصوصیاتی است كه در مقام روایت‌شناسی، قابل توجه است. ▪️مقصودم از این مطلب، این است كه الكافی در نهایت اتقان و اعتبار است. 🔹یكی دیگر از امتیازات کتاب شریف كافی، این است كه پیش از صحاح ستّه، نوشته شده است و این كیفیت و ابواب، در كتاب‌های دیگر، موجود نیست. روایات الكافی از صحاح ستّه، بیشتر و حدود هفده هزار روایت است. كلینی، بیست سال روی این كتاب، زحمت كشیده است. خداوند رحتمش كند و بر علو درجاتش بیفزاید! ▪️در زمانی كه در كاظمین مشرف بودم، می‌خواستم به زیارت قبر ایشان بروم. از شخصی كه از اساتید اهل‌سنت بود، درباره نشانی قبر از او سؤال كردم و گفتم: كلینی ما. ایشان گفت: «فقط كلینی شما نیست؛ كلینی ما هم هست». ▫️این كه ما باید در حوزه حدیث و كتاب‌های حدیثی و تحقیق و تجلیل از آنها بیشتر وارد شویم، بسیار مهم است. از زمانی كه آیت الله بروجردی رحمه الله علیه تشریف آوردند، حوزه‌های علمیه از این جهت، وضعشان تغییر كرد؛ هم حوزه علمیه قم و هم حوزه علمیه نجف. ایشان وقتی درس می‌گفتند، به حدیث، اهمیت فراوانی می‌دادند. كتاب حدیث را می‌آورد و روایت را می‌خواند. اول دلالت روایت را بر مسئله‌ای كه داشتیم، بیان می‌كرد و سپس اگر لازم بود، اقوال علما را هم یادآور می‌شد. ایشان در احادیث، غور می‌كردند و احكام را چنان از این نصوص، استنباط می‌كردند كه حاجتی به این كه خیلی به اصول تمسك كنیم، نبود. ▪️اخیراً رسم شده كه می‌گویند: اول ببینیم مقتضای اصول چیست، بعد برویم سراغ روایت؛ ولی ایشان می‌فرمود: اول روایت را ببینیم. در درس ایشان، كم اتفاق می‌افتاد كه نیاز به اصول باشد. تبحر ایشان در علم اصول، فوق العاده بود و در این علم، نظرهای خاصی داشتند كه آنها را نوشته‌ام تا در آینده چاپ شوند. 🔹مقصودم این است كه حوزه باید در این زمینه تلاش كند تا ما كلینی، مجلسی و صدوق و ... را بشناسیم. من تعجب می‌كنم كه اینها چه طور به نقاط مختلف دنیا سفر می‌كرده‌اند؟ كتاب‌ها را چه طور می‌برده‌اند؟ آیا بیمار نمی‌شده‌اند؟ كتابی از تألیفات كلینی نقل می‌كنند كه من خیلی علاقه دارم آن كتاب، پیدا شود؛ كتاب ما قیل فی الائمة من الشعر. این كتاب اگر پیدا شود، كتاب بسیار نفیسی است. این،‌دلیل بر این است كه قبل از اینها برای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شعر می‌گفتند....
بسم الله الرحمن الرحیم ای دختر دین و خواهر ایمان ای مهر سپهر دانش و عرفان ای اسوه شرم و عفّت و عصمت الگوی وقار و حشمتِ نسوان بر اوج شرف، مثالی از زهرا در قدس مقام، مریم دوران آری، سخن از بانوی کرامت، بنت موسی بن جعفر علیهماالسلام حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام است. بانویی که در ایمان، در عبادت و بندگی خدا، در زهد و بی اعتنایی به دنیا، در حفظ کرامت هایی که اسلام برای بانوان توصیه نموده، در رعایت حیا و عفاف و در نشان دادن تمام صفات برجسته ای که در سوره احزاب برای زنان، مانند مردان موجب افتخار شمرده شده، نمونه و اسوه بود. در بین همه مواضع ممتازه آن حضرت، موضع ایشان در هنگامه سفر به سوی برادر و امام بزرگوار خویش حضرت امام رضا علیه الصلاة و السلام، موضعی خاص بود؛ موقفی که می توان گفت به ملاحظه افشای ظلم دشمنان اهل بیت علیهم السلام و ترویج معارف ناب شیعه، بسیار مهمّ بود. در آن سفر بسیار با اهمیت، به واسطه آن حضرت و پیروان اهل بیت علیهم السلام، معارف ناب و دستورات حیات بخش قرآن و عترت، ترویج شد و ظلم و ستم های دشمنان دین، افشا گردید. البته برکات وجودی آن حضرت تنها به زمان حیات مبارکشان اختصاص نداشت، بلکه پس از ایشان، مضجع و حرم فرشته پاسبان آن بزرگوار، به مرکز نشر تشیّع و معارف نورانی قرآن و اهل البیت علیهم السلام تبدیل شد، چنان که در این ابیات عرض کرده ام : قم بارگاه حضرت معصومه عشّ آل کز علم و از حدیث در آن یادگارهاست هم موطن صحابه و خاصان شیعیان مردان پاک طینت و دانش مدارهاست آری، قم که موطن صحابه و خواص شیعیان اهل بیت علیهم السلام بود، به واسطه وجود آن حضرت، نورانیت و اهمیت صد چندان گرفت و مضجع پر برکتشان، ملجأ فقها و بزرگان دین و مأمن همه شیفتگان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام گردید و هم اکنون نیز علم و فقاهت و اخلاق از قم به جهان صادر می شود و اینها همه از برکت وجود مضجع منوّر بانوی کرامت، در قم می باشد. باید قدر این نعمت را دانست و قدرشناس آن بود و این قدردانی انجام نخواهد شد، مگر به معرّفی بیشتر مواضع آن حضرت در اطاعت خدا و عفاف و حجاب و در همه امتیازات خاصی که آن بزرگوار داشتند و الگو قرار دادن آن صفات ممتازه. امروز، وظیفه و تکلیف دوستداران و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، زنده نگه داشتن راه و اهداف ایشان می باشد؛ بخصوص بانوان، باید حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام را در بندگی خدا، در عفاف و حجاب، در پیروی کامل از امام زمان خویش، الگو قرار دهند و خود را به همه صفات بانوی مسلمان که در سوره احزاب بدان اشاره شده است مزیّن سازند.
بسم الله الرحمن الرحیم بزرگداشت و تجلیل و تعظیم ایام الله و روزهای ولایت و امامت، بزرگداشت کرامت، عزت و عظمت مقام انسانیت و اوج قرب بشر به درگاه اقدس ربوبیت و الوهیت است. این روزهای بزرگ و با عظمت، برای همگان فرصت ارزنده ای است تا معرفت دینی خود را بیشتر و ارتباط روحی و معنوی خود با اولیای دین علیهم‎السّلام را، کاملتر سازند و با تجلیل از این ایام پر برکت، علاقه و ارادت خود را به خاندان وحی و نبوت ابراز نمایند. ▪️عجز همگان از توصیف حضرت یکی از این روزهای الهی و ایام نیکو، روز ولادت مسعود و مبارک عالم آل محمد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهم صلوات الله است. چه عرض کنم در وصف و مدح آن کسی که بزرگان علم و دانش از فریقین، او را با بالاترین عبارات و الفاظ ستوده اند، و بیان مثل حقیر، الکن و نارسا از وصف حتی قطره ای از اقیانوس بیکران عظمت شخصیت آن حضرت است؛ اما از باب شکرگزاری نسبت به ولایت آن پیشوای علم و معرفت، چند کلمه ای را عرض می کنم: مرا بس است همین افتخار و عزّت و شأن‏ * كه از ازل ز ولایش به گردنم رسن است‏ هزار سال سراید مدیحش ار «لطفى» * هنوز حرف نخستین و مطلع سخن است‏ ▪️هجرتی جاودان یکی از مهمترین وقایع زندگی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، سفر ایشان از مدینة النبی صلی الله علیه وآله به خراسان بود که پیامدهاى مفیدى به دنبال داشت. حركت آن حضرت به طور رسمى بود؛ به طورى كه در طى این مسافت طولانى كه از شهرهاى بزرگ و كوچك و بخش ها ودهستان ها و دهكده هاى بسیار، عبور مى كردند، شور و هیجان عجیبى در كشورهاى اسلامى پدید مى آورد و موجب شد مسلمانانى كه تا آن موقع نمى توانستند احساسات ارادتمندانه خود را به اهل بیت علیهم السّلام اظهار كنند، علایق ناگسستنى و پیوند خود را با دودمان پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و ذریّه آن حضرت آشكار سازند و در بین همه مردم از خواصّ و عوام، سخن از اهل بیت علیهم السلام و فضایل و مقامات آنان و ظلم هایى كه به آنها شده بود، مطرح گردید. مردم و جماعات بسیار، از تشرّف به دیدار امام، غرق وجد و نشاط و سرور شده بودند؛ زیرا شرفیابى به حضورش را براى خود، شرفیابى به حضور جدّش پیامبر اكرم صلّى الله علیه و آله وسلّم مى شمردند. مردم در معابر، میادین، مساجد و هر جا كه مسیر آن حضرت بود، اجتماع مى كردند و با حضورشان صفحه نوینى را در تاریخ اسلام مى ساختند و روش و نظام عصر نبوّت رسول خدا و خلافت على مرتضى صلوات الله علیهما را احیا مى كردند. همه به هم مى گفتند: چه خوب شد؛ حق به مركزش بازگشت. مأمون خودش مى خواهد، زمینه انتقال خلافت را به امام فراهم كند. امام در هر مكانی كه قدم مى گذاشت، ارادت و محبّت مردم آنجا اوج مى گرفت و در كالبد ایمان و اخلاصشان، جان تازه مى دمید. امام را زیارت مى كردند؛ در سیمایش، سیماى رسول خدا را تماشا نموده و گریه مى كردند؛ ناله و ضجّه مى زدند؛ شعر مى خواندند؛ شادى مى كردند و صلوات مى فرستادند. به راستى، چه حادثه اى مهمتر از این مى توانست مذهب تشیّع را زنده سازد و مردم را به سوى حقیقت رهبرى كند؟ وچه منظره اى زیباتر و نافذتر و جذّاب تر از جمال دل آرا و چهره ملكوتى امام است؟ ▪️ولایتمداری مردم نیشابور نیشابور یکی از شهرهای بین راه امام بود. امام علیه‌السّلام با آن جلال ملکوتی و ابهت و عظمت معنوی، شهر نیشابور را مزیّن فرمود. چنان‌که نقل می‌نمایند: در حالی که امام علیه‌السّلام در عماری نشسته، و روی زیبای دل‌آرا و جمال همایون حق‌ّنمایش از مردم پنهان بود؛ آن خلق بی‌شمار که آرزوی زیارت سیمای دلربای امام را داشتند، از هر طرف هجوم آورده، و شعار و تکبیر و صلوات سر می‌دادند. از آن میان، دو نفر از پیشوایان و حافظان احادیث رسول اکرم صلّی‌الله علیه و آله و سلّم پیش آمدند، و به امام علیه‌السّلام چنین خطاب کرده و درخواست و تقاضا نمودند أیُّهَا السُّلالَةُ الطَّاهِرَةُ الرَّضِیَّة، أَیُّها الخُلاصَةُ الزَّاكِیةُ النَّبَویَّة بِحَقِّ آبَائِكَ الأطهَرینَ وَأسلَافِكَ الأكرَمینَ إلّا أَرَیتَنا وَجهَكَ المُبَارَكَ المیمُونَ، وَرَوَیتَ لَنَا حَدیثاً عَن آبائِكَ عَن جَدِّكَ نَذكُركَ بِهِ. 🔹ما هر چه بیندیشیم، سؤالی از این جامع‌تر و پرمعنی‌تر در این فرصت طلائی که برای خلق نیشابور فراهم شده بود نبود؛ سؤال از حدیثی نمودند که در طول ازمنه و اعصار و تا دنیا هست، افتخار نقل آن برای مردم باقی باشد، و زبان به زبان، و قرن به قرن، و قلم به قلم، آن را بگویند و بشنوند، و بنویسند و بخوانند.
به دنبال این سؤال معرفت‌جویانه بود که امام علیه‌السّلام در مقام پاسخ برآمده و مرکبی را که بر آن سوار بود متوقّف نمود، و پرده از جمال مبارک برداشت، و چشم مسلمانان را به دیدار طلعت مبارک و با میمنت روشن فرمود، باز هم به عبارت «فَاستَوقَفَ البَغلَةَ وَ رَفَعَ المظَلَّةَ وَ أقَرَّ عُیُونَ المُسلِمینَ بِطَلعَتِهِ المُبَارَکةِ المیمُونَةِ» خلایق که چشمشان به جمال جهان‌آرای امام افتاد، همه از خود بی‌خود شده، همان حالی که برای بانوان مصری به هنگام دیدار جمال حضرت یوسف دست داد خود را فراموش و زبان حالشان «مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِیمٌ» بود. از این رو، صدای شوق و وجد و شادی آنها بلند، و فریاد تکبیر و تهلیلشان فضا را پر کرده، گروهی از شوق گریه می‌کردند، گروهی رکاب امام یا مرکب او را می‌بوسیدند، گروهی محو تماشای جمال آقا بودند، و صدای شوق و فریاد شور و نشاط آنها مانع بود که امام علیه‌السّلام آنها را به روایت حدیث سرافراز فرماید. آن گاه آن امام همام و پیشوای دانشمندان و حقیقت جویان، لب به سخن گشود و در آن مشهد عظیم که در نیشابور برپا شد، کلامی فرمود که بلیغ‌تر و سخنی رساتر و حدیثی پر فائده‌تر، و جامع‌تر از آن نبود: 🔸سمعت أبی موسى بن جعفر یقول: سمعت أبی جعفر بن محمد یقول: سمعت أبی محمد بن علی یقول: سمعت أبی علی بن الحسین یقول: سمعت أبی الحسین بن علی یقول: سمعت أبی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهم السلام یقول: سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول: سمعت جبرئیل علیه السلام یقول: سمعت الله عز وجل یقول: لا إله إلا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی، فلما مرت الراحلة نادانا: بشروطها وأنا من شروطها. امام علیه‌السّلام در یک عبارت، هم توحید و یکتاشناسی و یکتاپرستی را به مردم درس داد و هم آنها را به آنچه بِدان توحید، اکمال و اتمام و مبیّن و تفسیر تعریف می‌شود، یعنی ولایت خودش و سائر ائمّه طاهرین علیهم‌السّلام هدایت فرمود. آری، قبول ولایت اهل بیت علیهم السلام و ولایت امام رضا علیه السلام شرط قبولی توحید و در امان خدا بودن است. هر چند این حدیث شریف، از لحاظ سند به سلسلة‌الذّهب معروف شده، ولی اهل معرفت می‌دانند که چیزی از مواد گرانبهای دنیا اگرچه هزاران برابر طلا و جواهرات ارزش داشته باشد با آن برابر نمی‌شود تا بتوان این سند را به آن تشبیه کرد. اگر همه دنیا را در یک کفه ترازو بگذارند، و سند این حدیث یا لفظ آن را در کفه دیگر بگذارند، در جنب سنگینی این حدیث، پر کاهی هم محسوب نمی‌شود، و اصلاً تشبیه یعنی صورت و حقیقت به مجاز، و معقول به محسوس، اگر هم کسی یا در موردی شود از تنگی قافیه است، و إلّا به گفته مرحوم آیة الله والد معظّم اعلی الله مقامه: لعل و مرجان را چه کس گفته است بهتر از خزف * جـان علوی را چه کـس سنجید با نقش جدار ▪️باید همه ما قدردان نعمت ولایت باشیم و تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت و معارف رضوی علیهم السلام را از مهمترین وظایف خویش بدانیم تا تشنگان حقیقت و علم و بینش، از این سرچشمه ناب و زلال سیراب گردند.