eitaa logo
خسارات سازش
81 دنبال‌کننده
263 عکس
71 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔴 را از نترسانید!! جمله معروفی دارد: 🔸 برای نابودی يک کشور . 🔸تنها کافیست جای افراد آن کشور را با تعدادى سياستمدار نادان و عوض کنید!! 🔵 حالا بیاد بیاورید در انتخابات ها شبکه های ماهواره ای جنگ طلبان آمریکایی و روباه پیر از چه کسانی در ایران میکنند؟! 🚫 سیاستمداران به کشور و ملت وارد کردند 🔴 در حال وقوع است 🔵سیاستمدارانی که باسیاست نکبت‌بار 🔺 را کدخدا کردند 🔺 حاضرند سلاح دفاعی ملت بی دفاع را دشمن احمق کنند به عوض آن: 🔺 را از حدود ۱۵۰ دلار به یک سوم کاهش دادند و دستگاههای کشور را با کمبود شدید بودجه مواجه کردند 🔺 آمریکا را در برابر پول ملی چند برابر بالا بردند 🔺 تهدیدات و را بیش از همه زمانها افزایش دادند 🔺تا آنجاکه آمریکا ناو لینکلن را به مرزهای ما فرستاد 🔵 درسایه این : 🔺 تورم را به بالاترین رکوردهای تاریخ ایران رساندند 🔺 با واردات بی رویه کالا و کارگ ایرانی را روزبروز تضعیف کردند 🔺 خودکفایی بنزین را نابود کردند 🔺 را در حقوق و دستمزد حتی در افزایش حداقلی حقوق نشان دادند 🔺 سازی اقشار متوسط که بالاترین درصد مردمند را نابود کردند و ... و ... و ... 🔴 قدیمی ها راست گفته اند: 🔸 از ماست که بر ماست ... = رأی‌دادن به سیاستمداراحمق = اعزام ناو به خلیج‌فارس ⚪️ به 👈 بپیوندید 👇 🇮🇷 @Saazesh
@Saazesh
@Saazesh
@Saazesh
@Saazesh
آمریکائی‌ها می‌گفتند: «ما گفتیم‌ نشان دادن حسن‌نیت باعث حسن‌نیت متقابل می‌شود‌، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگان‌ها را آزاد کنند‌، بدون توجه به باقی قضایا‌، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد می‌دهیم‌. ما گفتیم حسن‌نیت به‌دنبال خود حسن‌نیت می‌آورد‌. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر‌، ‌تعریف آمریکا از حسن‌نیت نیست«. 🌿 هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش دراین‌باره نوشته است که «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد، گفت: سفیر سوئیس ــ حافظ منافع آمریکا ــ آمده و پیامی از [جورج] بوش، رئیس‌جمهوری آمریکا آورده است. او در این پیام به‌طور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت] پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد [رئیس‌جمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران در این امر کمک مؤثر کرده است و نیز گفته اطلاعات آمریکا می‌گوید گروگان‌های ایرانی در دست مارونی‌ها، در‌‌ همان روزهای اول کشته شده‌اند، ولی باز هم آن‌ها آمادگی دارند که پیگیری مسئله گروگان‌ها را ادامه دهند. گفتم به‌صورت شفاهی جواب بدهند که اگر زندانی‌های لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، مسئله گروگان‌ها احتمالاً پیچیده‌تر می‌شود». (خاطرات هاشمی، ص83) سه روز بعد از این پیام تشکر، آمریکا از ایران می‌خواهد پیشنهاداتش را برای جبران لطفی که در قبال آزادی گروگان‌هایش در لبنان کرده ارائه دهد: «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گزارش مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، درباره گروگان‌ها را داد و گفت: سؤال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگان‌ها انجام شود؛ پیشنهادهایی ارائه دادم». (خاطرات هاشمی، ص88) فردای آن روز "فرانک رید"، دومین گروگان آمریکایی هم آزاد می‌شود، اما در رفتار آمریکا که گویا تشخیص داده اوضاع به‌سودش در حال تغییر است، نشانه‌هایی مبنی بر عدم وفا به عهد دیده می‌شود. موضوعی که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز 10 اردیبهشت 1369 این‌چنین روایتش می‌کند: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش می‌دادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان می‌دهد، دولت آمریکا می‌خواهد تا پایان آزادی همه گروگان‌هایش، امتیازی ندهد. به نظر می‌رسد اگر چنین باشد، لبنانی‌ها آزادی گروگان‌ها را متوقف می‌کنند و آمریکا پشیمان می‌شود» (خاطرات هاشمی، ص90 و 89) سال‌ها بعد از این ماجرا، هاشمی درخصوص آمریکا می‌گوید: «وقتی آمریکایی‌ها درست به وعده‌های‌شان عمل نمی‌کردند، کار ناقص می‌ماند».[1] @Saazesh
🔴🔵⚪️سه کلاه گشاد آمریکایی بر سر دولت‌هایی که ساز سازش را کوک کردند پس از انقلاب اسلامی برخی از دولت‌ها موضوع ایجاد ارتباط با آ‌مریکا را کلید زدند. مواردی از همکاری ایران با آمریکا و مواضع متقابل این کشور در خصومت و کلاهبرداری‌های مکرر نشان می‌دهد که هیچ تغییری در رویکرد کاخ سفید به وجود نیامده است. رفتار آمریکایی‌ها قبل و بعد از انقلاب اسلامی با شاه مخلوع یکی از عبرت‌های بزرگ تاریخی است. پس از خدماتی که شاه به آمریکا ارائه کرد و ایران را به عنوان ژاندارم منطقه خاورمیانه مامور حفاظت از منافع ایالات متحده ساخت، سردمداران این کشور پس از انقلاب اسلامی و زمان آوارگی شاه وی را از خاک خود بیرون کردند. شاه پس از چندی در مصر جان داد تا دستمزد خوش‌خدمتی‌های خود را به امریکا بگیرد. پس از انقلاب اسلامی اما برخی از دولت‌ها موضوع ایجاد ارتباط با آ‌مریکا با استدلال توسعه روابط خارجی را کلید زدند که حاصل این موارد چیزی جز کارشکنی طرف مقابل و کلاهبرداری نبود که در ادامه به چند مورد آن اشاره می‌کنیم. 🔴⚪️پاسخ آمریکا به اعتماد هاشمی در زمان بوش پدر که یکی از دستورکارهایش را آزادی آمریکایی‌هایی که در لبنان توسط حزب‌الله به گروگان گرفته شده بودند، خوانده بود؛ آمریکا رابطه‌ای با ایران نداشت، بنابراین امکانی برای مذاکره بین طرفین وجود نداشت و به‌گفته "برنت اسکوکرافت" مشاور امنیت ملی آمریکا این کشور نمی‌خواست درباره گروگان‌ها مذاکره‌ای بکند. بر همین اساس بوش پدر با صدور یک بیانیه زیرکانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگان‌ها دانست. او در بیانیه‌اش آورد: «امروز آمریکایی‌هایی هستند که به‌خلاف میل‌شان در سرزمین‌های بیگانه به‌خاطر چیزی که مسئولش نیستند، نگه‌داشته شده‌اند. دراین‌باره می‌توان همکاری نشان داد و این همکاری تا مدت‌ها به خاطر آورده می‌شود» بوش پدر در بیانیه‌اش تأکید کرده بود: «حسن‌نیت، حسن‌نیت می‌آورد.» این بیانیه که حکایت از یک اقدام در برابر اقدام متقابل از سوی ایران داشت، توسط مقامات کشورمان دریافت شد و اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت ایران خطاب به آمریکایی‌ها اعلام کرد: «ایران این آمادگی را دارد که با کشورهایی که آمادگی دارند سیاست برخورد مساوی و بدون باج‌خواهی و انحصارطلبی و توسعه طلبی داشته باشند، با اینها کار کند.» اگرچه اظهارات طرف ایرانی از سوی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت ولی پس از انتشار تصاویر یکی از گروگان‌های آمریکایی که به دار آویخته شده بود، رئیس‌جمهور آمریکا ناچار شد که به ایران متوسل شود. بوش پدر در اولین گام با خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد تماس گرفت و از وضعیت گرو‌گان‌ها ابراز نگرانی کرد و گفت:« می‌تواند امتیازهایی به ایران بدهد. البته تا جایی که لزومی به مواجهه مستقیم با آنها نباشد.» دبیرکل سازمان ملل نیز "جیانی پیکو" را که از مشاورانش بود به ایران می‌فرستد. مأموریت پیکو این بود که رفسنجانی را به آزادی گروگان‌ها راغب کند. فرستاده آمریکا به ایران پس از ورود به تهران با "محمدجواد ظریف" دیدار می‌کند. پس از این دیدار، وی به‌همراه ظریف وارد دفتر کار هاشمی رفسنجانی می‌شود. طرف ایرانی به‌جهت اینکه قصد داشته مذاکرات پنهانی بماند، حتی مترجم را هم از جلسه خارج می‌کند. پس از آن رئیس‌جمهور وقت ایران، محسن رضایی را می‌خواهد و از او می‌خواهد که موضوع را بررسی کند که می‌تواند در این زمینه کاری انجام دهد یا نه. محسن رضایی نیز یکی از فرماندهان سپاه را به لبنان می‌فرستد تا با اعضای بلندپایه حزب‌الله برای آزادی گرو‌گان‌ها مذاکره کند. این گفت‌و‌گوها به نتیجه نمی‌رسد اما رضایی به آن فرمانده دستور می‌دهد که تا زمان آزادی گروگان‌ها در لبنان بماند. سرانجام، پافشاری ایران اثرگذار می‌شود و مقامات حزب‌الله آزادی گروگان‌ها را می‌پذیرند و ظرف دو ماه و نیم بعد گروگان‌ها "یکی یکی" آزاد می‌شوند. پس از آزادی گروگان‌ها، ایران در انتظار مشاهده حسن‌نیت طرف غربی و همان اَجری که بوش پدر (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) داده بود، می‌ماند اما پس از گذشت مدت‌ها خبری از وعده طرف آمریکایی نمی‌شود لذا مقامات ایرانی با دبیرکل سازمان ملل تماس می‌گیرند که چرا خبری از تحقق وعده بوش پدر نشد؟ پس از تلاش‌های ایران برای دریافت پاسخ، برنت اسکوکرافت با اعضای شورای امنیت ملی آمریکا جلسه می‌گذارد و پس از جلسه تصمیم گرفته می‌شود که آمریکا به زیر میز توافقات فی‌ما‌بین تهران ــ واشنگتن بزند. آنان به‌بهانه انجام حرکت‌های تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار سخت ‌دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعده‌هایی که پیشتر مبنی بر حسن‌نیت داده بود، عمل نکرد. @Saazesh
در سال ٢٠٠١ مذاکراتی جدی و پرمحتوا بین دولت‌های ایران و آمریکا برای یافتن راه‌های همکاری بین دو کشور در افغانستان آغاز گردید. رایان کراکر، معاون دستیار وزیر امور خارجه وقت آمریکا که تیم آمریکایی را در مذاکرات مزبور رهبری می‌کرد، در سخنرانی خود در بنیاد کارنگی، فضای حاکم بر جلسات را اینگونه توصیف می‌کند: « در روزهای پیش از حملۀ (آمریکا به افغانستان) – یادتان هست که حملات هوائی اوائل اکتبر ٢٠٠١ آغاز گردید – حرف ایرانی ها بر این بود که شما چه اطلاعاتی لازم دارید که سر آنها را به سنگ بکوبید. شما آرایش جنگی آن ها را می خواهید؟ نقشه اش اینجاست. می خواهید بدانید از نظر ما نقاط ضعف آن ها کجاست؟ اینجا، اینجا و اینجا. می خواهید بدانید ما فکر می کنیم آنها به حملات هوائی چگونه واکنش نشان می دهند؟ …از ما بپرسید، ما جوابش را داریم….. این دوران بی سابقه ای در روابط ایران و آمریکا از زمان انقلاب بود. مذاکره بین ایرانی ها و آمریکائی ها بر روی موضوعی خاص که هر دو در آن منافع مشترک داشتند». در پائیز ٢٠١٢، با جیمز دابینز که تیم آمریکائی را در سال ۲۰۰۱ پس از سقوط طالبان در کنفرانس بُن برای تاسیس حکومت جانشین در افغانستان رهبری می کرد، ضمن کنفرانسی در برلین ملاقات داشتم. وی به من گفت که حمید کرزای کاندیدای مورد علاقه آمریکا برای رهبری افغانستان بود و «ایرانی‌ها او را حمایت کردند.» دابینز بر نقش جواد ظریف، که در آن وقت معاون وزارت امور خارجه در امور بین الملل بود، در موفقیت نهائی کنفرانس بن و تشکیل حکومت جدید افغانستان تاکبد داشت . موسویان در ادامه توضیح می‌دهد:‌ « مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد. اما ناگهان، به معنای واقع کلمه، بمبی منفجر شد. پرزیدنت بوش تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالیانه اش در ژانویه ٢٠٠٢، غرق حیرت کرد. حسن روحانی دبیر وقت شورای امنیت ملی به من گفت که امریکایی ها مرتکب اشتباه بزرگی شده اند. وی گفت « افغانستان میتوانست مدل مناسبی برای همکاری بین ایران و امریکا برای مدیریت بحران در تمام منطقه باشد». هم چنین در پی سخنان بوش خاتمی به من گفت: «من مطمئنم که بوش میخ آخر را به تابوت رابطه ایران و آمریکا زد». او ادامه داد: «من فکر می‌کنم بهبود روابط را، حداقل در دوران ریاست جمهوری من، باید از سر به در کرد. » رهبر عالی ایران آیت‌الله خامنه‌ای به یکی از مقامات در همان ابتدای مذاکرات با آمریکا گفته بود که «دعوت آمریکایی‌ها برای همکاری جنبه تاکتیکی دارد.»[3]
3 کلاه گشاد آمریکایی بر سر دولت‌هایی که ساز سازش با شیطان بزرگ زدند 🔴🔵⚪️نظریه همکاری با آمریکا و محورت شرارت نامیدن ایران پس از قتل «احمدشاه مسعود»، فرمانده ائتلاف شمال در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله طالبان به امریکا دو روز بعد از این ماجرا، دولت اصلاحات و امریکا نقطه مشترکی را در افغانستان یافتند. رییس جمهوری دولت اصلاحات در مصاحبه‌ای با «بی‌بی‌سی» می گوید: «طالبان دشمن ما است. امریکا هم احساس می‌‌کرد طالبان دشمن ما است و سرنگونی طالبان در درجه اول تأمین کننده منافع ایران بود.» در این زمینه دولت اصلاحات با پیش‌فرض ترمیم روابط با آمریکا از این نقطه مشترک به سمت آمریکایی‌ها و کمک به درگیری ایالات متحده در افغانستان پیش رفت. مذاکرات دیپلماتیکی انجام شد. سفیر سابق افغانستان و عراق درباره این مذاکرات و رفتاری که سپس آمریکایی‌ها درقبال کمک طرف ایرانی انجام می‌دهند به خوبی توضیح می‌دهد. رايان کراکر که به عنوان ديپلمات در ايران قبل از انقلاب، لبنان، عربستان، افغانستان و عراق فعاليت کرده است در خاطراتي که از مذاکرات ژنو در سال 2001 و پيش از حمله به افغانستان منتشر کرده برخي از مطالب را از مذاکرات خود با هيات ايراني براي اولين بار عنوان کرده است. اين ديپلمات باتجربه آمريکايي در کتاب خاطرات خود نوشته است يک هفته پس از حملات 11 سپتامبر به پاريس و ژنو پرواز داشته تا با مقامات کشورهاي مختلف از جمله مذاکره کنندگاني از ايران ديدار داشته باشد. وي نوشته است:« شوک وارد شده بر آمريکا باعث شده بود که واشنگتن با تمام شرکاي محتمل و غيرمحتمل وارد معامله شده و براي جنگ عليه افغانستان آماده شود. من نيز به عنوان معاون وزير خارجه در حوزه ايران، عراق و خليج فارس رفته بودم تا با فرستادگاني از تهران گفت وگو کنم.» کراکر ادامه داده است: «در آغاز دوره کاري من در اوايل دهه 1970، فارسي را ياد گرفتم و در ايران خدمت کردم. اما آن قبل از انقلاب اسلامي بود و در سال 2001 به مدت 20 سال آمريکا تقريباً هيچ رابطه مستقيمي با دولت ايران نداشت. مذاکرات ژنو محرمانه نبود. ما در تالار مذاکرات سازمان ملل گفت وگو کرديم، درحالي که هيچ کس ديگري در آنجا نبود. مذاکرات ما درباره افغانستان ساعت ها طول کشيد و به شب رسيد. ما گفت وگوهاي خود را در سوئيت هاي هتل پي گرفتيم و تا صبح حرف هايمان ادامه داشت... گاهي طلوع آفتاب از پشت کوه هاي آلپ را تماشا مي کرديم.» اين ديپلمات آمريکايي با اشاره به اعضاي هيات ايراني با تعجب نوشته است: «من واقعاً از هويت طرف هاي ايراني خود متعجب شده بودم. دو نفر از سه نفرشان در آمريکا درس خوانده بودند و ما در وقت تنفس راجع به فوتبال دانشگاه يو.سي.ال.اي حرف مي زديم.» بر اساس این گزارش، رايان کراکر مدعي مي شود هيات ايران خواستار اشغال افغانستان از سوي آمريکا مي‌شود. وي در اين زمینه نوشته است: «اما آنچه که برايم جالب تر از همه بود، اشتياق آنان نسبت به اعزام نيروهاي آمريکا، همان «شيطان بزرگ»، به حياط خلوت ايران يعني افغانستان بود.»[2] سفیر سابق آمریکا در افغانستان و عراق در خاطرات خود با اشاره به سخنرانی جورج بوش در رابطه با محور شرارت نوشته است: ‌ «جورج بوش در سخنرانی تاریخی خود در ژانویه 2002 عراق، کره شمالی و ایران را محور شرارت نامید. چند روز بعد، من با هیئتی که در ژنو ملاقات کرده بودم، در کابل دیدار کردم. آن ایرانی به من نگاه کرد و گفت: «شماها دارید چه کار می کنید؟» یادم نیست چه جوابی دادم ولی در این مایه ها بود که «ببین! من سفیر واشنگتن در کابل هستم. ما باید روی مسائلی که قبلا در مورد افغانستان با هم صحبت کردیم، تمرکز کنیم.» اما من می دانستم که کارم سخت تر شده است.» سید حسین موسویان رایزن و دیپلمات فعال در دولت اصلاحات در این باره در یادداشتی که در المانیتور نوشته بیان می‌کند:‌ «یکی از بهترین و در عین حال نومیدکننده‌ترین فرصت‌هایی که از دست رفت پس از حملات تروریستی ١١ سپتامبر ٢٠٠١ شکل گرفت. ایران در میان نخستین کشورهایی بود که حملات مزبور را محکوم کرده و به آمریکا تسلیت گفت. رئیس جمهور وقت ایران محمد خاتمی در پیامی گفت: «به نام ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، اقدام تروریستی هواپیما ربایی و حمله به مراکز عمومی در شهرهای آمریکا را که شمار زیادی از مردم بی دفاع را به کام مرگ کشید محکوم می کنم و تاسف عمیق و همدردی خود را به ملت آمریکا…اعلام می دارم.»
🔴🔵⚪️ نزدیکی به امریکا در دولت یازدهم و غارت دارایی ایران شکل‌گیری توافق هسته‌ای و امضاء برجام نیز همین رویه را در ذهن دوستداران رابطه با آمریکا متبادر ساخت. در این راستا بسیاری برجام و مذاکرات هسته‌ای را پیش زمینه ترمیم ارتباط با آمریکا مطرح می‌کردند. ایجاد رابطه اقتصادی و سرمایه‌گذاری امریکایی‌ها در ایران از جمله این موارد بود که همواره در رسانه‌های جریان اصلاحات که بزک کننده اصلی ایجاد رابطه با آمریکا هستند، مطرح می‌شد. البته پیش از این تلاش‌هایی در زمینه ایجاد این ارتباط صورت گرفته بود که برقراری تماس تلفنی اوباما و روحانی را می‌توان یکی از این موارد دانست. اخبار اطلاعات حاصله نیز نقش موسویان و کراکر را در ایجاد این ارتباط تایید می‌کند. بر اساس اطلاعات بدست آمده به نظر می رسد این دیدار حاصل تفاهم میان امیر حسین موسویان و رایان کراکر بوده است.[4] 3 کلاه گشاد آمریکایی بر سر دولت‌هایی که ساز سازش با شیطان بزرگ زدنددر این رابطه، «حسین موسویان» عضو سابق تیم مذاکره‌کننده‌ ایرانی در گفت‌وگوهای هسته‌ای، در یادداشتی که در روزنامه انگلیسی «گاردین» منتشر شد، احتمال مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا را فرصتی برای مصالحه دانست که نباید از دست برود. وی به واشنگتن توصیه کرد با تغییر رویه از این فرصت استفاده کند[5]. از سوی دیگر افراد دیگری چون علی خرم مشاور ظریف نسبت به ایجاد ارتباطات در حوزه اقتصادی، اجتماعی و ... برای رسیدن به روابط سیاسی تاکید می‌کرد. وی در این باره با دادن آدرس غلط بیان می‌کرد:‌ « به نظر من همه رفتارهای ایالات‌متحده پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست‌جمهوری دگرگون شد و امروز می‌توان چرخشی جدید در نوع نگاه آمریکا به ایجاد رابطه بین دو کشور دید. به‌صورت ویژه، رفتار آمریکا در قبال پرونده هسته‌ای ایران تغییر کرده است.»[6] 3 کلاه گشاد آمریکایی بر سر دولت‌هایی که ساز سازش با شیطان بزرگ زدنداما بعد از اجرای برجام نه تنها اخبار متعددی نسبت به کارشکنی آمریکایی‌ها در اجرای تعهداتشان و متعاقب آن کشورهای اروپایی شنیده شد بلکه کنگره آمریکا طرح‌های مختلفی برای محدودیت و تحریم ایران تصویب و دولت اوباما این طرح ها رااعمال کرد. نقطه عطف این کارشکنی‌ها نیز غارت دو میلیارد دلاری آمریکا از دارایی ایران به عنوان حمایت از تروریست است که درواقع همان رویه پیشین امریکا در قبال ایران است. این درحالی بود که دو روز قبل از اعلام غارت اموال ایران جان کری و ظریف بعد از مذاکره درباره اجرای برجام به نشانه حسن نیت کنار پرچم یکدیگر ایستادند. این درحالی است که محمد جواد ظریف به سازمان ملل نسبت به این اقدام امریکایی‌ها شکایت کرده اما جان کربی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گوید که «ظریف» می‌تواند از سوی خود و دولت متبوعه‌اش هر سخنی بگوید ولی موضع دولت آمریکا در حمایت از تصمیم دادگاه برای مصادره 2 میلیارد دلار ایرانی تغییری نخواهد کرد.[7] کربی ادامه داده است: «این تصمیم دادگاه در دفاع از آمریکایی‌هایی گرفته شده که به دلیل اقدامات ناشی از حمایت ایران از تروریسم، دچار رنج و عذاب شده‌اند.» موضعی که آمریکایی‌ها مانند زمان دولت اصلاحات و هاشمی رفسنجانی در قبال ایران گرفتند و ایران را محور شرارت و حامی تروریسم نامیدند و اینک نیز ایران را تروریست خوانده و با این بهانه دست به راهزنی اموال ایران ‌زدنند؛ همه این موارد نشان می‌دهد مواضع کاخ سفید کوچکترین تغییری در قبال ایران نکرده است و کسانی که آدرس غلط به دولت و مردم ایران داده‌اند نیز مسبب کلاهبرداری تازه آمریکا از ایران هستند. [1] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/07/30/172401 [2] http://www.irdc.ir/fa/content/8002/print.aspx [3] منبع: کتاب ایران و امریکا، گذشته شکست خورده و مسیر صلح؛ سیدحسین موسویان [4] http://yalasarat.com/prtbsgbz.rhb89piuur.html [5] www.mashreghnews.ir/fa/news/471050 [6] http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3053867 [7] http://www.jahannews.com/fa/doc/news/487350
سه کلاه گشاد آمریکایی بر سر دولت‌هایی که ساز سازش را کوک کردند
سیدحسین موسویان متهم به جاسوسی در تیم مذاکرات هسته ای دکتر روحانی
رایان کراکر؛ ديپلمات در ايران قبل از انقلاب، لبنان، عربستان، افغانستان و عراق
سیدحسین موسویان؛ متهم به جاسوسی هسته ای که پرونده اش با فشار هاشمی رفسنجانی پیگیری نشد و اکنون در خارج از کشور است
✴️ جلیلی: هزینه سازش بیشتر از هزینه مقاومت است نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: با مقاومت اقتصادی می توانیم به امریکا تحمیل کنیم که فشار اقتصادی را از کشورمان بردارد. به گزارش صدا و سیما، سعید جلیلی در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما افزود: با اراده‌ای که در دفاع مقدس از خودمان نشان دادیم می‌توانیم در برابر فشار اقتصادی امریکا هم مقاومت کنیم. وی گفت: آمریکا می‌داند گزینه نظامی هیچ مزیتی برایش ندارد و به همین خاطر به فشار اقتصادی روی آورده است. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی افزود: رئیس جمهور آمریکا رسماً اعلام کرد فشار حداکثری به ملت ایران سیاست اوست و این سیاست را اعمال هم کرده است. جلیلی گفت: آنها فشار می‌آورند و در عین حال می‌گویند ما در پی جنگ نیستیم علتش هم این است که خود می‌دانند نمی‌توانند جنگی را به ملت ایران تحمیل کنند و هزینه‌های آن را به خوبی می‌دانند. وی با بیان اینکه برخی‌ها واقعیات عرصه سیاست خارجی را نمی‌بینند افزود: از جمله این واقعیت‌ها این است که آمریکا می‌خواهد رهبری جهان را در اختیار داشته باشد و بر مناسبات میان کشورها اثر بگذارد. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: یک واقعیت دیگر این است که ملت ایران نشان داده است که می‌تواند در برابر استکبار بایستد و موفق شود. جلیلی افزود: آمریکایی‌ها تنها وقتی ایستادگی دانشمندان هسته‌ای مان را دیدند عقب نشینی کردند و از مواضعشان کوتاه آمدند. وی گفت: در حالی که آژانس ۱۵ بار اعلام کرد که ایران بر تعهداتش پایبند است آمریکا به طور کامل از برجام خارج شد و این در حالی بود که ایران به تمامی تعهداتش پایبند بود. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی افزود: در ۱۴ ماهی که از خروج آمریکا از برجام می‌گذرد اروپایی‌ها حاضر نشده‌اند حتی یکبار این اقدام آمریکا را نقض برجام بدانند و تنها از آن ابراز تأسف می‌کنند. جلیلی گفت: مردم ایران دیکته غربی‌ها و آمریکا را نمی‌پذیرند و در برابر آن مقاومت می‌کنند. وی افزود: ما معتقدیم هزینه سازش بیشتر از هزینه مقاومت است و البته برخی‌ها این را قبول ندارند. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: آمریکایی‌ها می‌خواهند با استفاده از امپراطوری رسانه‌ای شأن واقعیت‌ها را به گونه‌ای دیگر نشان دهند. جلیلی افزود: زمینه‌های بسیار خوبی در کشور برای مقاومت اقتصادی و پیشرفت وجود دارد. ‌ وی گفت: در سال‌های ۹۱ و ۹۲ با وجود تحریم توانستیم یک تا ۱/۵ میلیون بشکه نفت و میعانات بفروشیم. نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی افزود: ما می‌توانیم از راه اقتصادی نگذاریم نفت منطقه خارج شود و همه آن را در داخل کشورمان فراوری کنیم.
✴️نشانه‌های سازش ژاپن در برابر آمریکا (1) سعید جلیلی در اینستاگرام اظهاراتش در گفتگوی ویژه خبری را منتشر کرد. دکتر جلیلی در گفتگوی ویژه خبری: مقاومت ما در برابر دیکته دشمن و تسلیم است / آمریکا آنچه را که نمی‌تواند انجام دهد، می‌خواهد به ما بفروشد یک توصیه درست در عرصه سیاست خارجی آنست که این عرصه، عرصه واقعیت هاست. لازمه اینکه هر کشوری برای آنکه بتواند از حقوق خود دفاع کرده و به اهداف خود برسد، واقع بینی است.‌ در همان دوره اوباما که شعار اقتصاد آزاد را مطرح می‌کردند، تحریم‌های ثانویه را علیه ایران اجرا کردند. یعنی اگر دو کشور دیگر در دنیا قصد همکاری اقتصادی داشته باشند، آمریکا می‌بایست بر آن نظارت کند؛ اینها واقعیت سیاست خارجی در دنیاست.‌ آمریکایی اینگونه بوده‌اند که ابتدا بهانه گیری می‌کنند، سپس بنا بر آن فشار می‌آورند و در نهایت رو به امتیازگیری می‌آورند.‌ سال ۸۲ که آقای روحانی و دیگران تعلیق موقت داوطلبانه را دو سال و نیم پذیرفتند، طرف مقابل هیچ اقدام سازنده‌ای نکرد. وقتی ایران آن را لغو کرد، دشمن به فشار از طریق شورای امنیت روی آورد.‌ چه چیز آمریکایی‌ها را عقب برد؟ اینکه دانشمندان هسته‌ای ما علی رغم همه تهدیدات، ایستادند و مقاومت کردند و آنها یک زمانی مطرح کردند که سرعت عقربه پیشرفت ایران از عقربه فشار ما بیشتر است.‌ اگر آنها احساس کنند که می‌توانند با زور حرفشان را پیش ببرند، این فشارها را بیشتر کرده و ادامه می‌دهند.‌ وزیر خارجه آلمان در تهران و در برابر رسانه‌های ما بیان کرد که برجام یک توافق دو طرفه است که اگر طرفی تعهدات خود را انجام نداد، شما باید به تعهدات خود پایبند باشید. این دیگر توافق نیست، دیکته است! و مقاومت ما در برابر این دیکته و تسلیم است.‌ گفتگو برای آمریکایی‌ها به منظور امتیازگیری بیشتر خواهد بود. در کنار ادعای مذاکره، آنها میگویند ما بدنبال جنگ نیستیم؛ این ادعا از اراده آنها ناشی نمی‌شود، بلکه از عدم توانشان است. او آن چیزی که نمی‌تواند انجام دهد را می‌خواهد به ما بفروشد. واقعیت، چه چیزی را جز مقاومت برای دفاع از حقوق، امنیت و مسیر پیشرفت ایران حکم می‌کند؟ می‌بایست اهرم فشار اقتصادی را با مقاومت اقتصادی از دست آنها گرفت. کشوری که در جنبه‌های مختلف اقتصادی حائز استعدادهای برتر است، اگر کار جدی در آن انجام شود، قطعاً می‌تواند اهرم فشار از دست دشمن خود بگیرد.‌ اگر چندین ستاره خلیج فارس دیگر احداث شود، می‌توانیم تنگه هرمز را به شکل اقتصادی ببندیم؛ یعنی با استفاده از نفت خود و سایر تولیدکنندگان و تبدیل آنها به فراورده‌های نفتی در پتروپالایشگاه ها، اقتصاد را از اتکا به نفت خام رها کرده و آن را بهبود بخشیم.‌
✴️ خسارات سازش ژاپن در برابر آمریکا (2) پیشرفت ژاپن نه بخاطر سازش آنها در برابر آمریکا بلکه بخاطر همت و عزم ملی آنها بود / برخلاف آنچه تصور می‌شود، ژاپنی‌ها هزینه زیادی در قبال سازش با آمریکا دادند دکتر جلیلی در گفتگوی ویژه خبری، شامگاه دوشنبه ۲۷ خرداد:. شبهه‌ای مطرح است که ژاپن در برابر آمریکا سازش کرده و پیشرفته نیز هست؛ چرا میگویید هزینه مقاومت کمتر از سازش است؟ منشأ پیشرفت ژاپنی‌ها نه بدلیل سازش با آمریکا که همت و تلاش ملی خود آنها بود؛ بالعکس آنها هزینه‌های بسیاری برای این سازش دادند.‌ سال ۸۸ بنده سفری به ژاپن داشتم و با نخست وزیر وقت ملاقات داشتم. حزب اینها بعد از ۶۰ در انتخابات پیروز شدند و قدرت را در دست گرفتند. آنها در انتخابات شعارشان آن بود که اگر ما به قدرت برسیم، پایگاه‌های نظامی آمریکا در ژاپن را جمع خواهیم کرد.‌ ایشان می‌گفت ما در برابر آمریکا هرچقدر هم کوتاه آمدیم، اما بنا ندارد که کشور ما را ترک کند. او کمتر از یکسال از به قدرت رسیدنش در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که چون نتوانستم به وعده انتخاباتی خود عمل کنم، استعفا می‌دهم و استعفا داد.‌ چند ماه پیش ۷۲ درصد مردم اوکیناوا با شرکت در یک همه پرسی اعلام کردند که با ایجاد پایگاه نظامی جدید آمریکا در این جزیره مخالفند اما آقای شینزوآبه مدعی شد که توان اجرای نتیجه این همه پرسی را ندارد و آمریکا می‌تواند پایگاه خود را ایجاد کند.‌ بعد از حدود ۷۰ سال، نیروهای نظامی آمریکا کشور ژاپن را ترک نکردند، اما در همسایگی ما وقتی عراق را اشغال کردند بعد از ۷ سال این کشور را ترک کردند؛ چرا که از ملت عراق مقاومت دیدند.‌
🔴🔵⚪️ «مقاومت» یا «سازش»؛ کدام‌یک به جنگ منتهی می‌شود؟ این روزها دوگانه مقاومت یا سازش و مذاکره در رسانه‌ها زیاد به‌ چشم می‌خورد و باید به این پرسش پاسخ داد که نتیجه کدام‌یک از این دو رویکرد، ممکن است به جنگ بینجامد؟ سیاست و راهبرد جمهوری اسلامی در این روزها مقاومت در برابر ظاهرسازی آمریکایی‌ها درباره‌ی مذاکره است و دوگانه "مقاومت یا مذاکره" در تحلیل‌ها زیاد به چشم می‌خورد و شنیده می‌شود. در واقع برخی با القای دوگانه مذاکره یا جنگ، چنین وانمود می‌کنند که اگر به مذاکره روی نیاوریم و از طریق مذاکره امتیازات مهمی به طرف مقابل واگذار نشود، ممکن است کشور در معرض حمله نظامی قرار بگیرد. مسئله‌ای که هرچند وقوع آن بسیار دور از ذهن است اما موضوعی است که برخی برای تخطئه سیاست مقاومت مطرح می‌کنند. مذاکره به شکلی که این روزها مطرح می‌شود، بر سر مسائلی مانند توان موشکی یا قدرت منطقه‌ای است که همگی جزو مولفه‌های قدرت و توان بازدارندگی محسوب می‌شود. هرگونه مذاکره و چانه‌زنی بر سر این مولفه‌ها، موجب از دست دادن بخشی از توان بازدارندگی کشور می‌شود و قاعدتاً دشمن هم برای گرفتن امتیازات بیشتر و خلع سلاح کردن ایران به فشار برای مذاکره ادامه می‌دهد تا جایی بتواند ما را کاملاً از پای دربیاورد. در واقع این مذاکره ظاهراً نوعی سازش و امتیازدادن برای جلوگیری از هرگونه ستیز احتمالی است اما در حقیقت مهمترین کارکردش آن است که ایران را از ابزارهای بازدارندگی در مقابل تهاجم نظامی تهی و او را بسیار بیشتر در معرض حمله نظامی قرار می‌دهد و این مسئله یک حکم بدیهی عقلی است. اما غیر از حکم عقلی، این منطق که مذاکرات اینچنینی در واقع راه را برای حمله نظامی تسهیل می‌کند و نه اینکه تهدید سخت را دور کند، به تجربه نیز اثبات شده است و با نگاهی به تجربه سایر کشورها می‌توان به این سوال پاسخ داد که مقاومت به جنگ می‌انجامد یا مذاکره؟ و پیش گرفتن کدام سیاست می‌تواند کشور را بیشتر مصون نگهدارد؟ ✅ ؛ کشوری که با مذاکره به فروپاشی و جنگ رسید از جمله کشورهایی که تصور می‌کرد مشکلات داخلی و اقتصادی خود را از طریق مذاکره با آمریکا می‌تواند برطرف کند، لیبی بود. معمر قذافی مانند بسیاری از رهبران دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، به مخالفت با سیاست‌های آمریکا و اسرائیل پرداخت و از جنبش‌های آزادی‌بخش در جهان اسلام، فلسطین و حتی ایرلند حمایت کرد. مجموعه اقدامات لیبی موجب شده بود تا آمریکا در سال ۱۹۸۱ گذرنامه‌های لیبیایی‌هایی که عازم ایالات متحده بودند باطل کند و یک سال بعد (۱۹۸۲) تحریم‌های نفتی آمریکا آغاز شد. در ۹ ژانویه ۱۹۸۶ دولت نیز این کشور را مورد تحریم کامل قرار داد و هرگونه مبادله با لیبی تحریم و اموال لیبی در آمریکا نیز مصادره شد. همچنین متهم کردن لیبی در ماجرای ساقط شدن هواپیمای خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز «لاکربی» اسکاتلند و همچنین هواپیمای خطوط هوایی "یو تی ای" با شماره پرواز ۷۷۲ به مقصد پاریس در سال ۱۹۸۹، بهانه خوبی بود تا سه قطعنامه تحریمی ۷۳۱، ۷۴۸ و ۸۸۳ بر ضد این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شود. این قطعنامه‌ها علاوه بر اینکه از لیبی می‌خواست تا عاملان این دو انفجار را به دادگاه بین‌المللی تحویل دهند، تحریم‌های اقتصادی را نیز بر علیه لیبی به اجرا می‌گذاشت. تنش‌های صورت گرفته میان لیبی و غرب و تحریم‌ها و درگیری‌های نظامی آمریکا علیه این کشور، موجب شد تا قذافی به بهانه "اقتصاد مرفه"، پای میز مذاکره بر سر توان هسته‌ای و موشکی خود بنشیند چراکه در دوران وی، لیبی با قدرت مسیر هسته‌ای شدن و بالابردن توان بازدارندگی و موشکی را در پیش گرفته بود. فشارهای اقتصادی و بین‌المللی علیه لیبی موجب شد تا رفته رفته این کشور مذاکرات پشت پرده‌ای را با آمریکا برای رفع تحریم‌ها شروع کند. مذاکراتی که بعد از مدتی علنی شد و پای وزیر خارجه آمریکا را به طرابلس باز کرد و آمریکایی‌ها و غربی‌ها نوید "اقتصاد مرفه" را به قذافی می‌دادند. در سال ۲۰۰۳، وزیر خارجه لیبی از آمادگی کشورش برای توقف کامل برنامه‌های اتمی خود و همچنین امضای پروتکل‌های مربوطه خبر می‌دهد و از ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۳ جمع کردن برنامه هسته‌ای لیبی با حضور البرداعی و کارشناسان آژانس آغاز شد. سال ۲۰۰۴ حذف و از بین بردن سلاح‌های لیبی هم انجام گرفت و برد موشک‌های این کشور به ۲۰۰ کیلومتر محدود شد. از بین رفتن صنعت هسته‌ای لیبی نه تنها اقتصاد مرفه برای آنها را به ارمغان نیاورد بلکه شخصیت انقلابی قذافی را نیز از بین برد. او در مصاحبه‌ای در ماه‌های پایانی قدرتش به ایران و کره شمالی پیشنهاد کرد که برنامه هسته‌ای خود را کنار نگذارند و از آمریکا به خاطر ندادن پاداش مناسب به لیبی بخاطر برچیدن فعالیت هسته‌ای انتقاد کرد.
با آغاز انقلاب‌ها در کشورهای عربی، لیبی دستخوش تحولات شد و قذافی که از مدت‌ها قبل روحیه خود را باخته و توان مقابله نداشت، مورد حمله کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا شد. با آغاز درگیری‌ها در ژانویه سال ۲۰۱۱ آمریکا سفارت خود را در طرابلس بست و خواستار مقابله سخت با دولت لیبی شد. در نهایت با صدور قطعنامه ۱۹۷۳، عملیات "طلوع اودیسه" برای اسقاط معمر قذافی آغاز و نهایتاً در مارس ۲۰۱۱، دولت قذافی ساقط و خودش در شهر مصراته به‌دست مخالفان بطرز فجیعی کشته شد. هم‌اکنون لیبی کشوری چند پاره است که یک بخش آن در دست دولت مستقر، بخشی در اختیار داعش و قسمت‌هایی نیز تحت سلطه قبایل حامی قذافی است و جنگ داخلی و ناامنی در لیبی همچنان ادامه دارد. ✅ یکی دیگر از کشورهایی که پس از سالها همکاری با آمریکا نهایتاً کارش به حمله نظامی انجامید، عراق بود. بعد از جنگ خلیج فارس و صدور قطعنامه ۹۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۴ آوریل ۱۹۹۵ و به دنبال تحریم‌های سازمان ملل ضدعراق برنامه "نفت در برابر غذا" در این کشور به اجرا درآمد. در سال ۱۹۹۸ به همکاری با آمریکا پرداخت و اجازه داد در برخی از مراکز حساس این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود، اجازه بازدید از ۸ سایت نظامی متعلق به ریاست‌جمهوری را صادر کرد. با وجود تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند عراق با آنها همکاری لازم را ندارد! در سال ۲۰۰۲ باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند اما نهایتاً علی‌رغم همکاری‌های حکومت عراق، جورج بوش در سال ۲۰۰۳ به بهانه از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی به این کشور حمله کرد. نتیجه از دست دادن مقاومت و تسلیم در برابر خواسته‌های کشورهای غربی موجب شد تا دو کشور منطقه دستخوش تحولات گسترده و طولانی شود. هم‌اکنون عراق نیز به‌رغم روی کارآمدن یک حکومت مردمی، شاهد بحران‌های متعدد از جمله حضور گروهک‌های تکفیری و تروریستی در این کشور در سال‌های اخیر بود و وعده آمریکا برای ایجاد امنیت در این کشور نه تنها محقق نشد بلکه مشکلات عدیده‌ای را پیش آورد. ✅در نیز تجربه مقاومت یا مذاکره پیش چشم بسیاری قرار دارد. برای مثال در موضوع ، بعد از توافق برجام، بخشی از توان هسته‌ای ما به حالت تعلیق درآمد یا کاهش یافت اما انتظاری که برای گشایش اقتصادی داشتیم صورت نگرفته و امروز با خروج آمریکا از برجام و تعلل اروپایی‌ها در اجرای تعهداتشان، جمهوری اسلامی برخی از تعهدات خود در برجام را به حالت تعلیق درآورد. با اینحال در موضوع ، ایران به هیچ وجه راضی به مذاکره یا کاهش قدرت بازدارندگی دفاعی خود نشد و هرچند در این راه متحمل تحریم‌هایی هم شد، اما نتیجه آن کسب قدرت بالای نظامی و توان موشکی است که موجب شده تا کشورهای متخاصم جرات حمله نظام به ایران را نکنند. یا در مسائل منطقه و حمله داعش به سوریه و عراق، مقاومت موجب شد تا بعد از چند سال حکومت داعش از خاک سوریه از بین برود و عراق نیز از گروه‌های تکفیری و تروریست خالی شود. هرچند عده‌ای تلاش دارند تا مقاومت را مترادف با جنگ‌طلبی تفسیر کنند، اما تجربه سایر کشورها و همچنین مقاومت ایران در عرصه‌های مختلف نشان می‌دهد این سیاست نه تنها عامل جنگ نیست بلکه سازش با دشمنان موجب پیش‌روی و زیاده‌خواهی می‌شود. با توجه به تجربه‌ای که از مذاکره بر سر توان هسته‌ای به‌دست آوردیم، اگر در آینده نیز ایران بخواهد مجدداً مذاکره‌ای انجام دهد باید براساس راهبرد مقاومت و از موضع قدرت برای گرفتن امتیازات اساسی از طرف مقابل باشد.
✴️مقاومت در برابر آمریکا پرهزینه‌تر است یا سازش؟ در این مقاله تلاش خواهیم کرد نگاهی دقیق‌تر به هزینه‌های عربستان برای بهبود اقتصاد بحران زده آمریکا که در واقع برای بقای حاکمیت سلمان بن عبدالعزیز و تضمین روند انتقال قدرت از محمد بن سلمان ولیعهد کنونی صورت می‌گیرد، داشته باشیم. نکته جالب توجه این است که این دلارهای نفتی هرگر نتوانسته احترام بین‌المللی را برای ریاض به دنبال داشته باشد و حتی از سطح توهین‌های دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ضد مقامات آل سعود بکاهد. ✅توهین‌های مکرر آمریکا ضد عربستان عربستان از دیرباز سکان سیاست خارجی خود را در اختیار مقامات آمریکایی قرار داده تا در ازای تامین امنیت و تضمین بقای پادشاهی پادشاهان سعودی، منافع آنها در منطقه را تامین کنند و نفت خود را در اختیار آمریکایی‌ها قرار دهند. این سیاست منحصر به سالهای گذشته نیست، بلکه از زمان دیدار عبدالعزیز بن سعود، پادشاه اسبق عربستان، و تئودور روزولت، رئیس وقت جمهور آمریکا، در سال ۱۹۴۵ بین دو طرف رد و بدل شده است. بر اساس این توافق، آمریکا مجانی از عربستان حمایت نمی کند بلکه به طور نقد بهای آن را دریافت می‌کند. 🔷با وجود اینکه تمامی پادشاهان آمریکا سیاست تامین منافع عربستان در برابر دلارهای نفتی این کشور را دنبال کرده‌اند، اما ترامپ با روحیه کاسبکارانه‌ای که دارد، شرایط منطقه‌ای را به گونه‌ای می بیند که بتواند به بیشترین نحو عربستان را بدوشد. کاخ سفید می‌داند که ریاض به هیچ وجه به دنبال تکیه بر پتانسیل‌های منطقه‌ای و کشورهای همسایه برای تامین امنیت خود و خلیج فارس نیست و لذا مجبور است با هر هزینه‌ای به خواسته‌های آمریکا تن دهد. لذا وی بیشترین فشار و تحقیر را ضد مقامات سعودی به کار گرفته تا بیشترین دلارهای نفتی را از حاکمیت ریاض به دست آورد. 🔷ترامپ علاوه بر قرادادهای متقابل امضا شده، هر از چند گاهی ساز ناکوک با برنامه‌های عربستان در منطقه را سر می‌دهد تا بتواند امتیازات جدیدی از مقام‌های ریاض و ابوظبی دریافت کند. به عنوان مثال کاخ سفید بعد از آنکه مواضع بدون جانبدارانه در خصوص اقدام حاکمیت عربستان برای ترور جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستان در کنسولگری این کشور در استانبول ترکیه اتخاذ کرده بود، در جریان سفر مایک پمپئو وزیر خارجه خود به عربستان موفق شد مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار از عربستان اخاذی کند تا در قبال این پرونده سکوت نماید. این پول در ظاهر برای کمک به عملیات ارتشآمریکا در سوریه به واشنگتن پرداخت شده است. 🔷ترامپ حدود دو ماه پیش برای چهارمین بار و به شیوه توهین‌آمیز و باج‌خواهانه مقامات عربستان سعودی و پادشاه آن را خطاب قرار داد. ترامپ در میان هواداران خود در ایالت ویسکانسن بار دیگر و به صورت اهانت‌آمیز با متحد سعودی خود برخورد کرد. او گفت: نگاه کنید به عربستان سعودی؛ کشور بسیار غنی، که ما از آنها دفاع می کنیم. ما به عربستان سعودی کمک هزینه می‌دهیم. آنها چیزی جز پول نقد ندارند؛ درست است؟ ما به آنها یارانه می‌دهیم و آنها از ما خریداری می‌کنند، ۴۵۰ میلیارد دلار از ما خرید کرده‌اند. شما از این امر آگاهید، افرادی هستند که خواهان قطع روابط با عربستان سعودی هستند. آنها ۴۵۰ میلیارد دلار از ما خرید کرده‌اند. من نمی‌خواهم این مشتری را از دست بدهم! اما در بحث نظامی، ما به عربستان سعودی یارانه می‌دهیم! 🔷وی ادامه داد: من به پادشاه عربستان تلفن زدم. من شاه عربستان را دوست دارم و به او گفتم: شاه، ما همه چیزمان را در محافظت از شما از دست می دهیم، در حالی که شما پول زیادی دارید. این یک حقیقت است. او گفت: چرا شما در این مورد به من تلفن می‌زنید، هیچکس تا به حال چنین تماسی با من نگرفته بود. من گفتم چون آنها احمق بودند! ما در حال تعامل و کار با عربستان سعودی هستیم. در خیلی از مسائل و نقاط زیاد من به شما صادقانه بگویم، که کار با عربستان سعودی خیلی ساده تر از جمع کردن ۱۱۳.۵۷ دلار از یک مستأجر در یک منطقه بد در نیویورک است. همچنین امن‌تر هم هست. 🔷ترامپ پیش از این نیز در سخنرانی‌های خود بارها با همین لحن تمسخرآمیز سخن گفته بود و سران کشورهای خلیج فارس، از جمله سران ریاض، را به سخره گرفته و گفته بود که اگر حمایت‌های آمریکا نباشد آن‌ها هواپیمای شخصی خود را از دست خواهند داد و همانند گردشگران به سفر خواهند رفت و ایران ظرف کمتر از ۱۲ دقیقه آن‌ها را خواهد بلعید و منطقه به زبان فارسی صحبت خواهد کرد. 🔷وی در اولین توهین خود علیه عربستان واژه «گاو شیرده» را برای حکومت ملک سلمان به کار برد و اینکه تنها به دست آوردن ثروت نفتی این کشور برای آن ارزش دارد.این همان واژه‌ای بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز به آن اشاره کردند.
🔷رئیس جمهور آمریکا در مهر ماه ۱۳۹۷ هم در توهینی آشکار به پادشاهی سعودی با اشاره به گفت‌وگوی تلفنی اخیرش با ملک سلمان، پادشاه سعودی گفت شما چندین تریلیون دلار پول دارید و بدون ایالات متحده آمریکا، فقط خدا می‌داند چه بر سر پادشاهی سعودی خواهد آمد. 🔷ترامپ در فروردین ماه ۱۳۹۷ نیز در دیداری جنجالی با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، لوحی که رقم قراردادهای تسلیحاتی میان عربستان و آمریکا را نشان می‌داد، نزدیک صورت بن سلمان گرفت و با لحنی مفتخرانه از نقش دلارهای نفتی عربستان در ایجاد رونق اقتصادی برای اقتصاد آمریکا سخن گفته بود. ✅اخاذی‌های نجومی ترامپ از سعودی‌ها توهین‌های مکرر ترامپ به سعودی‌ها در حالی است که دلارهای نفتی آل سعود طی سه سال گذشته نقش قابل توجهی در بهبود اوضاع اقتصادی دولت ترامپ داشته است. همانطور که در یکی از سخنرانی‌های ترامپ مطرح بود، ترامپ در اولین سفر به عربستان توانست قراردادی به مبلغ ۴۵۰ میلیارد دلار با این کشور به امضا برساند که حدود ۱۱۰ میلیارد دلار از این مبلغ برای معامله‌های تسلیحاتی دو طرف به کار گرفته شد. 🔷برای دقت در حجم واقعی مبلغ ۴۵۰ میلیارد دلار پولی که ریاض به آمریکایی‌ها داده است، باید بدانیم که بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد و برخی دیگر از محافل بین‌المللی تمامی ویرانی های ناشی از ۸ سال جنگ در سوریه و بازسازی این کشور با هزینه‌ای بین ۳۸۰ تا ۴۱۰ میلیارد دلار قابل جبران است. 🔷این هزینه‌ها علاوه بر هزینه‌های برنامه‌های عربستان در کشورهای دیگر است که معمولاً با تامین مالی عربستان همراه است و هرگز در قراردادهای دو جانبه نامی از آنها برده نمی‌شود. به عنوان مثال هزینه‌های بخش قابل توجهی از گروه‌های تروریستی مسلح در سوریه طی سالهای گذشته از طریق دلارهای نفتی عربستان تامین شده است. 🔷سعودی‌ها همچنین طی سالهای گذشته بر اساس چشم انداز اقتصادی ۲۰۳۰ خود طرح فروش ۵ درصد از سهام شرکت دولتی نفت این کشور را در دستور کار قرار دادند. این طرح گرچه در مرحله اجرایی خود معلق شده است، اما آمریکا تلاش زیادی کرد تا بتواند سهام شرکت آرامکو را در بازار بورس نیویورک به فروش برساند تا این اتفاق باعث رونق بورس آمریکا شود. 🔷علاوه بر اینها عربستان به دنبال اجرای طرح بلندپروازانه شهر نئوم در سواحل مدیترانه بود، طرحی که بنا بر اعلام کارشناسان بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست مقامات ریاض می‌گذارد و البته سود اصلی آن به جای اینکه به عربستان اختصاص یابد، به جیب شرکت‌های بزرگ آمریکایی و صهیونیستی خواهد رفت. 🔷محمد بن سلمان دو سال پیش از آغاز پروژه ۵۰۰ میلیارد دلاری مگا شهر نئوم در شمال این کشور که بخش‌هایی از اردن و مصر را نیز دربر می‌گیرد، خبر داد. این شهر قرار است در مساحت ۲۶ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربعی احداث شود، اما طی سال اخیر با مشکلات متعددی از جمله خروج برخی سرمایه گذاران و مشاوران مواجه شده است. محمد بن‌سلمان اهداف پروژه‌ شهر نئوم را افزایش رشد و تنوع اقتصادی، توسعه‌ صنعت و صنایع بومی، ایجاد فرصت‌های شغلی و ترسیم آینده‌ تمدن انسانی اعلام کرد. این پروژه بر دریای سرخ مشرف است و در موقعیتی قرار دارد که به طور تقریبی از سه قاره‌ آسیا، آفریقا و اروپا کمتر از ۸ ساعت قابل دسترسی است. 🔷پروژه مذکور اولین همکاری رسمی و سرمایه‌گذاری مشترک رژیم سعودی با رژیم صهیونیستی خواهد بود. این موضوع عامل اساسی فشارهای عربستان سعودی ضد تشکیلات خودگردان فلسطین برای پذیرش معامله قرن است که به صورت رسمی خواستار پایان دادن به موضوع تشکیل دولت فلسطین در مرزهای سال ۱۹۶۷ است. 🔷عربستان حق استفاده از منطقه ساحلی مشرف به دریای سرخ از طرف مصر که حدود هزار کیلومتر مربع است، را بر اساس توافق‌نامه امضا شده در جریان سفر اخیر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را به خود اختصاص داده و آن را بخشی از پروژه نئوم مطرح کرده است. این منطقه در چهارچوب حل و فصل فراگیر مسائل منطقه‌ای می‌تواند به صورت کامل امنیت اسرائیل را تضمین کند. 🔷این در حالی است که رژیم صهیونیستی همواره به دنبال بین‌المللی کردن دریای سرخ و تنگه‌ها و خلیج‌های آن است و در همین راستا است که روستای مصری ام الرشراش را در سال ۱۹۴۹ اشغال کرده و بندر ایلات را نیز در اختیار گرفته است. ✅چرا ترامپ به عربستان توهین می‌کند؟ عبدالباری عطوان در مقاله‌ای در پایگاه خبری رأی الیوم می نویسد: برای پایان دادن به اهانت‌های ترامپ، باید جواب محکمی به او داد. بستن دهان او با میلیاردها دلار پول نتیجه بخش نبوده، بلکه سبب اهانت‌ها و تحقیرهای بیشتر عربستان شده است. شکی نیست که آمریکا، کشوری قدرتمند است و ترامپ نیز به سان گاو وحشی عمل می‌کند، اما این سبب نمی‌شود که در برابر اهانت‌های او سکوت کرد. با وجود این، به نظر می‌رسد که در عربستان برخی‌ها این گونه فکر نمی‌کنند.
🔷وی می افزاید: نقطه ضعف عربستان سعودی این است که در درجه و غلظت اتحاد خود با آمریکا زیاده‌روی کرده و البته به ضرر موضوع‌های اصلی عربی بوده است. عربستان، مطیع دستورات رؤسای جمهور آمریکا و دیوار کوتاه آن‌ها شده است که با این بهانه که قادر به دفاع از خود نیست، به محل انواع باج‌خواهی برای آمریکا شده است. آمریکا در این رویکرد طلبکارانه و باج‌خواهانه از آمریکا هیچ حد و مرزی ندارد و همه قواعد موجود بین کشورهای متحد را زیر پا گذاشته است. 🔷سکوت مرگبار مقامات و رسانه‌های رژیم سعودی در برابر اهانت‌های پشت سر هم ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی به رژیم آل سعود در حالی بود که حکومت سعودی طی سال گذشته تنها به خاطر انتقاد دولت کانادا از نقض گسترده حقوق بشر در عربستان، روابط خود با این کشور را قطع کرد و سفیر خود را فراخواند و کانادا را به دخالت در امور خود متهم کرد. پیشتر هم روابط خود با قطر را تنها به خاطر عدم همراهی با سیاست‌های جنگ افروزانه خود قطع کرد و بارها نیز جمهوری اسلامی ایران را به دخالت در امور داخلی خود متهم کرده و از حاکمیت و استقلال خود دم زده است. 🔷سکوت حاکمان عربستان و رسانه‌ها و افراد وابسته‌شان در برابر توهین‌های شرم‌آور ترامپ را تنها می‌توان نشان دهنده سیاست ذلت پذیری و قبول حقارت در برابر کاخ سفید توصیف کرد که رژیم‌های مرتجع و وابسته عربی به ویژه آل سعود برای حفظ تاج و تخت خود و سرکوب هرگونه مخالفت و جنبش اعتراضی به آن عادت دارند و سال‌هاست این ذلت و خواری را تنها به بهانه ایران هراسی که شگرد غربی‌ها برای غارت ثروت‌های مردم عربستان و دیگر کشورهای عربی است، ترویج و باور کرده و آن را پذیرفته‌اند. 🔷نکته دیگر درباره ترامپ این است که وی حقیقت و واقعیت سیاست‌های آمریکا در قبال آل سعود و دیگر رژیم‌های مرتجع را برملا کرده است، چرا که در گذشته حداقل مقامات آمریکایی ظاهر مستقل بودن رژیم سعودی را رعایت کرده و دم از روابط استراتژیک خود با ریاض می‌زدند، اما ترامپ علناً و در مقابل دوربین به تحقیر آنها می‌پردازد که سابقه نداشته است. ✅برآورد واقعی اخاذی‌های ترامپ از عربستان البته این پایان ماجرا نیست، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به صورت تدریجی حجم مبلغی را که در برابر حمایت از رژیم آل‌سعود از این کشور مطالبه می‌کند شفاف‌تر کرده است، او خواستار آزادی عمل در تصمیم‌گیری در خصوص نفت و گاز عربستان سعودی است، این در حالی است که کارشناسان سعودی قیمت شرکت آرامکوی عربستان را بالغ بر ۲۰۰۰ میلیارد دلار ارزیابی کرده‌اند. 🔷مرحله گذشته در مناسبات بین آمریکا و عربستان سعودی با عنوان توافق نفت در برابر حمایت معروف بود.این مرحله در جریان دیدار فرانکلین روزولت و ملک عبدالعزیز به روی عرشه ناو کوینسی آمریکا در سال ۱۹۴۵ بنیانگذاری شد، به این ترتیب آمریکا میراث‌خوار استعمار انگلیس در کشورهای حاشیه خلیج فارس شد و مسئولیت حمایت از عربستان در مقابل تهدیدات خارجی و داخلی حاکمیت آل‌سعود را به‌عهده گرفت. 🔷با وجود این، در مرحله گذشته عربستان نفت و چاه‌های نفتی این کشور و منابع زیرزمینی خود را به آمریکا تحویل نداده بود و دلارهای نفتی خود را به شکل قراردادهای تسلیحاتی و فروش کالا و ارائه خدمات و… به این کشور می‌داد، در همین حال جریان‌های سیاسی و دینی عربستان مخالف سلطه آمریکا بر این کشور بودند. 🔷ترامپ اما این روش را کاملاً دگرگون کرد و ابراز داشت سلاح‌هایی که عربستان سعودی از آمریکا و کشورهای غربی خریداری می‌کند، برای حمایت از این کشور کافی نیست. وی تأکید کرد که عربستان در برابر تحویل دادن درآمدهای خود نمی‌تواند از امنیت برخوردار باشد، بلکه باید به ترامپ آزادی عمل در خصوص افزایش تولید نفت عربستان سعودی برای تحت پوشش قرار دادن نیازهای بازار را بدهد، چرا که ترامپ به دنبال افزایش تحریم‌ها بر ایران و کاهش صادرات نفت این کشور بود. ✅هزینه‌های مستقیمی که ترامپ از عربستان طلب می‌کند، تهدیدات جدی در خصوص بحران اقتصادی داخلی در عربستان را افزایش داده است. نرخ تعادلی قیمت نفت در بودجه عربستان سعودی حدود ۸۷ دلار برای هر بشکه تعریف شده و در صورتی که قیمت نفت کاهش پیدا کند، بودجه عربستان نیز با کسری مواجه خواهد شد، در حالی که بودجه مازاد عربستان در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۱۵۵ میلیارد دلار بود، اما کسری بودجه این کشور در سال ۲۰۱۸ فراتر از رقم ۶۰ میلیارد دلار است. 🔷گرچه این طرح‌ها به صورت موقت از برنامه کاری دولت عربستان خارج شده، اما به نظر نمی رسد که کاخ سفید تا تحقق کامل این باج خواهی ها از افزایش فشار بر مقامات ریاض دست بردارد.