سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
حاج حسین یڪتا: بچه ها بگردید یه #رفیق_خدایی پیداڪنید ڪه وسط میدون #مین_گناه دستمون روبگیره #حرف_دل
✍نمردنم ز فراقت، ز سختجانی نیست
امید وصل در این ماجرا گلوگیر است!
⚜هنوز در حسرت شهادتیم ،هنوز در
حسرت پرکشیدنیم،هنوز دلمان میخواهد از تمام این تعلقات دنیا ی حقیر دست بکشیم و هنوز دلمان میخواهد مثل شما عند ربهم یرزقون شویم ....🌸🍃
.
.
⚜ولی فقط حسرت خوردن هاشهیدمان نمیکند ...
باید مردانه به میدان بیاییم و راهتان را ادامه بدهیم ...
راهی سخت و دشوار
که بی نگاه و اشتیاق وصلتان نمیتوانیم از سیم خاردار نفسمان بگذریم ...
کمکمان کنید...😞
.
.
⚜هوای کوی تو با دل کند چه غوغاها
بیا وبه داد دلم رس که بس هوایی توست👌😭
#خيالِ_مرا #شانه_ميكنی؟
#پريشان_است #بر_من_گُذر
#که_بویِ_گلستانم_آرزوست
#رَحمی_بکن #به_حالِ_دلِ_بی_قرارها..
#جامانده_از_آن #قافِلهی_یٰار #شدیم
#به_امید_وصال
#دلتنگی #شهادت #شهید_محمد_غفاری
#یگان_ویژه_صابرین #قله_جاسوسان
#شهدای_غریب_مظلوم
🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهادمطالعه👇
#به_روایت_ازمادرشهید
🔸خدا نکند که خاطره شهادت تازه شود آن وقت است قلب مادر از جا کنده میشود
#مادری که در #سردشت سرگردان بود تا محل شهادت فرزندش را ببیند.من که جان از بدنم رفت،سردشت تو با دل مادر چه کردی.!😭
روزی که به محل شهادت رفتم حس کردم در دنیای دیگری هستم حال خوبی نداشتم اما خدا ی مهربان کسانی را سرمسیرمن قرار داده بود که هوای من را داشته باشند
کم کم به محل #شهادت نزدیک شدم مدام به خودم دلداری میدادم امامگر میشد!! داشتم از درون میسوختم کم کم که نزدیک ترشدم تپش قلبم بالا تررفت کوله پشتی محمدم روی دوشم بوداما آنقدردرخودم غرق بودم که ناگهان دیدم نه کوله دستم هست نه کیفم.
با توکل برخدا هرچه بالاترمیرفتیم #بوی_شهدا راحس میکردم دائم ذکر#صلوات را میگفتم تاازته قلبم دادنزنم...
به #قله_جاسوسان که رسیدم
دل تودل نداشتم از خداخواستم که بردلم رحم کندکه باآرامش به محل شهادت محمدم بروم..
قلبم ازخودم بیشتر عجله داشت،تپش قلب امانم رابریده بود #چادرم رابستم به #کمرشکسته_ام داشتم بالامیرفتم دیدم #بوی_محمدم راحس میکنم با صدای بلند گفتم #یا_زهرا
محمدم کجا افتاده بودی مادر؟ دیدم یکی از برادرها گریه کنان گفت مادرجان من شرمندتم دقیقازیرپای شما محمدشهید شده بودگفتم یا زهرا یازهراسجده زدم برجایی که محمدم #سر به سنگ های سردشت گذاشته بود،پسرم چه ناجوانمردانه پرپر شد.
امایک لحضه به یادحضرت زینب افتادم از خودش صبرخواستم تاآرام شوم یک #شاخه_گل_لاله را به نشانه گذاشتم تاوقتی که توان داشته باشم سری بزنم...
«محمدم فدای حضرت علی اکبر»
#شهیدمحمدغفاری
🌹 @saberin_shahid_ghafari1