از این شهرها میتوان بغداد و دمشق و اسلامبول و قاهره و نیشابور و خوارزم و بلخ و مرو و قرطبه و غرناطه را نام برد که همه هم در جهت علمی و فکری شهرت داشتند و هم در جهت اسراف در تجمل و خوشگذرانی و قصرها و کنیزان مغنیه و رقاصه در حالی که مردم مدینه در فقر بسر میبردند و در انتظار این بودند که پس از سالها مثلا خلیفه یا اطرافیان او به آنجا بروند به رسم احسان و صدقه به مستمندان از بیت المال مسلمین چیزی به آنها با هزار منّت تصدق نمایند.
آری از مثل مالکبن انس در حدیث و فقه اسم برده میشد، و به او امام اهل مدینه لقب داده بودند اما این نیز به منظورهای سیاسی بود و منصور دوانیقی برای معارضه با امام جعفر صادق علیه السلام و اهل بیت از مالک ترویج میکرد.
البته در عصر امام محمد باقر و بالخصوص حضرت امام جعفر صادق علیهماالسلام موقعیت علمی مدینه تجدید شد و رجال بزرگ از مدرسه این دو امام بیرون آمدند که عده ای از آنها شهرت جهانی یافتند، اما این رونق بازار علوم و معارف هم دیری نپائید به واسطه شهادت حضرت صادق علیه السلام و بازداشت و زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که سالها ادامه یافت دوباره آن وضع سابق را تعقیب کردند.
و خلاصه در اثر این دسایس سیاسی مدینه تقریباً پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم در تمام این مدت چهارده قرن تا امروز وضعی را که مناسب شأن و شرافت و موقعیّت مهبط وحی و مرکز رسالت اسلام و مدفن رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مقرّ اهل بیت علیهمالسلام باشد نیافت. فقط مسأله ای که در آن، مورد نظر و اهتمام بوده و هست معارضه با نفوذ اهل بیت علیهمالسلام و اندیشه های اسلام راستین میباشد که به شدیدترین صورت پیروان اهل بیت و شیعه محق سرکوب میشدند و از حقوق اسلامی حتی قبول شهادت محروم میگردیدند و این سیاستی بود که در تمام عالم اسلام اجرا میشد.
و حتی نقل فضایل آنها موجب بودکه بزرگترین محدثین و راویان احادیث را منزوی کند و نقل حدیث از او را ممنوع سازد و بقول ناصر خسرو:
در بلخ ایمنند ز هر شری * می خوار و دزد و لوطی و زن باره
ور دوستدار آل رسولی تو * از خانمان کنندت آواره
آزاد و بنده و پسر و دختر * پیر و جوان و طفل به گهواره
بر دوستی عترت پیغمبر * کردندمان نشانه بیغاره
مدینه منوره در طول تاریخ به واسطه جهات بسیار از جمله بدرفتاری و سوء سلوک زمامداران همواره در معرض گرایش به اهل بیت و پیروی از هدایت آنها قرار میگرفت که آن گرایش با خشونت شدید و کشتار که گاهی به صورت قتل عام بود سرکوب میشد.
اما مرور زمان و تسلط حکام جائر حقانیت اهل بیت و حقیقت و صحت برنامهای را که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم در امر رهبری امت داده بود روزبروز روشنتر ساخت، و مردم فهمیدند که عدول از این برنامه و رجوع نکردن به اهل بیت رسالت علیهمالسلام منشأ همه مفاسد و معایب و تسلط زورگویان و ستم پیشگان میباشد.
مسلمانان میدیدند نظاماتی که اسلام با آنها درگیری داشته و محکوم کرده و برانداخته است از نو تجدید شده، و رسوم مداین و روم و پایتختهای دیگر جباران در دمشق و بغداد و غرناطه و اسلامبول و… معمول و متداول گشته و خلافت با شاهنشاهی، و امپراطوری و ملوکیت و استبداد و فرعونیت مترادف گردیده است.
بر اثر این اوضاع دانستند که خبرهای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و برنامه ای که خدا در امر خلافت مقرر فرموده همه برخیر و مصلحت است و برای استمرار دعوت اسلام و نجات مستضعفان بوده است.
دانستند که هیچیک از این رژیمهای غیر شرعی پاسخگوی خواسته های وجدان بشری و محقق اهداف اسلام نیست.
گسترش این بینش ارکان حکومتهای غاصب را که به اسم اسلام مردم را استعباد میکردند همیشه میلرزانید، و همه از اینکه مدینه مرکز این بینش شود در هراس بودند.
لذا حتی ابن حجر که یکی از علمای معروف اهل سنّت و مروج سیاستهای اسلام برانداز، و جیره خوار دستگاه همین حکومتها است در ابتدای کتاب (الصواعق المحرقه) به شدت از اینکه فکر شیعی یعنی اندیشه اسلام راستین، و معارضه با سلطههای استعلا و استعبادی در مدینه روند بگیرد و فراگیر شود اظهار نگرانی مینماید، و به گمان خودش صواعق را برای جلوگیری از گسترش این بینش تألیف میکند.
آری مسأله مدینه منوره برای تمام سیاستهای حکام غاصب همین بود، لذا اسلام را از حرکت سریع اصیلش بازداشتند و سیاستهای آن را در مسیر اهداف خود رهبری کردند، و اینهمه عقبماندگیها را برای مسلمانان بوجود آوردند.
وضع کنونی مدینه منوره از این جهات و نواحی اصیل اسلامی و انسانی در حکومت سعودی از وضع گذشته آن بهتر نشده بلکه از جهاتی بدتر و خطرناکتر است، و اگرچه ظواهر خانه ها و کاخها و راهها چنانکه در همه جای دنیا به مناسبت عوض شدن اوضاع صنعتی و وارد شدن دنیا به دوره برق و ماشین تغییر کرده است اما هر کس میفهمد که این تغییرات اصولی و جوهری نیست و آنچه به ظاهر از عمران و آبادانی در جده و مدینه طیبه و مکه مکرمه و طایف و ریاض و غیرها دیده میشود ترقی و پیشرفت محسوب نمیشود این آبادیها بر سه اساس است:
1. بر اساس برآوردن نیازهای جاه طلبانه وهابیها که بر تمام ذخایر این کشور مسلطند، و در عربستان و خارج از آن برای خود همه گونه اسباب خوشگذرانی و عیاشی و هرزگی را در نهایت اسراف فراهم نموده اند در حالی که مردم فقیر و گرسنه عربستان از زندگی متوسط انسانی محروم میباشند.
2. بر اساس رفع نیازمندیهای استعمار که در این رابطه نیز پولهای کلان مصرف شده، و ثروت مردم فقیر این کشور جیب سرمایه داران آمریکائی یا فرانسوی یا انگلیسی یا ایتالیائی و دیگران را پر میسازد.
3. بر اساس به مصرف رساندن محصولات صنعتی بیگانگان که ملاحظه میشود تقریباً تمام عواید ساختمان این بناهای مدرن حتی مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و مسجد الحرام را مؤسسات کنتراتچی و کمپانیهای بیگانه میبرند.
بدیهی است تا حدودی هم وسایل آسایش حجاج و توسعه و عمران حرمین فراهم شده است، اما در متن نقشه آسایش حجاج و اینگونه هدفها هدف اصلی نیست و تبعی و فرعی است، زیرا حکومتی که میخواهد با جمعیت کم به مناسبت وجود حرمین شریفین در کشورش در بین حکومتهای دیگر اعتبار داشته باشد و به عبارت دیگر حکومتی که اعتبارش در بین مسلمانان و در تمام جهان فقط به این دو حرم مقدس است که یک میلیارد بشر به آن به نظر احترام مینگرند و همه ساله نزدیک به یک میلیون برای ادای مراسم حج از اطراف و اکناف، و اصقاع دور و نزدیک عازم آن میشوند باید در حدی که مورد اعتراض این همه زائر قرار نگیرد و دنیای اسلام به او معترض نشود آن را تجلیل نماید، و برای پذیرائی این جماعت بشری خود را آماده نماید، و این مراسم را که خواه و ناخواه انجام میشود در اختیار خود نگاه دارد تا برای مقاصد خود از آن سوء استفاده نماید.
و به هر حال این ظواهر و مظاهر اگر چه در اصل مقصود حکومت سعودی نیست بلکه مقصود همه مسلیمن است، و همه میخواهند مراسم حج هر چه باشکوهتر و منظمتر برگزار شود، و مسجدین و حرمین شریفین در حدود تعالیم شرعی از جنبه توسعه و عظمت ظاهری همه نمونه باشد، و در این دو شهر فقط خدای بزرگ به بزرگی یاد شود، و صاحبان مقامات حکومتی هیچگونه تکبّر و علوّ و برتری نداشته باشند و مظهر مساوات اسلامی باشند و برادری اسلامی در آن آشکار باشد، و از طاغوت پرستی و استضعاف در آن خبری نباشد که متأسفانه تشریفات ظاهری و تجملات در حد وفور نسبت به شاه و خاندانش وجود دارد، فقط چیزی که نبود یا اگر بود ما ندیدیم مجسمه و عکس و صورت بود که نه تنها در مسجدین در مساجد دیگر هم حتی یک عکس و صورت دیده نمیشود.
باری، مدینه کنونی مدینهای بهتر از مدینه عصر عبدالملک و ولید نیست با این تفاوت که در آن عصر با همه مفاسدی که در آن ساخته و پرداخته بودند شخصیتی الهی، مثل امام زین العابدین علیه السلام وجود داشت که عبادت و زهد و گذشتن از دنیا و زندگی بسیار ساده و بیتجملش تمام دستگاه ظلم و اسراف و تجبر و تکبر و پر تشریفات و خدم و حشم خلیفه وقت را تحت الشعاع قرار میداد و مثل فرزدق با آن قصیده جاودان او را مدح و توصیف به حق مینمود ولی مدینه امروز از وجود شخصیتی که بتواند این مظاهر استکباری حکومت را با اخلاق و رفتار پارسایانه و بیتکلف و بیپیرایه بکوبد و نمونه قدس اخلاق اسلام باشد خالی است.
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
به جهت عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برگزار میگردد.
مکان: قم – خیابان چهارمردان (انقلاب) کوی ۶
حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
زمان: جمعه ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵ (18 خرداد ماه 1403)
ساعت: ۸ الی ۹ صبح
🌐https://www.saafi.ir/?p=1281
⭕️https://eitaa.com/joinchat/851705861C0738d08e6a
🆔 @Saafi_com
⭕️https://t.me/+O5uoAqKfzxAySG68
🌐https://m.facebook.com/profile.php/?id=61551890666652
📲https://www.instagram.com/ayatollahsaafigolpayegani
🔸سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
🔹 بخش پنجم: شهر نور
🌐https://www.saafi.ir/?p=1418
⭕️https://eitaa.com/joinchat/851705861C0738d08e6a
🆔 @Saafi_com
⭕️https://t.me/+O5uoAqKfzxAySG68
🌐https://m.facebook.com/profile.php/?id=61551890666652
📲https://www.instagram.com/ayatollahsaafigolpayegani
👇👇👇👇
بازگشت به شهر نور
اَرْضٌ مَشی جِبْریلُ فی عَرَصاتِها *وَاللهُ اَشْرَفَ اَرْضَها وَ سَمائَها
آنچه این شهر مقدس و عزیز که صدها میلیون مسلمان شوق زیارتش را دارند، دارد هیچ شهری در روی زمین ندارد.
راستی این شهر بینظیر است و وجود قبر مطهّر رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و مسجد آن حضرت و مشاهد مقدسه اهل بیت علیهمالسلام همه کمبودهای مادی آن را که در اثر سوء سیاستهای سیاستمداران پیدا شده تحت الشعاع قرار میدهد، و با این امتیازات بزرگ آن نواقص به حساب نمیآید و اصولاً هر تقدیر و تجلیل که از مدینه میشود به ملاحظه این افتخارات بزرگ است.
این شهر دارالهجرت پیغمبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و اولین مرکز اعلام رسمی موجودیت جامعه و نظام اسلام است.
اگر این شهر نبود و اگر این شهر به ندای منادی الهی پاسخ نمیداد و پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه وآله وسلم را نمیپذیرفت و اگر مردم این شهر با آن ایثار و اشتیاق مهاجرین را نمیپذیرفتند و به اسلام نگرویده بودند و مهاجرین را منزل و مسکن نمیدادند و در نهایت برادری از آنها پذیرا نمیشدند هر چند سیر اسلام و دعوت پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله وسلم متوقف نمیشد ولی میتوان گفت که اگر این شهر نبود اسلام در این مسیری که قرار گرفت قرار نمیگرفت.
زن و مرد مسلمان این شهر فداکاری کردند از مال و مسکن و جان خود گذشتند، و در حمایت از پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم و دعوت توحید وظیفه خود را ادا کردند و به بیعت خود با آن حضرت وفا نمودند. اعلان کلمه توحید و تشکیل حکومت رسمی اسلام از این شهر شد.
این شهر بود که با کفار و مشرکین مکه و دیگران در بدر و احد و احزاب جنگ کرد.
همه جای این شهر برای انسان یادآورنده خاطرات تاریخی و سیر زندگانی خواجه کاینات و مَفخر ممکنات است. این سرزمین مَقدم حبیب خدا و یگانه شخص شخیص عالم امکان است.
این کوچهها و خیابانها مَعبر آن حضرت و هر نقطهاش از جنبه تاریخی و اسلامی با عظمت و پر افتخار و با برکت است. این شهر بعد از مکه معظمه مرکز نزول وحی قرار گرفت.
فاطمه زهرا علیهاالسلام آن یگانه مدافع اسلام و پاسدار راه توحید در این شهر مقام داشت.
دو آقای جوان اهل بیت حسن و حسین علیهماالسلام که پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم آنهمه در حضور مردم و جمع اصحاب به آنها اظهار مهر و محبت مینمود و آنها را میستود و امت را به ولایت و محبّت آنها ترغیب و وصیت میفرمود و همچنین سایر امامان علیهمالسلام به جز امیرالمؤمنین و امام دوازدهم علیهماالسلام در این شهر تولد یافتهاند.
این شهر مولد ائمه و مَدْرَس حضرت باقر العلوم و حضرت کشاف حقایق امام جعفر صادق علیهماالسلام است.
آنقدر در این شهر مواقف تاریخی و یادگارها از رجال اسلام و قهرمانهای بزرگ اسلام وجود دارد که شرح آن جز در کتابهای مفصل و بزرگ ممکن نیست.
مکه مکرمه که به عظمتهای ویژه دیگر اختصاص دارد با آنهمه خصایص بزرگ و آیات بینات و مقام ابراهیم و کعبه معظمه و اینکه مطلع انوار وحی محمدی بود و قبله میلیاردها مسلمان در مرور قرون و اعصار تا روز قیامت شد به واسطه استیلاء افکار مشرکانه بر اهالی آن نتوانست از این افتخار که محل اقامت و موطن پیغمبر خدا است پاسداری و آن حضرت را یاری کند، و مرکزیتی را که به واسطه وجود عزیز خاتم الانبیاء صلیالله علیه وآله وسلم داشت برای خود حفظ نماید.
پس از سیزده سال که پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم دعوت رسالت فرمود، صدای دعوتش که از مکه مکرمه و عربستان به خارج رسیده بود دلهای مردم را به سوی اسلام و برای اسلام فتح میکرد.
از یک سو قریش و مشرکین اسلام را برای خودشان، و خدایان مصنوعیشان و برای موضعهای استکباری و ستمکاریشان خطر جدی میدیدند، و برای اجرای خطرناکترین طرح خود یعنی کشتن پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم با همکاری قبایل و فامیلهای مختلف وارد عمل شدند.
و از سوی دیگر باید دعوت اسلام دوره نوینی را آغاز نماید که در آن به عنوان یک نظام الهی و مسلمین به صورت یک جامعه در برابر تمام نظامات و جوامع اعلام موجودیت بنماید و ویژگیهای خود را آشکار سازد تا کسانی که اسلام آوردهاند و افرادی که در اثر دعوت اسلام از شرک و بت پرستی بیزار شدهاند، و مستضعفان و محرومان و مظلومانی که اسلام را پناهگاه خود میبینند، و شیفته و دلباخته برادری اسلامی شدهاند بتوانند از اطراف و اکناف در زیر پرچم حمایت این نظام گرد آمده، و به جامعه جدید بپیوندند.
بدون چنین مرکزیتی افرادی که اسلام اختیار میکردند استضعاف میشدند و مورد سختترین شکنجهها قرار میگرفتند.
باید این افراد تحت حمایت رسمی قرار بگیرند، و باید اسلام از حقوق پیروان خود دفاع نماید، و باید نو ایمانان به حمایت اسلام از آنها امیدوار شوند. به واسطه آن که مشرکین و مستکبران مکه مکرمه را مرکز شرک و بتپرستی قرار داده بودند و تحت استیلای شدید خود گرفته بودند برای اینکه مرکز رسالت اسلام باشد شرایط لازم را نداشت، و مسلمانان ناچار باید مرکزی را برای خود در نظر بگیرند تا حکومت حق و عدل و جهانی اسلام را پایهریزی کنند، و جامعه را بر اساس قوانین الهی، و قواعد و نظام نو اداره نمایند.
خدا چنین اراده فرموده که این افتخار نصیب یثرب شود که پس از اقامت پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم در آنجا به (مدینه الرسول) و (مدینه منوره) شهرت یافت و خدا چنان اراده فرمود که اهالی یثرب در این دور جدید اسلام نقش مؤثر را ایفا کنند، و برای متشکل شدن مسلمین و بوجود آمدن نظام نو همه گونه ایثارگری، و مردانگی و برادری را نشان بدهند، و الحق که مخلصانه و صادقانه اسلام را یاری کردند، بنابراین در یثرب جامعه اسلامی متشکل گردید و اسلام از یثرب مدینه را بنیاد نمود.
در تاریخ واقعهای نظیر هجرت رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم و سایر مهاجرین نخواهیم یافت که هجرت کنندگان در حالی که از همه جهات مادی چشم پوشیده بودند اینگونه مورد استقبال قرار گرفته باشند، و در پذیرائی از آنها این همه شور و شوق و خوشحالی و مسرت اظهار کرده باشند.
گوئی انصار یعنی مردم مدینه پیش بینی میکردند و میدانستند که یثربشان در اثر شرافتی که یافته مدینه میشود و چه شهرت و چه موقعیّتی را در جهان حائز خواهد شد.
و گوئی میدیدند که میلیونها مردم در موسم حج و در دوران سال از راههای دور و دورترین نقاط جهان برای زیارت یثربشان از زن و بچه و خانه و مال و مقام صرف نظر نموده مدینه منوره را مقصد قرار میدهند.
راستی نمیدانم آنها اگر چه به پیشرفت سریع این دین ایمان داشتند آیا برای شهرشان این همه شهرت و موقعیت را پیش بینی مینمودند.
حرکت به سوی شهر
پس از گرفتن اثاثیه، و ساکها عازم شهر شدیم با آن احساسات روحانی و شوق و نشاط زاید الوصف و با شعار «اَلّلهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» درود بر محمد و آل محمد از خیابانها یکی پس از دیگری میگذشتیم، و به هر کوی و گذر و خیابان و میدان که میرسیدیم مایل بودیم ماشین توقف کند تا ما آنجا را شناسائی کنیم و به تاریخ آن و سرگذشت اسلامی آن آشنا شویم.
این زمینها همه محترم است زیرا روزگاری گذرگاه یا نظرگاه رسول گرامی اسلام و خاندان عزیزش علی و زهرا و حسن و حسین علیهمالسلام بوده است به این ملاحظه ما به این زمینها و به هرچه و هرکس منتسب به آنها باشد عشق میورزیم و دوست میداریم. وَ هَلِ اْلایمانُ اِلاَّ الْحُبُ وَالْبُغْض[1]
البته هر کدام از این زمینها را که بیشتر به آنها نسبت داشته باشد بیشتر دوست میداریم. به مسجد و حجره رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم خانه حضرت زهرا علیهاالسلام مزار و مراقد مطهره چهار امام بزرگوار در بقیع، خانه امام جعفر صادق علیهالسلام، مسجد رد شمس و مسجد قبا و سائر مشاهد و مواقف آنان بیشتر ابراز علاقه میشود و در و دیوار و زمین آنها را میبوسیم و میبوئیم.
من عجب میکنم از اینهایی که به اسم نهی از شرک، موحدین حقیقی را که از کشورهای دور و نزدیک به شوق زیارت حجره مطهره پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم آمدند از اظهار احساسات و علاقه به تقبیل در و دیوار حجره و روضه آن حضرت که هزار معنای آموزنده و کفر شکن دارد مانع میشوند، و با اینکه میبینند این کار پیش نمیرود، و این آتش عشق و شوق خاموش نمیگردد و با همه شدت که در منع مردم نشان میدهند، و این خلق دلداده و عاشق از خود بیخود را اذیّت و آزار میدهند.
همه ساله صدها هزار نفر از حجاج و زوار همین احساسات را نشان میدهند و برای بوسیدن ضریح و منبر و ستونهای حرم و در و دیوار خانه زهرا علیهاالسلام بر یکدیگر پیشی میگیرند، و نمیتوانند خود را از اظهار این علایق باز دارند و با عکس العمل مخالف مأمورین سعودی روبرو میشوند.
هر کس پیغمبر خدا صلیالله علیه وآله وسلم را شناخت، و به عظمتهای او که نمایش و جلوه عظمت حق است، و از صفات کریمه، و مهر و رأفت و خلق عظیم او آگاه گشت اگر فطرف انسانیت دارد در اظهار این علاقه از خود بیخود و تقریباً بیاختیار است.
این احساسات هیچ ارتباطی با شرک ندارد این احساسات ارتباط را با حق و عدالت و توحید و کرائم اخلاق نشان میدهد.
کدام انسان است که در برابر حق و فضیلت و استقامت و فداکاری و خلوص نیت و خدمت به بشر سرتعظیم فرود نیاورد، و کدام انسان برای این تعظیم و تکریم از پیغمبر و خاندان عزیزش سزاوارترند که مثل اعلای انسانیت و نمونههای کمال و تفوق آدمیت بودند.
مگر شما میتوانید به یک فرد حق پرست یا دادگر یا بخشنده یا مصلح و مخلص اظهار علاقه ننمائید.
وقتی بیگانگان در ضمن شعر و نثر با هر بلاغتی که در توان دارند ثنا خوان و مداح آن حضرت باشند حالِ مسلمان بامعرفت و مشتاق معلوم است که چگونه میباشد.
مگر ما میتوانستیم به فرض که مأمور به صلوات نشده بودیم به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم درود نفرستیم.
این ممانعت از تقبیل و بوسیدن تا آن سوابق معرفت و شناسائی هست بیهوده است، و اگر خود این منع کنندگان هم به فطرت خود واگذار شوند از آن خودداری نمینمایند.
بلی از کوردلانی که خدا را جسم میدانند، و برای او دست و چشم و پا اثبات مینمایند، این نادانیها بعید نیست و از آنها نباید انتظار داشت که عمل عادی مسلمانان را حمل بر فساد ننمایند و آن را شرک و بدعت ننامند، و بر محامل صحیحه و معلومه حمل نمایند، و اینقدر توجه کنند که باید انظار و نیّات را در اعمال و افعال در نظر گرفت و فعلی را که ممکن است وجوه متعدده داشته باشد اگر از مسلمان موحد که هرگز آهن و چوب را فاعل و مؤثر نمیداند صادر شد نمیتوان به شرک و خلاف توحید حمل نمود.
رسیدن به منزل و اقامتگاه
پس از طی چند خیابان در شارعی که آن را شارع سلطان نام گذاری کردهاند در منزلی که قبلا فراهم شده بود وارد شدیم و از آنجا که از مسجد فاصله زیاد داشت و رفت و آمد به حرم از آنجا به زحمت انجام میشد به منزل آقای حاج سید علی سالکفرد رفتم مشارالیه و مسافرینی که در معیت او بودند از دیدار حقیر اظهار خرسندی نمودند.
May 11
🔰 مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام
🔹با حضور علما و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🔸حسینیه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
🔻جمعه ۲۹ ذی القعده ۱۴۴۵
🌐https://www.saafi.ir
تشرف به مسجد و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
سزاوار است در اینجا به دو شعر از مطلع قصیدهای که قاآنی در وصف حرم مطهر حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیهما السلام سروده است مترنم شویم چون همه نور واحدند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مجمع کمالات همه و همه مظهر فضایل و کمالات آن حضرت میباشند:
زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق
که زمین زیمن تو محسود نه رواق مطبق
کدام گوهر پاک است در زمین تو مدفون
که از رواق تو خیزد همه خروش انا الحق
و این چند بیت را نیز از خودم که در مدح آن حضرت سرودهام با اینکه میدانم قابل تقدیم به محضر ارباب معرفت و ذوق و ادب نیست و مقدار بصیرت و بینش گوینده که نسبت به دریای بیکران علوم و کمالات و فضایل و مقامات محمدی قطرهای هم بشمار نمیآید با کمال شرمندگی عرض مینمایم:
زهی در رفعت از کیهان گذشته
ز مهر و انجم تابان گذشته
ز ابراهیم و عیسی و ز آدم
ز نوح و موسی عمران گذشته
زهی پیغمبری کز غایت جود
یم احسانش از عمان گذشته
زهی پیغمبری کز شأن و رتبت
ز هر ذیشأن و عالیشان گذشته
گرفته ز امر حق ملک بقا را
ز خضر و چشمه حیوان گذشته
چنان با واجب اندر اتصال است
که آید در گمان ز امکان گذشته
محمد فیض اول سرور کل
که صیت فضلش از کیوان گذشته
ز یمن بعثت فرخنده او
جهان از دوره خسران گذشته
به مدحش منطق (لطفی) کلیل است
وگر از قیس و از سبحان گذشته
مسجد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حجره منوره آن حضرت و مسجد الحرام و کعبه معظمه مشهورترین و ممتازترین مشهد و مسجد در جهان اسلام میباشند بیان و قلم از توصیف این مسجد، و حجره مقدسه عاجز و ناتوان است اگر شخص، اندکی چشم بصیرت بگشاید رحمتها و برکات الهیه را در اهتزاز و درخشندگی نور نبوت را که از در دیوار مسجد ساطع و لامع است میبیند، هر کس بیاختیار در پیشگاه جلالت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و عتبه حجره مطهر آن حضرت خاضع و فروتن میگردد.
اینجا مزار کسی است که نزدیک به هزار میلیون انسان گرونده و مؤمن دارد که برنامههای گوناگون زندگی را از مکتب تعلیم و ارشاد او میگیرند.
اینجا ضریح شخصیتی است که صدها میلیون بشر موحد هر روز چندین مرتبه در هنگام نمازهای پنجگانه و در مناسبات دیگر نام او را به عظمت یاد کرده و با صلوات و درود بر آن حضرت خود را غرق افتخار مباهات مینمایند.
آری اینجا قبر رسول خدا پیغمبر رحمت، و منادی حریت و عدالت و اعلان کننده حقوق بشر، و مبلغ مساوات است.
اینجا مرقد آوردنده قرآن و پیامآور توحید است، مرقد معلم اعلای انسانیت و بزرگ مردی است که تمام فضایل و کمالات انسانی را عملاً و قولاً به بشریت آموخت، و اکمل ادیان و جامعترین شرایع و قوانین را از سوی خدا به جهانیان رسانید.
اینجا روضهی مطهرهی خاتم الانبیاء رسول عظیم الشأن خدا است که مطاف فرشتگان و محل نزول برکات ایزد منان است و دوست و دشمن و مسلمان و غیر مسلمان او را نادره عالم خلقت و انسان برجسته و ممتاز و مصلح بزرگ جهان میدانند.
مزار صاحب خلق عظیم و مخاطب به این خطاب است: وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ
این مسجد و این حرم دارای تاریخی پر نشیب و فراز و پر از حوادث مسرتبخش و اندوه بار است داستانها و جریانهای بزرگ را دیده است.
روزی در این مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ رسالت میفرمود و آیات قرآن کریم را که بر او وحی میشد بر مردم تلاوت مینمود، و پس از اذان دلنشین بلال اقامه نماز جماعت میکرد و تا برای آن حضرت منبر ترتیب نداده بودند بر ستونی تکیه میفرمود و مردم را موعظه مینمود و خطبه میخواند و این مسجد مرکز عبادت و مدرسه هدایت بود.
وفود را در این مسجد پذیرائی میکرد و طرحهای جنگی و سیاسی را در اینجا به اطلاع مردم میرساند.
پیرامون این مسجد، حجرات همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حجره داماد و پسر عموی عزیزش بطل اسلام علی بن ابیطالب علیه السلام و تنی چند از اصحاب قرار داشت که از همه (حجرات) درهایی به سوی مسجد باز میشد. تا به امر خدا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جز در خانه علی علیه السلام را که همچنان بازگذارد در حجرههای دیگران را بست. این حجرهها در نهایت سادگی و تواضع بود.
در این مسجد در عصر شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم حوادث مهمی اتفاق افتاد که در تواریخ ضبط است.
اصحاب صُفه در قسمتی از این مسجد (که در شمال محراب موسوم به محراب تهجد است و در حال حاضر مکانی است به ارتفاع حدود نیم متر از زمین و دوازده متر طول و هشت متر عرض) ساکن بودند، و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از آنها پذیرائی مینمود، و آنها را بر خود و زهرای عزیز و فرزندانش در خوراک و پوشاک مقدم میداشت، و همین فقرای صفه که در کمال فقر بودند افرادی هستند که اسلام علاوه بر عزت واقعی در ظاهر نیز چنان آنها را با عزت و اعتبار قرار داد که برخی از آنها در شهرهای مهم والی و حاکم شدند یا فرماندهی لشگر یا عضویت سپاهیانی را یافتند که با لشگر ایران روم جهاد کردند و بر آنها پیروز شدند.
قسمت عمده احکام و قوانین سیاسی و نظامی و مالی اسلام در این مسجد ابلاغ میشد.
در واقع عصر طلائی و درخشان این مسجد همین عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود و پس از آن عصر بیشتر عصرها و دورانهایش تأسف انگیز و ملال آور و محزن بوده است.
خطبه تاریخی خانم خانمهای جهان
پس از عصر رسول خدا صلیالله علیه و آله وسلم جریان خلافت را از مسیر خود خارج کردند. داغترین و نافذترین و پرمحتواترین خطبهای که برای اولین بار در این مسجد خوانده شد خطبه تاریخی حضرت زهرا علیها السلام بود.
تا آن روز سابقه نداشت که در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در جمع و محضر مهاجر و انصار بانوئی سخنرانی کرده باشد، و این برای اولین بار و آخرین بار بود که زنی مانند فاطمه زهرا سیده نساء عالمیان علیها السلام در این مسجد در نهایت فصاحت و بلاغت و بینش و درایت این چنین سیاسی و انقلابی و متضمن نقاط اساسی دعوت اسلام سخنرانی نماید و فلسفه و حکمتهای احکام را بیان فرماید.
و البته و صد البته اهمیت مقصد، و حفظ نظام سیاسی اسلام و امتداد هدایت حضرت خیرالانام و پاسداری از احکام دین و ولایت یعنی آن چیزی که به موجب قرآن ترک ابلاغش مساوی با عدم ابلاغ تمام رسالتهای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و عملی از کسی بدون آن مقبول نخواهد شد زهرا علیها السلام را ناچار به این سخنرانی کرد تا آیندگان از اوضاعی که بر عالم اسلام مسلط شد و نقشههایی که عشاق ریاست و جاه مطرح کرده بودند آگاه باشند، و حداقل بدانند که مثل زهرا علیها السلام که به موجب آیه تطهیر از هر رجس پاک و مطهره است و به موجب تصریح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سیده زنان جهان و سیدهی زنان بهشت است با وضعی که بر خلاف دستور خدا و رسول او جلو آوردند مخالف بود و آن را شرعی ندانست.
آری مسأله از نظر اسلام بسیار مهم بود که زهرای بتول علیهاالسلام با آن همه حجب و حیا که میگفت بهترین حالات زن این است که مردی (بیگانه) او را نبیند و او هم مردی (بیگانه) را نبیند به مسجد بیاید و سخنرانی کند و حجت و دلیل بیاورد و اعمال رژیم حاکم و حکومت آنها را محکوم فرماید.
و اگر این همه اهمیت و این ناچاری نبود (هر چند سخنرانی را از پشت پرده در حالی که سراسر مسجد از حزن و اندوه گرفته بود و همه از شنیدن صدای زهرا متألم و گریان شدند ایراد کرد) هرگز زهرا علیها السلام به این صورت عام بیگانگان را به طور حضوری مخاطب قرار نمیداد و صدای مبارکش را به گوش آنها نمیرساند.
چنانکه دختر عزیزش عقیله القریش زینب خاتون علیها السلام نیز که آن خطبه سیاسی کوبنده و فصیح و بلیغ را ایراد کرد برای همین ملاحظات اساسی و بنیادی بود که هر شخص آگاهی تأثیر آن خطبه را در به ثمر رساندن اهداف نهضت و شهادت حضرت سید الشهداء علیه السلام و معرفی جهت این قیام تاریخی و الهی در آن فرصت تاریخی بسیار حساس درک مینماید.
با این خطبه و خطبه حضرت زین العابدین علیه السلام در مسجد دمشق محکومیت بنی امیه و یزید و حقانیت اهل بیت علیهم السلام چنان آشکار شد که برای احدی محلی برای انکار از آن باقی نماند و برتمام تبلیغات دروغین و اشتباه کاریهای عمال معاویه برای همیشه خط بطلان کشید و مقام بلند حضرت زینب این دختر عزیز زهرا و علی و نوه رسول خدا در صبر و بلاغت و تملک نفس آشکار گردید.
برای برخی که زینب و تربیت شدگان دامن زهرای عزیز و دست پروردگان مکتب رسالت و ولایت را نمیشناختند بسیار عجیب و شگفت انگیز بود که بانوئی اسیر، بانوئی که به داغ فرزندان جوان خود و به داغ برادران و برادر زادگان و برادری مثل سید جوانان اهل بهشت، آنهم به آن وضع جانکاه مبتلا شده باشد در چنان مجلسی که دیکتاتور جباری مثل یزید با تمام جاه و جلال ظاهری حکومت طاغوتی خود را تشکیل داده و اسرای اهل بیت علیهم السلام را به حضور آورده و مست باده غرور و غلبه ظاهری و قدرت نظامی باشد چنان دلیرانه و بدون ترس و بیم زبان به آن خطبه اعجاز آمیز و اعجاب انگیز گشاید و یزید را با آن منطق شیوا محکوم و رسوا سازد و به هیچ وجه از آن مجلس و از آن دیکتاتور خون آشام مطلق العنان (که با یک صدای جلاد سر هر کس را از بدن جدا میساخت) رعبی و هراسی و اندیشهای نداشته باشد.
اگر او یک زن عادی بلکه یک مرد شجاع و فرمانده لشگر بود، در چنان حالتی هرگز اینگونه دشمنی را که به خونش تشنه است نمیکوبید و لااقل در آن مجلس خاموشی را بر سخن و اعتراض بر میگزید.
تهمتنان (پهلوانان) و شجاعان در اینگونه مجالس جرأت سخن گفتن ندارند تا چه رسد اینگونه سخن و بیان که در تاریخ به عنوان یک خطبه فوق العاده و بلیغ باقی بماند و مبانی و مضامینش اینهمه بلند و مستدل باشد.
اما از دختر علی و زهرا این منطق و این شجاعت و این همه دلیری و بلاغت و این همه حوصله و شکیبائی و خویشتن داری عجیب نیست او همانطور که بثربن خزیم یا خذیمه بن ستیر در هنگام ایراد خطبه دیگرش در کوفه گفت زبان علی را در دهان داشت و کلمات علی از زبانش فرو میریخت.
برای غرض ما در اینجا اشارهای به عظمت مقام والای این دو بانوی بزرگ جهان بود که نخستین سیده زنان عالمیان و دومین همراه و همکار سالار شهیدان است و اینکه این مقالات و مقامات را از مثل این دو خاتون دنیا و آخرت نباید مستند جواز مطلق ایراد سخنرانیهای بانوان در مواقع عادی و در جمع مردان قرار داد و هر کس را با این دو بانوی عظیم الشأن و هر مناسبت را با مناسبتهایی که ایشان در آن خطبه خواندند قیاس کرد و بر خلاف سیرهی خود زهرا سلام الله علیها و تعالیم اسلام زنها را به سخنرانی برای مردها تشویق کرد و صدای آنها را که در بسیاری از موارد بلکه بیشتر و به حسب نوع در دل آنها که بیماری دارند اثر میگذارد و دلشان را میبرد با معاذیر و مستندات نادرست در مجالس مردها برد که با آنها محاوره و مباحثه نمایند و در مجمع صدها مرد در حضور تماشاچیان سخنرانی نمایند.
ای مسلمان مگر این پیغمبر بزرگوار تو نیست که با اینکه معصوم است و از هر رجس و اندیشه گناهی پاک و معصوم و مطهر است برای اینکه امت را راهنمایی فرماید، دریافت مرد را از صدای زن به آنها میفهماند، میفرماید به زن جوان سلام نمیکنم که میترسم وقتی جواب بدهد از صدایش خوشم بیاید، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
باری خطبه زهرا در مسجد مدینه دیگر نظیر و همتا پیدا نکرد و پس از این هم نظیری پیدا نخواهد نمود.
پس از آن هم حوادث در این مسجد پی در پی بود که یکی از اسفناکترین آنها که نمونه وحشت و فساد رژیم حاکم بود قتل عام مردم مدینه در واقعه حره در مدینه و در این مسجد است که به امر یزید بن معاویه و به دست سپاه شام و جلادان بنیامیّه به سرکردگی مسلم یا مسرف بن عقبه انجام شد.
و عجیبترین و خبیثترین وقایع خبیثهای که در این مسجد واقع شد سبّ و ناسزا گوئی به نفس رسول و همسر زهرای بتول و سیف الله المسلول امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود که دشمنان اسلام چون دیدند نمیتوانند یا مصلحت سیاسی خود که نمیتوانستند صریحاً و مستقیماً به پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم توهین و جسارت نموده و ناسزا بگویند، علی را که سوابقش در یاری و همکاری در غرس نهال اسلام و به ثمر رساندن آن و پاسداری از آن بر همه معلوم بوده و هست هدف قرار دادند و در واقع و بدون شک از سبّ علی سبّ پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم و هتک مقام رفیع آن حضرت و از انکار فضائل او انکار نبوت پیغمبر صلیالله علیه و آله وسلم و نفی اسلام را میخواستند.
یک معجزه شنیدنی
در کتاب «وفاء الوفاء» به اخبار دارالمصطفی صلی الله علیه و آله و سلم شریف سمهودی حکایتی نقل نموده است که ترجمه آن به طور اختصار این است: که خالد بن ولید بن حارث روز جمعه بر منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایستاد و گفت: پیغمبر به علی عمل و ولایت داد و حال اینکه میدانست او … است ولی فاطمه دخترش از او شفاعت نمود.
در این هنگام دیده شد که دستی از قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمد مکرر فرمود: کذِبْتَ یا عَدُوَ اللهِ، کذَبْتَ یا کافَرَ؛ دروغ گفتی ای دشمن خدا دروغ گفتی ای کافر.
حادثه ناگوار دیگر
از حوادث بسیار تأسف بار که نمونه دیگر از جسارتهای آشکار رژیمهای غاصب به مقام مقدس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و مسجد مدینه شاهد آن گردید دستگیری امام هفتم و عبد صالح حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به امر هارون طاغوت و جباری که هم عصر آن حضرت بود.
مسجد مدینه مدرسه بود
معلوم باشد که مسجد مدینه از آغاز تأسیس یک مدرسه و مرکز بزرگ تعلیم و تربیت بود اما در عصر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که وضع مسجد روشن است؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معلم اول اسلام و عالم انسانیت بود مدرسهاش و محل درسش و هدایتش بیشتر و به طور عمده و رسمی همین مسجد بود.
او معلّمی بود که همه مسلمانان، شاگرد مدرسه و مسجد او هستند، و مسجد مدینه مادر صدها هزار و بلکه میلیونها مدرسه و مسجد شد که از اسپانیا تا چین در طول قرنها تأسیس شد. بزرگترین دانشمندان را در رشتههای مختلف علوم به عالم تحویل داد.
بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز در همین مسجد، مسائل علمی و هدایتها و ارشادات اسلامی مطرح میشد، هر چند معیارهایی که به آن عمل میشد معیاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین فرموده بود یعنی تمسک به قرآن و عترت نبود، مع ذلک در حدودی مسائل در مسجد بازگو میشد و گاه گاه دور از گوش آن دو نفر، احادیث را نقل میکردند و امیرالمؤمنین علیه السلام که باب علم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود نیز ابتداء یا پس از آنکه به آن حضرت مراجعه میکردند پاسخ لازم میفرمود اما روی هم رفته سیاست بر این بود که فرموده علی علیه السلام معیار تام و عام نباشد، و تا میتوانند دیگران را هم وارد در صحنه نمایند، و سخنان و آرای نامعتبر آنها را در حکومت معتبر قرار دهند و این بزرگترین انحرافی بود که از تعلیم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حدیث متواتر ثقلین بوجود آوردند، و این اصل اسلامی را که اگر تمام اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به راهی بروند و در مسألهای نظر واحد بدهند و امیرالمؤمنین علی علیه السلام نظر مخالف داشته باشد باید نظر علی را معتبر و حق شناخت، کنار گذاردند.
پس از عصر امیرالمؤمنین علیه السلام باز هم مسجد مدینه، مدرسه علمی بود و حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام در حدی که امکان داشتند این مدرسه را ترک نکردند، و خودشان و شاگردان امیرالمؤمنین علیه السلام مثل ابن عباس و غیره به نشر علم و ارشاد میپرداختند، و همانطور که حتی معاویه توصیف حلقه علمی و ارشادی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام نمود آن حضرت در مسجد مدینه حلقهای که دانشجویان و کسانی که میخواستند از منبع زلال و صافی علم سیراب شوند و شربتی بنوشند در آن مجمع و حلقه حضور مییافتند.
پس از آن همه در عصر حضرت امام زین العابدین علیه السلام با جلوه دعا و نیایش اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که بنیانگذار و صاحبان واقعی این مدرسه بودند علیرغم سیاستهای بسیار خشن و خونبار، این مدرسه را ترک نکردند تا در زمان امامت امام محمد باقر علیه السلام و مخصوصاً عصر حضرت صادق علیه السلام کل مدینه یک دانشگاه بزرگ علوم اسلامی و دانشهای دیگر گردید که البته مرکز آن مسجد و خانههای این دو امام بزرگوار بود، و حضرت صادق علیه السلام در رشتههای مختلف علوم بهترین علما و متخصصان را تربیت کرد که از جمله «ابن عقده» چهار هزار نفر از شاگردان آن حضرت را نام برده و از هر کدام علمی و حدیثی نقل نموده است.
و بالأخره این مسجد همواره در معرض حوادث و تحولات بوده و از ستم بیشتر سیاستمداران غاصب رنج میبرده، و تصرّفات و مداخلات سیاسی آنها آن را از جریان عادی و سیر تکاملی مانع بوده است.
مع ذلک همیشه به عبادت و پرستش خدا معمور و مظاهر عبادت در آن متجلّی بوده است و از جهت علم هم در رشتههایی، مثل تعلیم و قرائت قرآن و تجوید و حدیث هر چند احادیث موضوعه بوده از صورت مدرسه و موقعیتی که باید این مسجد داشته باشد بالمره خارج نشده است، و امید است در این عصر که مسلمانان آگاه شده اند، بتوانند این مسجد را نیز از سیاستهای حکومتها آزاد کنند تا در آن سیاست اسلامی و بیان حقائق و بررسی عقاید در روشنائی عقل و هدایت قرآن مجید و احادیث معتبر و صحیح در اختیار همگان قرار بگیرد ان شاء الله تعالی.
مساحت مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم
این مسجد شریف در قلب مدینه، در سمت شرقی آن قرار دارد و چنانچه صاحب مرآه الحرمین گفته است شبه مستطیل است.
طول آن از شمال به جنوب 25/116 متر و عرض آن از جهت قبله 25/86 متر و از جهت شمال 66 متر است و اغلب آن مسقّف و مشتمل بر رواقها و صدها ستون است. در نهایت زیبائی و از جهت هنری نیز ممتاز و با اهمیّت است.
اشیاء و مواضع مقدس در آن مانند منبر و محراب همه جالب و مورد توجه و هجوم زوّار برای زیارت و تبرّک جستن به آنها است.
ما بین منبر و قبر شریف 22 متر در 15 متر است، در اینجا نیز آیات هنری و ارزنده بسیار است وصف منبر و همچنین محراب نبوی را که در قسمت شرقی منبر قرار دارد و بر سمت غربی آن نوشته شده است: «هذا مصلی رسول الله صلی الله علیه (و آله) و سلم».
کسانی که موفق به زیارت نشدهاند در مرآه الحرمین و آثار المدینه المنوره و کتابهای دیگر در این موضوع و کسانی که موفق میشوند اگر ازدحام جمعیت فرصت بدهد که در موسم حج فرصت نمیدهد شخصاً مشاهده مینمایند.
و اما مساحت فعلی مسجد پس از آخرین تعمیر و توسعه شانزده هزار و سیصد و بیست و هفت متر مربع است.
و مخفی نماند که بر گلدستهها و مأذنههای مسجد پنج مأذنه دیگر افزوده شده، چنانکه پنج در نیز بر درهای سابق افزوده گردیده که دیگر در نامگذاری آنها نیز سیاست و تعصب مذهبی کنار گذارده نشده است.
هر کس ملتفت میشود با اینکه به زعم این متولیان حرمین شریفین، علی بن ابیطالب علیه السلام آخرین خلفای راشدین است مع ذلک در اینجا حذف نام آن حضرت بیقصد اهانت و بیاعتنائی به آن بزرگوار و دشمنی با اهل بیت نمیباشد. و این حاکی از این است که اگر میتوانستند نام علی را از تاریخ اسلام حذف نمایند هم از آن اِبا ندارند، انصافاً بسیاری از گذشتگان آنها از اینها منصفتر بودهاند.
صفت حجره شریفه
حجره شریفه که به مقصوره شریفه نیز نامیده شده است به طوری که صاحب مرآه الحرمین نگاشته است این حجره که در زاویه جنوب شرقی مسجد قرار دارد، طول هر ضلع جنوبی و شمالیش 16 متر و شرقی و غربی آن 15 متر است.
حجره شریفه دارای چهار باب است به نامهای باب التوبه و باب التهجد و باب فاطمه سلام الله علیها و بابی در سمت غرب قرار دارد که متأسفانه به واسطه اینکه داخل مقصوره بر اساس تعصّب وهابیها که استعمار بر آنها تحمیل کرده و آنها را به ابقای آن تشویق مینمایند تاریک است از بیرون داخل آن قابل رؤیت نیست و لازم به تذکر است که حجره حضرت فاطمه علیها السلام یا قبر آن حضرت نیز در همین زاویه و در داخل بخشی که حجره شریفه را احاطه کرده است قرار دارد و پشت آن محرابی است که به محراب فاطمه علیها السلام موسوم است صورت قبر حضرت زهرا علیها السلام دراین حجره باقی است و ضریح و صندوق آن نمایان است.
و این جمله در این مکان نوشته است «هذا قبر فاطمه» هر چند در سفر دوم این جمله را نیافتم یعنی در اثر ازدحام و هجوم جمعیت برای زیارت موفق نشدم که چنانکه باید داخل شباک را به دقت ببینم.
یک واقعه جالب و معجزه
چنان که در تواریخ مدینه منوره نوشتهاند ملک نورالدین شهید سنه 557 خندقی عمیق گرداگرد حجره شریفه حفر نمود و آن را با رصاص پر کرد برای اینکه دسترسی به جسد شریف سید رسل خواجه کل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ممکن نباشد، مبادا کسانی با زدن نقب و عملیات حفاری زیر زمین دستبردی به حجره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بزنند و علت این اقدام خواب عجیبی است که این پادشاه دید و در اثر آن جریان خیانت بزرگ و توطئه بیگانگان کشف گردید.