چامهی عشق
🌹گل به گلشن میکند تا دلبری
دل به دامان میکند، غم پروری
گر به تاراج خزان گل میرود
کی رود از یاد عاشق، دلبری؟!
می کند بلبل همیشه در نواش
چهرهی زیبای گل یادآوری
گل به گلزار خداوندان عشق
صد نشان دارد، نشان از سروری
مهد زیبا چامگان عشق و شور
گشته تزیین از شمیم حیدری
از میان خوب رویان زمین شد
نصیبش، یک گل پیغمبری
عکس مهتاب است در این سرزمین
مثل خاتم در دل انگشتری!
هر زمان، در هر کجا، در وصف او
بلبل دل میکند خنیاگری
سوگ او، در سینه سنگین میشود
مثل ماتم در سرود آذری
او علی موسی الرضا، مولای ماست
داده حق او را به مردم برتری
یاد او با اشک، گویی میکند
در دل ما هر زمان میناگری!🌻
مکتب شعردینی مکتب شعرامامیه
سیدعلی اصغر موسوی
قم المقدسه/ 91-1381
.....
https://telegram.me/saapoem
*گروه خبری چهار | احمد توکلی: این ۷ مدیر ارشد دولتی برای هر جلسه مولدسازی ۳۵۰ میلیون تومان حق الزحمه میگیرند؟*
*احمد توکلی در نامهای انتقادی نوشت:*
🔹 *با توجه به مصوبه اخیر، به هر یک از ۷ صاحبمنصب عضو هیئت مولدسازی برای ۲۴ جلسه در کل سال ۱۴۰۲، مبلغ ۸ میلیارد تومان حق الزحمه میدهند، زیاد نیست؟*
🔹 *از این هفت نفر میپرسم، چگونه میخواهید نزد مردمی که برای پولِ پیشِ خانه این در و آن در میزنند و ناامید بازمیگردند از این تصمیمات بیاساس و غیرعلمی و ظالمانه که فقیران را فقیرتر و اغنیا را غنیتر میسازد دفاع کنید؟*
*🔹 اعضای هیأت عالی مولدسازی داراییهای دولت مرکب از هفت عضو، عبارتند از: معاون اول رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، وزیر کشور، وزیر راه و شهرسازی، رئیس سازمان بودجه و برنامه، یک نماینده از طرف رئیس مجلس و یک نماینده از طرف رئیس قوه قضائیه.*
https://chat.whatsapp.com/DtfgGKV8Wlu0YEYOqmD6vY
خرستان
🐎🐎🐎🐎🐎🐎
خرستان است دنیا،خر پی خر!
نهاده سربه دم، دم ها پی سر
همه راهی به سمتی ناخودآگاه
که خواهد شد به یک آشوب منجر!
فراوانند در هر بیشه، شیران
شکم ها می درند،از ماده و نر !
چرا دائم پی خورد و خوراکی
سری بالا کن، ای بی چاره ،بنگر:
دراین دشت فراخ رنگ وارنگ
همه مشغول «حق »، تو غرق شبدر؟!
تکامل داد «انسان»را که یعنی :
بیا، از خیرِ این « گندآبه» ،بگذر !
سیدعلی اصغر موسوی
قم - ۱۳۹۱
@saapoem
@saapoet
@saapen
🐆🐅🐆🐅
صلوات خاصه امام حسن عسکری علیه السلام:
اَللّهُمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ علیِّ بنِ مُحَمَّد، اَلبَرِّ التَّقِیِّ الصّادِقِ الوَفِیِّ النُّورِ المُضیء ، خازِنِ عِلمِک وَ المُذَکِّرِ بِتَوحیدِک وَ وَلیِّ اَمرِک وَ خَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ الهُداةِ الرّاشِدینَ وَ الحُجَّةِ عَلی اَهلِ الدُّنیا فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ اَفضَل ما صَلَّیتَ عَلی آَحَدٍ مِن اَصفیائِک وَ حُجَجِکَ وَ اَولادِ رُسُلِکَ یا اِلهَ العالَمین.
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
نثر ادبی : شهادت امام حسن عسکری (ع)
(عشق، غربت، شهادت)
دریا به دریا، موج غم از سینه خالی می کنم صحرا به صحرا با غمت، آشفته حالی می کنم
یاد از نگاه عاشقت، یاد از زلالی می کنم با نغمه های نوحه گر، هم رنگ باران می شوم تا بشنوم یک پاسخی، از داغ بی پایان تو
هر جمله از بغض گلویم را، سئوالی می کنم
آه، ای تمام تنهایی! ای تمام غربت! آیا کسی از ژرفای غریبی ات آگاه شد؟ آیا کسی غریبانه های اندوهت را شناخت؟
آیا کسی پی به راز نگاهت برد؛ آن گاه که عطر حضورت را فوج فوج دشمن، در میان گرفته بود و چون گل، در احاطه چشمانی خوارتر از خار، درس مهر و عاطفه، به آسمان و زمین می آموختی؟
انگار، آستان کبریایی خانه ات، دانشگاه احساس فرشتگان بود؛ فرشتگانی که عاشق شدن را از تو آموختند و با تو، عشق الهی را تجربه کردند؛ عشقی که تو را در حصار تنهایی ـ دور از وطن و تحت نظر ـ قرار داده بود، عشقی که تمام موجودات را وادار می کرد، تا به ارتفاع نگاهت سجده، و ژرفای شکوهت را در عرش، جستجو کنند.
مولای من! اگر آفتاب می درخشد، به نام توست! اگر ماه می دمد، به احترام توست!
اگر گل می خندد، اگر آبشار می رقصد و اگر پرنده می خواند، به خاطر تو و عشق آسمانی توست که جلوه جاودانی حیات را به تماشا گذاشته است!
... آن روز، تن رنجوری که داغ غربت بر دل، خستگی هایش را پشت سر می گذاشت، در بهار جوانی، به تجربه خزان نشست و همسایگی عرش را برگزید؛ مردی که کوردلان «بنی عباس»، به آفتاب جمالش رشک می بردند؛ کوردلانی که با چهره های سیاه، اندیشه های سیاه، دست های سیاه و جامه های سیاه، جهل مجسّم تاریخ بودند؛ جهلی که حتی «بوجهل و بولهب» را شگفت زده می کرد!
آن روز، نگاه تاریخ، شاهد غربت امامی بود، که هم چون جدش، امام موسی کاظم علیه السلام ، تشییع می شد؛امام غریبی که تنهایی اش را آسمان، هیچ گاه فراموش نخواهد کرد! امام غریبی که تنها فرشتگان الهی، پرستارانِ خلوت رنجوریش بودند!
اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا وَلیَّ النِّعَم؛ السلام علیکَ یا هادیَ الْاُمَمْ؛ السلام عَلیک یا سَفینَةُ الْحِلْم؛ السلام علیک یا اَبَا الاِمامِ الْمُنْتَظَر؛
مولا جان!
آدینه همیشه بوی باران دارد آیینه، غبار غم به دامان دارد
امروز دلم دوباره، مهمان دارد واکن کمی از راه تماشا ، ای اشک
درود بر تمام تنهایی ات، که حتی از دیدن فرزند، محرومت کردند! درود بر غربت دیر آشنایت، که یاد مدینه را در نگاهت زنده می کرد! درود بر عطر کلامت، که حضور بهاری ات را به سراسر گیتی، بشارت می داد! درود بر جهاد فی سبیل اللّه تو، که پایانش به «شهادت» ختم شد.
مولا جان! دست هامان خالی، چشم هامان پر از اشک و سینه هامان از داغ شهادتت، لبریز است.
فانوس به خون نشسته مژه هامان را نذر سقاخانه عشق می کنیم و پیشانی ارادت به آستان آسمانی ات می ساییم؛ گوشه چشمی به ما کن، مولا!
سیدعلی اصغر موسوی
التماس دعا
https://telegram.me/saapoem
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
به سوی ظهور مهدی المنتظر(عج) /سیرُالی الظهورالمهدی:
✅امام مهدی در آثار شخصیتهای اسلامی
علمای اسلام, افزون بر انجام وظیفه خطیر بیانِ احکام شرعی, به مسائل مهم معارف اسلامی و اعتقادی و شبهاتی, که از سوی نحله های گوناگون افکنده می شده, غافل نبوده اند.
تولد مهدی,حیات, غیبت, حکمت غیبت و… از سوی بزرگان اسلام, چه شیعه و چه سنّی, مورد بحث و بررسی بوده است.
در این باره, آثار فراوانی پدید آمده و کمتر عالم اسلامی را می توان یابید که در این باب قلم نزده باشد و یا سخنی نگفته باشد.
منظور ما در این نوشتار, نگاشتن کتابنامه, به سبک معمول نیست. که کار انجام شده (کتابنامه امام مهدی و در جستجوی قائم) بلکه بر آنیم, ابتداء به معرفی برخی شخصیتهایی که در باره مهدی کتاب, یا رساله نگاشته اند بپردازیم و آن گاه سیری در کتاب, یا رساله مورد نظر داشته باشیم: در باب موضوعاتی که به آنها پرداخته شده و چگونگی پرداخت.
✍️کمال الدین و تمام النعمه
نوشته:
ابی جعفر محمدبن علی بن الحسین بن بابویه قمی, معروف به شیخ صدوق.
مصحح: علی اکبر غفاری.
ناشر: مؤسسه نشر اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین, قم.
شماره صفحه ها: 686
ابن بابویه, در قم, چشم به جهان گشود. در نزد فقهای بزرگ و محدثان نامداری چون: علی بن بابویه (پدر خود) محمدبن حسن بن ولید, احمد بن علی بن ابراهیم هاشم قمی, احمد بن محمد بن یحیی عطار اشعری قمی, حسن بن ادریس قمی, حمزه بن محمد علوی و… دانش فقه و حدیث را فرا گرفت1.
روح جست و جو گرش آرام نگرفت و برای بهره گیری از محضر عالمان دیگر اسلامی, به سیر و سیاحت پرداخت:
در سال 347 هـ . ق به ری رفت و در آن جا به محضر ابوالحسن محمدبن احمد بن علی اسدی, راه یافت و از وی حدیث شنید.
در سال 352 هـ . ق. به نیشابور رفت و از علمای آن جا, استفاده برد.
آن گاه به مشهد, کوفه, بغداد, همدان, بلخ, سرخس, ایلاق و مکه مکرمه رفت و از متخصصان فن حدیث, حدیث آموخت2.
شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی, در مقدمه معانی الاخبار, تا دویست و پنجاه و دو تن, از بزرگان را که شیخ صدوق, از آنان استفاده کرده, یاد می کند.
شیخ صدوق, با کوشش فراوان, در راه کسب و دانش, به مقامهای عالی علمی دست یافت و در رشته حدیث, به جایی رسید که (رئیس المحدثین) نام گرفت. 3
شیخ طوسی درباره شخصیت والای ایشان می نویسد:
(ابو جعفر محمدبن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی, دانشمند جلیل القدر, بزرگوار, حافظ احادیث صاحب نظر در رجال و ناقد اخبار بوده است. در میان دانشمندان قم, در حفظ و کثرت علم, کسی مانند وی, دیده نشده است. وی, نزدیک به سیصد کتاب, داشته است.)4
از جمله آثار وی, کمال الدین و تمام النعمه است که گویا, پس از بازگشت از سفر مشهد, در سال 252 هـ . ق.نگاشته است و انگیزه خود را از نگاشتن آن, چنین اعلام می دارد:
(آنچه مرا واداشت که به نگارش این کتاب بپردازم چنین بود: از زیارت حضرت امام رضا, صلوات اللّه علیه, به نیشابور برگشتم . دیدم. شیعیان آن جا درباره قائم(عج) مسأله دار شده اند. سعی کردم, آنان را با بیان روایاتی که از پیامبر(ص) و ائمه(ع) رسیده به راه درست, رهنمون گردم. در این روزگار, بزرگی از مشایخ فضل و دانش و تقوا, از اهالی قم, به نام: نجم الدین ابو سعید محمدبن احمد بن علی بن صلت قمی, ادام اللّه توفیقه, در بازگشت از سفر بخارا, بر ما وارد شد. روزی درباره آراء و باورهای برخی از فلاسفه و علمای منطق بخارا گفت: از آنان درباره حضرت قائم(عج) سخنانی شنیدم که مرا در مورد غیبت طولانی حضرت, دچار حیرت و تردید کرده است. من مطالبی در اثبات وجود حضرت مهدی(عج) برای زدودن تردید از او بیان کردم و روایاتی درباره غیبت, بر او خواندم, حیرت او بر طرف شد و دلش آرام گرفت. از من خواست, کتابی درباره غیبت حضرت مهدی(عج) بنویسم پذیرفتم و به او وعده دادم که ان شاء اللّه وقتی به وطن خود (ری) برگشتم آن را عملی خواهم ساخت. تا این که شبی در خواب دیدم خانه کعبه را طواف می کنم و به حجرالاسود رسیدم و آن را استلام کردم ناگاه دیدم, مولی صاحب الزمان(ع), پهلوی در کعبه ایستاده است. سلام کردم . حضرت جواب دادند.
فرمود: چرا کتابی راجع به (غیبت) نمی نویسی, تا ناراحتی ات برطرف شود؟
عرض کردم: یابن رسول اللّه(ص) من کتابها درباره غیبت شما نوشته ام.
حضرت فرمود: نه , آن موضوعات را نمی گویم, کتابی راجع به غیبت من بنویس و غیبتهای پیامبران را در آن نقل کن. سپس از نظرم غایب شد. من با اضطراب از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر, به گریه و زاری پرداختم, چون صبح شد, به منظور انجام امر ولی اللّه و حجت خدا, آغاز به نوشتن این کتاب کردم.)5.