eitaa logo
ساعتی برای آقا
1.2هزار دنبال‌کننده
335 عکس
915 ویدیو
8 فایل
ساعتی برای مولای خود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باش مدیر @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
دعاهایی که به توصیه حضرت امام زمان (عج) باید خواند توصیه به خواندن زیارت آل یاسین امام زمان (علیه‌السلام) در توقیع شریفی می‌فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله‌ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همان‌گونه که خداوند متعال فرموده است بگویید: … سلامٌ علی آل یاسین …» (1) توصیه به خواندن دعای ندبه یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان (علیه‌السلام) مشرف می‌شود و از ایشان می‌پرسد: «فرج شما کی خواهد رسید؟» می‌فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگویید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» (2) توصیه به خواندن دعای فرج مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل می‌کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (علیه‌السلام) و امام جواد (علیه‌السلام) پناه آورد. در عالم رؤیا امام زمان (علیه‌السلام) را زیارت کرد. آن حضرت این دعا (دعای فرج) را به او تعلیم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات یافت. توصیه به خواندن نماز شب، زیارت جامعه، زیارت عاشورا در تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا می‌شود و راه را گم می‌کند، به او می‌فرمایند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پیدا کنی.» او نماز شب را می‌خواند بعد به او می‌فرمایند: «زیارت جامعه را بخوان.» ایشان زیارت جامعه را از حفظ می‌خوانند. بعد می‌فرمایند: «زیارت عاشورا را بخوان.» او زیارت عاشورا را نیز از حفظ می‌خواند با تمام لعن و سلام و دعای علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب می‌کند و می‌فرماید: «چرا شما نافله نمی‌خوانید؟ نافله. نافله. نافله» و باز می‌فرماید: «چرا شما عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد می‌فرماید: «چرا شما زیارت جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس می‌فرماید: «این‌ها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمده‌اند تا برای نماز صبح وضو بگیرند.» (3) توصیه به خواندن صحیفه سجادیه مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می‌گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب‌الزمان (علیه‌السلام) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی‌توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می‌دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (علیه‌السلام)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می‌یابد. (۴) توصیه به خواندن زیارت امین الله در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه‌السلام)، او می‌گوید: همراه با امام زمان (علیه‌السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه‌السلام) و امام جواد (علیه‌السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می‌خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند. (۵) دعا برای فرج امام زمان (عج) آقا میرزا محمدباقر اصفهانی (ره) می‌گوید که شبی در خواب گویا مولایم، حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمایید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.» (6) در تشرف مرحوم آیت الله حاج سید محمد فرزند آیت الله سید جمال‌الدین گلپایگانی، امام زمان (علیه‌السلام) فرمودند: «از علایم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آن‌ها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند شما برای فرج من دعا کنید.»(7) اسناد: (۱) نجم الثاقب، ص ۴۱۱ (۲) ملاقات با امام زمان (عج)، ص ۴۵ (۳) نجم الثاقب، ص ۶۶۴ (۴) نجم الثاقب، ص ۴۵۵ (۵) نجم الثاقب، ص ۴۵۵ (۶) ملاقات با امام زمان (عج)، ص ۸۷ (۷) ملاقات با امام زمان (عج)، ص ۸۷ @Asemani_bashim
پیش بینی جالب از آینده انقلاب اسلامی و حزب‌الله لبنان، توسط شخصی به نام «الحارس» از زبان سید حسن نصرالله! 🔴 این مطالب را سیدحسن نصرالله در همان سال های ابتدای جنگ ایران و عراق، مستقیما شنیده است و سپس به‌مناسبتی در سال۸۷ برای آقای ری‌شهری نیز نقل کردند و ثبت شده است: 🔹آقای ری شهری در کتاب خاطره‌های آموزنده، چنین نقل می‌کند: در تاریخ ۶/۲/۱۳۸۷ در دیداری که همراه جمعی از دوستان در تهران با آقای سیّدحسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان داشتیم، ایشان فرمود: دو سه سال پیش از رحلت حضرت امام خمینی، شخصی به نام «الحارس» که از نیروهای استشهادی حزب الله بود، گفت: با اتومبیل از بیروت خارج می‌شدم. شخصی را با لباس و هیئت عربی دیدم که حدود شصت سال سن داشت. او را سوار کردم. در راه با روشن شدن ضبط صوت اتومبیل، صدای شعار مردی شنیده شد که می‌گفت: «حتی ظهور المهدی اِحفظ لنا الخمینی» و در ادامه آن می‌گفتند: «اِحفظ لنا المنتظری خلیفة الخمینی». 🔸آن شخص وقتی شعار نخست را شنید، گفت: شما تصور می‌کنید که پرچم جمهوری اسلامی به دست امام خمینی تحویل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می‌شود؛ ولی اشتباه می‌کنید... . 🔹در مورد شعار دوم هم گفت: (مرحوم) منتظری، خلیفه خمینی نخواهد شد؛ اما انقلاب ایران مشکلی پیدا نمی‌کند، جانشین ایشان، سیّدی خواهد آمد. 🔸همچنین اضافه کرد: شما فکر می‌کنید جنگ ادامه پیدا می‌کند و سپاه ایران برای فتح قدس به لبنان خواهد آمد؛ اما اشتباه می‌کنید. جنگ ایران و عراق پایان می‌یابد و میان سربازان آن‌ها گُل رد و بدل (صلح) می‌شود. او گفت: در عراق، حکومت اسلامی برپا نمی‌شود؛ ولی حکومتی روی کار می‌آید که گویا عراق، جزئی از ایران است... . 🔹وی افزود: سه جنگ میان حزب الله و اسرائیل پیش می‌آید که در دو جنگ، حزب‌الله پیروز می‌شود؛ و در جنگ سوم، پیروزی حزب الله خیلی گسترده است! 🔸شما در چه تاریخی این مطالب را از «الحارس» شنیدید؟ ایشان پاسخ داد: من دو سه سال پس از آن پیشگویی (یعنی سیدحسن نصرالله این موارد را قبل از اتمام جنگ ایران و عراق، شنیده است)؛ ولی دیگران، همان موقع، این مطالب را از وی شنیده بودند. 🔹وی بیان می‌کند: همه پیشگویی‌های وی تحقق یافته است و دو مورد البته باقی مانده است.* *پاورقی: اولی جنگ سوم حزب‌الله لبنان و شیعه با اسرائیل است؛ دومی هم تحویل پرچم انقلاب و اتصال به حکومت جهانی امام مهدی. 📘منبع: ری‌ شهری، کتاب خاطره‌ های آموزنده، ص۱۰۷-۱۰۸. @saatibarayagha
یکی از داستانهایی که علماء و افراد مورد اطمینان نقل کرده اند و به عنوان یک حادثه قطعی ، در عصر خود شهرت یافت ، داستان ابوراجح است . ابو راجح از شیعیان مخلص شهر حله (یکی از شهرهای عراق که در نزدیک نجف اشرف واقع شده) و سرپرست یکی از حمامهای عمومی حله بود، از این رو بسیاری از مردم او را می شناختند. در آن عصر، فرماندار حله شخصی به نام مرجان صغیربود، به او اطلاع دادند که ابو راجح حمامی از بعضی از اصحاب منافق رسول خدا (ص) بدگوئی می کند، فرماندار دستور داد او را آوردند، آنقدر او را زدند که در بستر مرگ افتاد، حتی آنقدر به صورتش مشت و لگد زدند که دندانهایش ‍ کنده شد، و زبانش را بیرون آوردند و با جوالدوزی سوراخ کردند، و بینی اش را بریدند و با وضع بسیار دلخراشی ، او را به عده ای از اوباش ‍ سپردند، آنها ریسمان برگردان او کرده و در کوچه ها و خیابانهای شهر حله می گرداندند، بقدری خون از بدن او بیرون آمد، و به او صدمه وارد شد که دیگر نمی توانست حرکت کند، و کسی شک نداشت که او می میرد، و بعد فرماندار تصمیم گرفت او را بکشد، ولی جمعی از حاضران گفتند: او پیرمرد فرتوت است ، و به اندازه کافی مجازات شده و خواه و ناخواه بزودی می میرد، بنابراین از کشتن او صرف نظر کنید، بسیار از فرماندار خواهش ‍ کردند، تا اینکه فرماندار او را آزاد کرد. فردای همان روز، ناگاه مردم دیدند او از هر جهت سالم است و دندانهایش ‍ در جای خود قرار گرفته است ، و زخمهای بدنش خوب شده است ، و هیچگونه اثری از آنهمه زخمها نیست ، و برخاسته و مشغول خواندن نماز است ، حیران شدند و با تعجب از او پرسیدند: چطور شد که اینگونه نجات یافتی و گوئی اصلا تو را کتک نزدند و آثار پیری از تو رفته و جوان شده ای ؟ ابو راجح گفت : من وقتی که در بستر مرگ افتادم ، حتی با زبان نتوانستم دعا بکنم و تقاضای کمک از مولایم حضرت ولی عصر (عج) نمایم ، در قلبم متوسل به آن حضرت شدم ، و از آن حضرت درخواست عنایت کردم ، و به آن بزرگوار پناهنده شدم ، وقتی که شب کاملا تاریک شد، ناگاه دیدم خانه ام پر از نور شد، در هماندم چشمم به مولایم امام زمان (عج) افتاد، او جلو آمد و دست شریفش را بر صورتم کشید و فرمود: برخیز و برای تاءمین معاش ‍ خانواده ات بیرون برو خدا تو را شفا داد اکنون می بینید که سلامتی کامل خود را باز یافته ام . یکی از وارستگان آن حضرت ، بنام شمس الدین محمد قارون ، پس از نقل ماجرای فوق می گوید: سوگند به خدا، من ابو راجح را مکرر در حمام حله دیده بودم ، پیرمرد فرتوت ، زرد چهره و کم ریش و بد قیافه بود و همیشه او را اینگونه می دیدم ، ولی پس از این ماجرا او را تا آخر عمرش ، جوانی تنومند و پر قدرت ، و سرخ چهره و با محاسن بلند و پر دیدم ، که گوئی بیست سال بیشتر عمر نکرده است ، آری او به برکت لطف امام زمان (عج) اینگونه شاداب و زیبا و نیرومند گردید. خبر سلامتی و دگرگونی عجیب او از پیری ضعیف به جوانی تنومند و قوی شایع شد، همگان فهمیدند فرماندار حله به مامورینش دستور داد او را نزد او حاضر کنند، آنها ابو راجح را نزد فرماندار آوردند، ناگاه فرماندار دید قیافه ابو راجح عوض شده ، و کوچکترین اثر آن زخمها در بدن و صورتش نیست ، ابوراجح دیروز با ابوراجح امروز، از زمین تا آسمان فرق دارد، رعب و وحشتی تکان دهنده بر قلب فرماندار افتاد، او آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت ، که رفتارش از آن پس با مردم حله (که اکثرا شیعه بودند( عوض شد. او قبل از آن جریان وقتی که در حله به جایگاه معروف به مقام امام – علیه السلام -می آمد، به طور مسخره آمیزی پشت به قبله می نشست ، تا به آن مکان شریف توهین کند، ولی بعد از آن جریان به آن مکان مقدس می آمد و با دو زانوی ادب در آنجا رو به قبله می نشست ، و به مردم حله احترام می نمود و لغزشهای آنها را نادیده می گرفت ، و به نیکوکاران آنها نیکی می کرد، در عین حال عمرش کوتاه شد و بعد از این جریان چندان عمر نکرد و مرد. ✍️منبع: داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی @saatibarayagha