May 11
#آگاه_باشید⚠️
🛑دوستان عزیز متاسفانه چند سالیه یه عکسی پخش شده(عکس بالا)☝️☝️و خیلی ها اون رو روی پروفایلشون گذاشتن،بدون اینکه حتی ذره ای به اون توجه کنند.
🛑تو این عکس یه سوار رو نشون میده سوار بر اسب سفید که یه پرچم قرمز دستش هست و یه کلاه خود با پرهای سبز به سر داره،که بلا تشبیه حضرت عباس هست
🛑کمی اگه عکس رو زوم کنید می بینید که تمام لباس های این سوار زره آهنین هست و مشکبه ؛حتی کفش ها و پاهاش و عمامه به سر نداره و سر پنجه هاش هم به صورت چنگال مانند هست.
🛑در حالی که لباس اعراب اینطور نبوده ؛زره به تن داشتن ،دست هاشوگ رو با بند ها و ساعد بندهای چرمین بستن.
🛑و از همه واضح تر اینکه این سوار روی سینه اش حرف "S" لاتین به رنگ سفید روی زره اش هست و مثل اعراب عمامه و لباس نداره.
⚠️دوستان دقت کنید این یک حربه و نیرنگ جدید دشمنان برای توهین به مقدسات هست.
🛑🛑اون Sروی زره هم مخفف Satanهست که به فارسی همون شیطان لعین میشه و ان مرد سوار بر اسب نه تنها حضرت عباس نیست بلکه شیطان هست
⚠️🛑لطفا نشر بدید و هر کسی روی پروفایلش گزاشته برداره.
-----------------------------------------------
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
❀┅┈┈┅❀❦❀┅┈┈┅❀
هدایت شده از شهادت زیباسـت
دلنوشته مادرشهيدمدافع حرم شهید _عبدالکریم _پرهیزگار به مناسبت سالروز تولد شهید
و امروز را میتوان به همه ی آسمانیا تبریک گفت....
امروزی که زادروز بزرگ مردیست بهشتی از جنس تو...
بعضی روزها جای خالیت بیشتر از هر روز مرا به درد می آورد...
درد نبودنت...
و تنها تسکین من،همین قلم و آلبوم عکسهایی است که خاطراتمان را دوره میکنم و شیرینی تک تک لحظاتش را میچشم....
امروز که تو بدنیا آمدی،خداوند به من همسفری بهشتی را تقدیم کرد...
چه خوش روزهایی بود،لحظاتی که کنار هم،کادوی کوچکمان را باز میکردیم و کاممان را به این مناسبت شیرین....
و حالا امسال نمیدانم چه کنم در نبودت....
با دلی پر پر شده به سراغت می ایم،کنار مزارت مینشینم،به جای اینکه دستهای گرمت را بفشارم،دست روی مزار سردت میگذارم
به جای نگاه در چشمان پر مهرت به عکس حک شده روی مزارت نگاه میکنم و میگویم،جانان من تولدت مبارک...
پسرم این نبودنت اخر من را از پا در می آورد...
میشود تولد دیگرت را کنار هم باشیم...میشود مرا به پیش خویش خوانی....
اگر کادوی هر سالمان هدیه ای کوچکی بود که با عشق و علاقه برایت میخریدم،امسال برای آرامش و شادی روحت،صلوات به تو تقدیم میکنم.
دوستداران شهید بزرگواران هدیه ی معنوی امروز ما به مناسبت تولد شهیدم،صلوات است.
@loveshohada28
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔸کرونا میتواند هیئتیها را از «لاک فردی» و «لاک جمعی» خارج کند
🔸خروج از «لاک فردی» یعنی تقویت ارتباطات اجتماعی بین هیئتیها و دیگران
🔸خروج از «لاک جمعی» یعنی برگزاری هیئتها در فضاهای باز و کنار مردم
📌 گردهمایی مجازیِ فعالان عرصه هیأت (۱)
🔻 بنده از اصل پدید آمدنِ این فضایی که کرونا برای هیئتیها ایجاد کرده، نهتنها ناخرسند نیستم بلکه یکمقدار خوشحال هم هستم! البته کرونا چیز بدی است، ولی اینکه موجب شده هیئتیها از لاک فردی و لاک جمعیِ خودشان خارج بشوند، از الطاف خفیّۀ الهی است.
🔻 بیرون آمدن از «لاک فردی» یعنی تقویت ارتباطات اجتماعی بین مذهبیها و هیئتیها و بین مذهبیها و غیر آنها. فضای مجازی هم بسیار به این امر کمک میکند و حتماً موجب نشر بیشتر معارف اسلامی خواهد شد.
🔻 البته طبق آمارها، ارتباطات اجتماعی مؤمنین و هیئتیها نوعاً بیشتر از غیر هیئتیهاست، ولی به نظر میرسد این مقدار ارتباط، خیلی اندک است. هیئتیها باید خیلی بیشتر، اهل ارتباط گرفتن با دیگران و غریبهها باشند و روابط بین رفقای هیئتیِ خود را هم تقویت کنند.
🔻 قبلاً وقتی یک کسی را در هیئت میدیدیم یا در کنارش سینه میزدیم، بهسادگی از کنار هم رد میشدیم، امّا حالا که فضای عمومی هیئتها تعطیل شده، تکتک افراد هیئت میتوانند در این فراغتی که پدید آمده، همدیگر را با اسم بشناسند و بیشتر با هم ارتباط برقرار کنند.
🔻 نکتۀ بعدی، بیرون آمدن هیئتیها از «لاک جمعی» است. قبلاً برنامۀ بسیاری از هیئتها در فضاهای بسته برگزار میشد و خیلیها نمیدیدند و در جریان قرار نمیگرفتند که آنجا چه اتفاق عارفانه و عاشقانه و قشنگی دارد میافتد.
🔻 ولی الآن شرایطی پدید آمده که هیئتیها مجبور میشوند از تکیهها و محیطهای سربسته بیرون بیایند و با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، در محیطهای باز، عزاداری کنند و اشک بریزند و دیگران هم مشاهده کنند؛ و این اتفاق بسیار خوبی است.
👤علیرضا پناهیان
🚩جلسه مجازی - ۹۹.۵.۱۷
👈🏻 صوت و متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/6452
@Panahian_ir
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله...
نقل میکرد:
این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭
زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه.
بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود
😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم.
گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد.
همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم:
دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن.
رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم:
دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟
آبرومونو بردی حالا برو جواب بده...
بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.
تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر...
اذان مغرب شد...
وایسادن نماز خوندن...
عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت:
شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.
شال و کلا کردم برم نجف.
رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین...
من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم...
میرم نجف و تو کربلا نمیمونم...
فقط تو کربلا یه کار دارم!
زنم گفت: چی کار؟
گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس...
به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
هرچی زنم گفت: بمون نرو...
منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه...
(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)
خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.
تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!
کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه...
آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم...
خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو
آسید حسین سلام علیکم
جوابمو داد سلام علیکم.
گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟
بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!
اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده
آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت
گفت:
چی میخوای؟
گفتم: چیو چی میخوام؟
گفت:برای روضت چی لازمته؟
گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ...
بهم گفت: بیا بردار برو
گفتم: چیو بردارم برم؟
گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،
نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام...
گفتم: من پول ندارم آسید حسین
گفت: کی پول خواست از تو؟
سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو
همه چیو بار گاری زدیم
تموم شد
گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره...
ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟
اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش
روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید
تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا...
تا این موقعم بیدارن شاگرداش...
خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم
رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره
وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن.
نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟
😭 😭 😭 😭 😭 😭
اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم...
بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.
رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه
(یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه، این بنده خدا
باید توراه میدیدشون.اگه بعد
از این بنده خدا میومدن.باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.)
رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟
کجا نسیه آوردی؟
بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.
زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟
گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.
زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟
گفتم:چرا؟
گفت:آسیدحسین20ساله مرده
گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم
باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟
رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.
به زنم گفتم تو برو خونه
خودم اومدم تو حرم حسین
چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم
برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید
یامطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"
به احترام "باب الحوائج" هرکی دید،
کپی کنه تا همه سلام بدن..
هدایت شده از زندگی...طب...سلامتی
👈برای #نوزادان و #بیماران از آب #جوشیده استفاده شود
🔰در غالب کشورها ، مشکل آب لوله کشی برای شرب این است که، جهت پیش گیری از رشد باکتری در لوله ها مقداری کلر وارد آب می کنند،
👈 اما کلر در کنار ضدعفونی کردن از یک سو سالم نبوده و باکتری های مفید موجود در روده بزرگ (Lactobacteria ) را می کشد.
🔹از سوی دیگر کلر با مواد آلی موجود در آب نیز ترکیب شده و ترکیباتی بوجود می آورد که آن ها هم مضر هستند.
☝️ اما از آنجا که کلر و ترکیبات آن فرار هستند جوشاندن آب به مدت پنج الی ده دقیقه آن ها را از آب خارج می کند. قبل از جوشاندن آب را در ظرفی در معرض هوا قرار دهید تا کلر اضافی آن خارج شود
توصیه می شود که به ویژه برای نوزادان و بیماران حتما از این آب استفاده کنید.
هدایت شده از علیرضا پناهیان
توصیۀ علیرضا پناهیان به ستاد کرونا:
🔸 ما پروتکلها را هرچه باشد رعایت خواهیم کرد، اما شما هم ایرادهای پروتکلها را برطرف کنید
🔸چرا دستۀ عزاداری و طبل و سنج ممنوع شده؟!
🔸اگر دستهای در جای خلوت و بدون تماشاچی راه بیفتد، چه مشکلی دارد؟
🔸اینطور نیست که درصورت عدم سختگیری در پروتکلها، عزاداران رعایت نمیکنند/ کما اینکه در شبهای قدر رعایت کردند
📌 در گفتگو با خبرگزاری فارس
🔻 پروتکلهای ابلاغی ستاد کرونا که عزاداریها را محدود کرده، هرچه باشد ما اطاعت و اجرا میکنیم؛ چون اقتضاء یک زندگی جمعی است و ما قوانین اجتماعی را اگرچه ناقص یا اشتباه هم باشند، اجرا میکنیم تا نظم جامعه شکل بگیرد، اما این پروتکلها انصافاً دقیق تنظیم نشده است.
🔻 بعضی از مواد در پروتکلها وجود دارد که مورد اعتراض منطقیِ هیاتیهاست؛ مثلاً اینکه طبل و سنج ممنوع است، دلیلش چیست؟ ما هم نمیدانیم! شاید به دلیل اینکه مردم را جمع میکنند. خُب بگویید پرچم هم نباشد چون پرچم و بیرق هم از دور، یک شکوهی دارد و...
🔻 میگویند «دسته عزاداری ممنوع!» زیرا ازدحام اطراف دسته را نمیتوانند مدیریت کنند؛ شاید دلیلشان این بوده. حالا اگر یک دستۀ عزاداری راه افتاد و خواست در یک بلوار خلوت حرکت کند، آیا مشکلی دارد؟ شما مطلق دسته عزاداری را ممنوع کردید! آن دسته که جای خلوتی رفته است، تماشاچی هم ندارد و به عزاداری میپردازد، تکلیف آن چیست؟ افراد در این دسته با فاصله ایستادهاند و فضایش با مترو، اتوبوس و بازار که مردم خیلی از اینها متراکمتر جمع میشوند، متفاوت است.
🔻 پروتکلهای ابلاغی وزارت بهداشت برای برگزاری مجالس عزاداری محرم، اگر «غیردقیق» هم تنظیم شده باشند، ما اجرا میکنیم؛ در این تردیدی نیست، اما خواهش میکنم تا فرصت باقی است، افراد تنظیمکنندۀ این پروتکلها، بندهای آن را محل بحث قرار ندهند که بشود ایرادهای منطقی از آن گرفت.
🔻 اگر ملاک «نبودن ازدحام» است، هیأتیها در در صورت دسته رفتن با طبل و سنج هم میتوانند از ادحام جلوگیری کنند. یکدفعه به صورت مطلق، مردم را از برخی توفیقات محروم نکنیم.
🔻 هیاتیها آدمهای باهوش، دقیق، مودب و منضبطی هستند و خودشان رفع ازدحام خواهند کرد. شما در دستورالعمل اعلام میکردید «رفتاری که موجب ازدحام میشود، انجام ندهید، از فضای باز استفاده کنید و...» یا یک آئیننامه برای آن ارائه میکردید که آسیب را کمتر کند.
🔻 بنده این حرف را قبول ندارم که ما بگوییم «اگر در پروتکلها سختگیری نشود، مردمِ عزادار رعایت نخواهند کرد.» خلاف این است و مردم رعایت خواهند کرد؛ کما اینکه دیدیم در شبهای قدر انصافاً جاهایی که توانستند مجالسی را برگزار کنند، رعایت کردند.
🔻 هیاتیها امسال باید خلاقیت بیشتری به کار ببندند و تا میتوانند از نمادها و نماهای دیگری برای تعظیم شعائر حسینی استفاده کنند که اصلاً هیچ مغایرتی با پروتکلهای ایام کرونا نداشته باشد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 خبرگزاری فارس- ۹۹.۵.۲۸
👈🏻 متن کامل خبر:
📎 Panahian.ir/post/6453
@Panahian_ir