eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
981 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
113 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
آسانتر نگاهم کن من تا عشق ! بیشتر نخوانده ام ... 🌷شهید مو
💢فردے به گردان معرفی شد كه خیلی به هیكلش مے بالید و او ڪسی جز شهید علیرضا آزمایش نبود ڪہ بعدها فرمانده گردان حزب ا... شد.🙂 🔰علیرضا چون ڪشتی گیر بود به خود اطمینان داشت. روزے همہ بچه ها ی گردان را ضربہ فنی ڪرد تا موسے الرضا سر رسید و نفس ڪشتی باقے نبود. 💢 موسی الرضا ڪه تازه فهمیده بود علیرضا خیلی شلوغ ڪرده گفت : من شب با تو ڪشتی مےگیرم، علیرضا مصّر بود ڪه همین الان. موسی الرضا گفت : نه شب... بالاخره شب مهتابي فرا رسید و علیرضا وارد گود شد و موسی الرضا هم آمد . 🔰همه منتظر بودیم ببیینم چہ اتفاقے مے افتد . علیرضا رجز خوانے را شروع ڪرد و موسي الرضا ساڪت، آرام و مطمئن جلو رفٺ و به سرعٺ زیر پای علیرضا رفٺ و او را روی سر برده و پایین انداخٺ بہ نحوی ڪه علیرضا دیگر بلند نشد... 💢تازه فهمیده بودیم ڪه چرا موسے الرضا شب را براي مبارزه انتخاب ڪرده بود مے خواست تعداد بچه هاے شاهد خیلے ڪم باشند☝️ ✍راوی: عباس تیموری 🌷 📎 سالـــــروز شھـــــادٺ 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
💐خاطره ای گویی شهید #مدافع_حرم #رضا_حاجی_زاده بالای مزار شهید مدافع حرم #روح_الله_صحرایی 🕊سالروز ش
📜وصیت نامه شهید مدافع حرم روح الله صحرایی پدر عزیزم،مادر دلسوزم،همسر صبورم و برادر مهربانم ، من با اشک چشم و دلی شاد از نزد شما به محضر الهی می روم. جسم من می رود ولی روح من در کنار شماست، پس بر من گریه نکنید، چون که من نمرده ام، بلکه زنده ام و شما را می بینم.من وامثال من هدیه ونعمتی هستیم که خداوند به هر پدر و مادری می دهد و شماها مرا به نزد عزیز دلم خداوند بلند مرتبه فرستادیدومن درراه حق رفتم ودرمحضراوبه آرامش دل رسیده ام. شماها هم برای اینکه این فراق جسمانی مرا تحمل کنید و برایتان آسان شود، بیاد آوریدکربلارا،صبوری و استقامت حضرت زینب (س) را ، برادران و برادرزادگان و پسران خود را به میدان نبرد فرستاد و جلوی چشم آن حضرت همه شهید شدند و سرمبارکشان بالای نیزه رفت. بیاد بیاورید امام حسین (ع) و سرگذشت آن حضرت را ، من بیچاره که آبرومند و سربلند رفتم و با عزت و احترام بر می گردم. من در محضر خداوند و امام حسین (ع) شرمنده ام که چرا یکبار برایشان جان می دهم و چرا دیر. نمازوحجاب خود را حفظ کنید و برای خدا زندگی کنیدوهمیشه بیاد خدا باشید. فرزندانم را طوری تربیت نمایید که پرچم دارراه شهیدان باشندتاان شاا...در ظهوری نزدیک در زمره سربازان واقعی امام زمان (عج) قرار گیرند. خدمت همه فامیل ها و دوستان و آشنایان، هم محله ای ها و همکاران عزیز، اولا بگویم که این وصیت نامه، صرف نصیحت به شما نیست، بلکه تذکر خودم نیز می باشد. خیلی سخت است برای من نوشتن این چند جمله، چون حرف دل را در محضر خداوند نمی توان روی کاغذ آورد و بیان کرد. حرف درل را باید فقط به محضرش گفت، چون عاشق واقعی اوست. اگر می خواهید زندگی کنید، برای خدا زندگی و اگر خواستید بمیرید برای خدا و در راه او جان بدهید. متوسل به عشق الهی شوید، این عشق پایدار است وآرامش بخش می باشد.هم در این دنیاوهم در آخرت در محضرش، عشق زمینی ، هدیه و نعمت و رحمت عشق الهی است.عاشق مطلق خداست وبعد پیامبرانش و بعد معصومین(ع) ، چون خود خداوند می فرماید: من از رگ گردن به شما نزدیکترم ، من دوست دارم دست شما را بگیرم و بسوی خود باز گردانم و به شما آرامش دهم، می فرماید: پس چرا قدر این عاشق بی نیاز و بی توقع را نمی دانید. حالا من بیچاره در محضر خدا کجا هستم و شما ای عزیزانم کجا هستید و به کجا می روید، به حال و احوال خود بنگرید تا متوجه شوید کجای کارید. ای عزیزانم، خدارا، خدارا، فراموش نکنید، رسم این عشق و عاشقی ا بین خود و خدای خود بهم نزنید، تا زنده اید خدا منتظر شماست و بدانید کسی که برای خدا و در راه خدا مرده است، نمرده است ، بلکه زنده است و در محضر الهی تا ابد می ماند.برای ما گریه نکنید، ما زنده ایم و در محضر خدایم ، برای مصیبت امام حسین (ع) گریه کنید. توصیه من این است که دست از ولایت فقیه بر ندارید و نماز و حجاب خود را حفظ کنید و در راه رضای خداوند قدم بردارید و خود را به آرامش برسانید. ظهور حضرت نزدیک است ان شاا... که زمینه ساز ظهور باشید.یادو خاطره ی همه شما در ذهن من هست و می ماند. براهل حرم، اگر جسارت بشود. 🌷 این قافله، گر دوباره غارت بشود 🌷یک تن ز یزیدیان، نماند درشام 🌷بر لشکر حق ، اگر اشارت بشود 🌷خداحافظ ما خوشحال رفتیم 🔸شهیدمدافع حرم روح الله صحرایی 🔸 :۱۳۹۴/۹/۱۶ :سوریه_حلب 🕊 🌷شادی روحش صلوات🌷 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۴ ⏬امابعد از مراجعت ایشان به تهران جهت فرزندش و هنگامی که مشغول انجام کارهای بستری شدن همسرش در بیمارستان بودند به ایشان شهادت🌹 🕊🕊همرزمانش را دادند .وبعد از این حادثه بود که کسی علی را آن علی سابق ندید و این امر آخرین های او را با این دنیا و زندگی برید و پاره کرد. بعد از کوچ همرزمان شهیدش به تنهایی به امید پروردگارش همچنان در مناطق مرزی کشور بادیگر نیروهای به ادامه داد . از آرزوی شهادت و دستیابی به ان نگردیدو سر انجام پس از اینکه خداوند او ر ا به کامل رسانیدبه ندای ( )امام شهیدش لبیک گفته و درساعت 5و 45 دقیقه بامداد1390/5/3 از اقامه و در کوههای قندیل پیرانشهر بعد از بی نظیردر حالی که به تنهایی همراه با فقط دیگر از همرزمانش با تقریبا 60 تا 70 نفر از عوامل گروهک به مدت چند ساعت درگیر شده بودند در اثر اصابت به به آرزوی دیرینه و همیشگی اش یعنی نائل گردید و روح بزرگش به رحمت حضرت حق و همنشینی با سرور و سالار شهیدان (ع)و دیگر شهیدان اسلام و انقلاب شتافت. 🕊🕊🌹 یک دختر به نام که هم اکنون مشغول تحصیل می باشد و دو به نامهای دانش آموز و خردسال به یادگار مانده است شهید علی پرورش یک معلم واقعی اخلاق،،،،، ⏯ ادامه دارد◀️ https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
آری! تقصیر خامنه‌ای است... . سلام حضرت آقا می‌خواهم برای‌تان قصه‌ای تعریف کنم؛ جنگ که شد همسایه‌ی روبرویی ما می‌گفت؛ تقصیر خمینی است! و پدر که پر کشید همسایه‌ی آن‌وری هم همین عقیده را داشت؛ تقصیر خمینی است! ما اما هم‌چنان خمینی جان‌مان بود... و بالکن حسینیه‌ی جماران قبله‌گاه‌مان طعنه‌ها اثر خود را گذاشته بودند و ما را بیش از پیش مست روح‌الله کرده بودند و این هم راستش تقصیر خمینی بود! آری! خمینی همان امامی بود که حتی ۱۲ بهمن هم نتوانست نفسش را قلقلک دهد؛ «هیچ»! و همان امامی بود که فتح خرمشهر را نسبت داد به خدا و اگر همه‌ی مردم هم می‌گفتند؛ تقصیر خمینی است باز امام «امام» بود؛ مهربان با مردم نامهربان با دشمن و شما هم امامی... همان خمینی اما با یک آه بیش‌تر عاقبت «علی» بودن جرم کمی نیست! نه! ما دعوایی با همسایه‌های خود نداریم حتی اگر بگویند؛ خمینی هندی بود! اتفاقا راست می‌گویند! خمینی هم هندی بود هم ایتالیایی هم اهل نیجریه هم متعلق به روستای شهیدآباد مازندران ادواردو آنیلی یعنی نسب خمینی در غرب و شیخ زکزاکی یعنی شاخه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی امام در قاره‌ی سیاه و شخص شما یعنی خود خمینی تنها تکرار روح‌الله و تنها تداعی آن بت‌شکن بزرگ مگر نگفتی؛ در یوم‌الله ۹ دی دست قدرت خدا را ببینید! مگر نگفتی؛ حتی اگر عکس مرا پاره کردند آتش زدند باز هم شما صبر کنید! آقاجان! همه‌ی همسایه‌های ما که ابراهیم هادی نیستند! که ابراهیم همت نیستند! مگر طلائیه چند نفر مجنون خط را نگه داشتند؟! مگر «الی بیت‌المقدس» حاج‌احمد متوسلیان چند نفر نیرو داشت؟! آ.....ه! کجایی سردار؟! أین عمار؟! آقاجان! این روزها دل‌مان خون است از دست صبر خودمان... اما کی نبوده؟! مگر پدر که پر کشید نگفتند؛ تقصیر خود خمینی است؟! ما اما همان همسایه را هم دعا کردیم و هرگز فکر نکردیم دشمن اصلی ما شده! پس باز هم در شناخت دوست و‌ دشمن دچار اشتباه نمی‌شویم آقاجان! شما به ما یاد داده‌ای که در اوج خشم هنر در صبر است و گوهر در بصیرت ما وقت دعوا با همسایه‌ها را نداریم! دشمن ما کاخ سفید است نه اقدس‌خانم که هم عاشق مصدق است و هم آن عنتر که علیه مصدق کودتا کرد! هیهات! ما نرده‌های خیابان انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم! ما بچه‌های انقلاب هستیم... فرزندان دیگر شما... یادگاران خمینی... وارثان شهدا... ما هنوز هم انقلابی هستیم و علیه انقلابی‌ها نمی‌توان انقلاب کرد! آقاجان! سوگند به خون فاطمیون ما اهل کوفه نیستیم «علی» تنها بماند! سر یا صبر؟! کدامش را می‌خواهی که تقدیم شما کنیم... 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
💠می خواهم بروم جبهه💠 سرش را کج کرد و گفت: علی داداشی،‌ تو لااقل اجازه بده که من برم جبهه، همه ی دوستام دارن میرن. قاسم، قبل از اینکه بیاید پیش من،‌ سراغ همه ی برادرها و خواهرها رفته بود و همه ناامیدش کرده بودند،‌ اینو که گفت، فکری به ذهنم خطور کرد، گفتم: من حرفی ندارم، برو. هنور همه ی جمله را ادا نکرده بودم که در یک چشم به هم زدن پر درآورد و رفت، من که خودم هم نفهمیده بودم که چه گفته ام، بلافاصله تلفن را برداشتم و شماره واحد اعزام سپاه را گرفته و به دوستی که مسوول قسمت فوق بود گفتم: اخوی ما دارد میاد سراغ شما که اجازه بدی بره جبهه، شناسنامه اش را بخواه و چون به سن قانونی نرسیده، بهانه ای بگیر و نذار بره جبهه. آن روزها سرمان شلوغ بود، مرتب شهید و مجروح می آوردند و ما هم بایستی همه ی کارهای لازم را انجام دهیم، بنابراین یادم رفت که موضوع را پیگیری کنم، ساعت 8 صبح بود، مادر زنگ زد و گفت: قاسم دیشب نیامده. گفتم: حتماً با بچه ها رفته بسیج، ‌ظاهراً مادر قانع شد و من هم گوشی را قطع کردم و مشغول کارها شدم. وسط مسیر تشییع شهدا بودیم که مسوول اعزام بسیح را دیدم، زد پشت من و گفت: اخوی! حالا مارو می زاری سر کار؟ گفتم: چطور مگه؟ گفت: اخوی شناسنامه اش را آورد،‌ اما سنش که مشگلی نداشت. گفتم: خوب! گفت: خوب که خوب، ما هم مهر زدیم و رفت. گفتم: کجا؟ گفت: احتمالاً خرمشهر….. به هر کجا زدم که از طریق تلفن و دوستانش پیدایش کنم، نشد که نشد. چند روز بعد، ساعت 9 صبح و طبق معمول زنگ زدم به تعاون سپاه تا اسامی شهدایی که شب قبل آورده بودند را‌ به بپرسم تا برای تشییع آنها برنامه ریزی کنیم، مسوول تعاون گوشی را برداشت. بعد از حال و احوال همیشگی، گفتم: اسامی شهدا را بگو که من یادداشت کنم. گفت: شکیب تویی؟ گفتم: آره گفت: ا، ا، اسم اخویت هم که تولیست هست. 📚 خط سرخ https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
نزول ِ عشق... کاروان در راه بود که ذوالجناح ایستاد! تو گویی بوی غریت ِ این خاک ِ زیادی آشناست! اینجا نه غاضریّه است و نه نینوا نه شاطی الفرات است و نه عموراء اینجا "کـ ر بـ لـ ا" ست... و کربلا همانجاست که آدم و سلیمان و ابراهیم و همه ی انبیا و اولیا را به بلایی آزموده اند و در این بزم بازی خدایی، حسین فدیه ی تمام ِ نقص های خودساخته ی ذبحُ اللّهی است که وَ فدیناه بذبحٍ عظیم! و کربلا همان وادی نا امن شده از دستانِ قلم شده ی حضرت ِامن است ... آری؛اگر فرات ذره ای از مهریه ی غصب شده ی است تو مپندار که مصیبتی است نا آشنا برای اهالی کِساء... که طومار را در کوچه های بنی هاشم و در برابر چشم ِغیرت اللّهی حضرت ِ مجتبی پیچیدند... امشب اما پاسبان ِ خیام است و حضرت علمدار سقّای حرامیان هم هست! و هست و امن هست و حــبیب هست و هست و عـ طـ شـ نیست... تا فردا اما؛ خدا بزرگ است... 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
🌹ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس روضه زياد مي‌گرفت. چند تا مسجد و فاطميه هم به نام و ياد بي‌بي ساخت. 🌹توي مجالس روضه، هر بار كه ذكري از مصيبت‌هاي حضرت مي‌شد، قطرات اشك پهناي صورتش را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. 🌹خدا رحمت كند شهيد محسن اسدي را، افسر همراه حاجي بود. براي ضبط صحبت‌هاي سردار، هميشه يك واكمن همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از سقوط هواپيما همان واكمن را روشن كرده بود و چند جمله راجع به اوضاع و احوال خودشان گفته بود. 🌹درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي خونسرد و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: صلوات بفرست. همه صلوات مي‌فرستند. در آن نوار آخرين ذكري كه از حاجي و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس « يافاطمهٔ زهرا » است. 🌷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
امیر حسین: 🔹🔹🔹 بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اینکه باشی و ... اینکه داشته باشی و ... اینکه باشی و رهبر یک ملت ... اینکه باشی نه ...اینکه باشی و شاعر... اینکه دنیا رو به لرزه در آوری اما ساده زیست باشی ...اینکه در مقابل فرعونهای زمانه قاطع باشی و تکیه گاه یک ملت اما در مقابل کوخ نشینها افتاده و مهربان... اینکه مبارز بی همتای قرن باشی اما کاخ حکومتت حسینیه ای بی پیرایه ... او روح ا...الموسوی الخمینی بود پیر جماران مرد بی تکرار تاریخ معاصر ، مرجع بزرگ شیعه عبد صالح خدا ... می گویند داشت اما اساسا با این سخن ساده اندیشان مخالفم روح انسانی و خدائی داشتن را چه به این اصطلاحات غربی و رنگی ؟؟!! چرا دوست داریم هر پدیده ای را رنگ و لعابی سطحی و ظاهری دهیم؟! آن هم انسانی وارسته و آزاد از قید و بند دنیا را که با همراهی یک ملت معجزه ی بزرگ قرن را رقم زد. برادرم به پدرم گفته بود که هر چه خون در بدن دارم فدای رهبرم که نائب امام زمانم است و پدرم گفته بود پشیمان میشوی بچه...اما آنکه پشیمان شد پدر بود. پدرم با امام زاویه ی فکری داشت اما یادم می آید روزی گفت خواب دیدم آقای خمینی محضر امام علی شرفیاب شده اند و این سالها بعد از رحلت امام دلها بود. پدر گفت نبینم زبان به یاوه در برابر این پیرمرد نورانی باز کنی و من کودک همیشه کلام پدر در ذهنم ماندگارست. میگویند وقتی چشم از دنیا بست یک ملت بی پدر شد و عزادار باور نمیکردم اما وقتی فیلمهای آن روزها را میبینم و به خاطرات بزرگترها گوش می دهم تازه میفهمم حقیقت را گفته اند. امام خمینی را وقتی بیشتر شناختم که احمقی گفت خمینی به موزه ی تاریخ پیوست در حالی که دیدم و می بینم اندیشه ی آن مرد فرزانه که ظلم ستیزی و ساده زیستی بود هنوز _برتر دنیاست ... اکنون آقایم سید علی وارث و پرچمدار انقلاب پیر جماران است و این مرد چه شباهت عجیبی و دوست داشتنی ای دارد با خمینی کبیر ... سید علی اجازه ی ورود به سیاست به خانواده اش نمیدهد همچون امام خمینی که تا در قید حیات بودند هیچگاه اجازه ندادند خانواده ی شان به عرصه ی قدرت و منفعت طلبی وارد شوند...سید علی ساده زندگی می کند همچون مرادش خمینی عزیز ...قدر ایشان را بدانیم و بدانیم که روزگار جریمه ی سنگینی خواهد کرد قدرنشناسان را... تقدیم به روح ملکوتی امام خمینی هر چند قلم حقیر بسیار ناتوان است و عاجز در مقابل بزرگی و عظمت آن یگانه ی تاریخ معاصر ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
✅ واکنش مداحان معروف به سخنان رهبر انقلاب درباره عزادرای‌های ماه محرم 🔹رهبر معظم انقلاب امروز در سخنان خود به مناسبت عید سعید قربان فرمودند: همه سوگواران حسینی، هیأتها و مداحان موظفند به هرچه ستاد ملی مبارزه با کرونا اعلام می‌کند، عمل کنند. 🔻برخی از مداحان معروف به این سخنان واکنش نشان دادند: 🔹میثم مطیعی: سلامت مردم بیش از دیگران، برای هیأتی‌ها مهم است. ما تابع تصمیمات ستاد ملی کرونا برای محرم هستیم؛ اما یک حرف بزنید، نه که نهاد آ صبح یک چیز بگوید، ظهر نهاد ب یک چیز، عصر همه خلاف هم! 🔹سیدمجید بنی‌فاطمه: رهبر عزیز تر از جان ما؛ فرمایش حضرتعالی پیرامون چگونگی پاسداشت عزای حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و تعظیم شعایٔر حسینی، مطابق معمول، فصل‌الخطاب است. ما نیز دست اطاعت و ادب بر سینه گذاشته و در جمیع امور گوش به فرمان جنابتان خواهیم بود. 🔹سیدرضا نریمانی: سلامت مردم برای ما خیلی خیلی مهم و واجب است، از طرفی ما تابع تصمیمات ستاد ملی کرونا هستیم، فقط چند نکته باید مدنظر قرار گرفته شود. اولا حتماً از متخصصین استفاده شود. ثانیا هرچه زودتر شرایط و پروتکل‌های محرم را اعلام کنید. ثالثا اگر تصمیمی گرفته و اعلام شد، به هیچ عنوان تغییر نکند. 🔹محمدرضا بذری: بیانات امروز حضرت آقا در مورد ‎عزاداری محرم بار دیگر به ما گوشزد کرد که بچه شیعه امام‌ حسینی، باید نماد عقلانیت باشد. هیأت‌ها می‌توانند امسال و در شرایط ‎کرونا با ابتکار خود، الگویی جدید برای برگزاری تجمعات در شرایط بحرانی، به جامعه جهانی ارائه کنند. @saberin_shahid_ghafari
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
💔 شب را خبری نیست مگر #آھِ دلِ ما تا کِی ز فراقش به خفا زار.... بگریم ؟.... ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saber
زمانی نمانده تا لحظه پر کشیدنت انگار در دلم رخت میشورند... ✍زمانی که برای خداحافظی آمده بودی همدان چه می دانستم که آخرین دیدارمان است... مثل همیشه می خندیدی و قربان صدقه مادر و پدرمیرفتی! یادت می آید محمد؟؟ 🔻مادر در حالی که قرآن را در دست دارد خم شده و پیشانی ات را بوسه میزند، دست دیگرش را دور گردنت حلقه کرده و با بغض همیشگی می گوید: برو محمدم! خدا پشت و پناهت مادر، مراقب خودت باش! به خدا سپردمت.😔 با شنیدن صدای لرزان مادر، خودت را از آغوشش جدا می کنی و با خنده های بلند می خوانی: عه مامان؟؟ باز شروع شد؟؟ لپان گل انداخته ات را روی صورت مادر می گزاری و بوسه از رخسارش می گیری و می گویی: مارو باش گفتیم بیایم خداحافظی کنیم و با دیدن مامانمون دلی از عزا در بیاریم، نگو شدیم آینه ی دق واسه شما...😕😞 مادر درحالی که اشکش را با گوشه چادرش می گیرد، یک دل سیر نگاهت میکند و لبخند بر لبانش نقش می بندد.. می خندی و بلند می خوانی: آ باریک الله مامان جونم😘 بخند قربون اون خندهات بره محمدت.. جون خودم، لب مرز دلتنگ هیچکس و هیچ چیز نشم دلتنگ خندهای خوشگلت میشم مامانی..😉 نگاهت به نگاهم خیره میشود تار می بینمت...! رخ ماهت در الماس نگاهم منعکس شده، به لرزه می افتد و گونه ام را نمناک میکند. 🔻سرت را پایین می اندازی و تنها یک کلام: آبجی خانوم نگو که می خوای گریه کنی که دلم می گیره ها...رو میکنی سمت پدر و آرام می گویی: "پدر جون! شما بیا ثابت کن پسرت بادمجون بم تشریف داره، میره و سالم برمی گرده.." پدر در جواب حرف هایت سکوت می کند و تنها با نگاهی غم بار جوابت را می دهد که آره محمدم، آره بری برمیگردی..😔 ☝️اما پدر نیز فهمیده که این سفرت همانند سفرهای پیشین نیست، بوی شهادتت شامه ی پدر را عطرآگین کرده و از آنجایی پدر ستون خانواده است حرف را عوض می کند و می گوید محمد؟؟ همچی خوبه بابا؟؟ چیزی کم و کسری نداری؟؟ 🔻این لحظه مادر را مقابل درب می بینم که زینب گونه ایستاده و سینی بدرقه اش، در دستش جلوه گری می کند،بیا محمدم،بیا مادر..بیا پاره تنم...بیا قربونت برم..بیا از زیر قرآن رد شو 👈رد میشوی و قرآن را باز می کنی نمیدانم چه سوره ای آمده ... فقط زمزمه ای کوتاه از لبانت منتشر میشود: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا و عملوا الصالحات..🔸 ✍همین چند کلام را هم لب خوانی کردم قرآن را می بندی، پلک هایت را برهم می نهی... نفسم در سینه حبس میشود.. چشمانت را گشوده و خنده ای تحویل پدر می دهی! 🔻می نشینی، بند پوتین هایت را می بندی،بلند میشوی و چند کلامی کوتاه از تو برای همیشه در دلم حک میشود: _باز هم مثل همیشه,حرف های تکراری☺️ _حلالم کنید,دیگه سفارش نکنمااا😉 _داداشی! بعد من، شما مرد خونه ای✌️ _آبجی کوچیکه! مامان تنها نمونه ها😌 دستان مهربانت را تا ابد بالا می بری و تنها یک جمله : خداحافظ✋ یاعلی✋ 👈دستانی که قرار بود یک روز عصای پیری پدر باشد و سنگ صبوری مادر،همان بند بند انگشتانی که هستی برادر بود و تکیه گاه خواهر...! 🥀 شد جدا🥀 سه روز مقابل آفتاب، پیکر نازنینت بر زمین ماند و لب تشنه جان دادی... جان دادی تا جان برادر و خواهر هموطنت در امان باشد.. ✍به چنین برادری می بالم و با خود مرور می کنم عاشورا را... می خوانم زیر لب؛ امان از دل زینب.. 🔻نبودم کنار پیکرت تا بخوانم اشعار را.. او می دوید و من می دویدم او می نشست و من می نشستم او می کشید و من می کشیدم او می برید و من می بریدم...😭 ... 💚 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
💠هشتگ روحانی متشکریم اصلاح طلبان را که دیدم یاد عاشورا افتادم! انان که کینه پیامبر ص و حضرت علی ع را در دل داشتن و در عاشورا صریح هم خود این را بیان کردن و اخر سر حجت خدا را بریدن در حالی خودشون هم میدو نستن او حقه و راست میگه!!ا ◾حال اصلاح طلبان خودشون هم میدونن چه بر سر مملکت اوردن در این ۸ سال!بهتر از ما هم‌میدانن!!! اما کینه و جهل از اصل انقلاب و جریان انقلاب باعث میشه سر کنن زیر برف و هشتگ روحانی متشکریم بزنن! ◾دلار ۳۲،پراید ۱۵۰، و دیگر قیمت های افسار گسیخته،برجام نافرجام ، صف های روغن ،مرغ،....بیکاری بیشتر.... افزایش قیمت مسکن..... تعطیلی بسیاری از کارخانه ها فراموش نشدنی هست .   ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
📌درس_زندگی 🌼عزیز من! از آن چیزی که خدا به تو عطا کرده ببو و بنوش و لذت ببر. آن را که نداده یا نمی‌دهد را ول کن. آن مال شما نیست. اگر حواسم به آن برود چقدر خطر دارد! ... 💝 اگر اولاد داری، زن داری، شوهر داری این حرف را با خودت بگو که یک‌ وقت از همدیگر طلبکار نشوید. ... تا طلبکار شدی دیگر هرچه شوهرت به تو خدمت کند، نمی‌بینی. هرچه بنده‌ی خدا طلا هم بخرد باز زن حواسش به نداده‌هاست؛ به آن طلبکاری است. یک طلبکاری‌ای برای خودش جور کرده که مثلاً پریشب بنا بوده این‌جور شود، آن‌جور شود، همه‌ی حواسش به آنجاست. 🌼ا اِ ! پنج سال این بنده‌ی خدا چیز می‌خرد، اصلاً آن را نمی‌بیند. اخمش عقب آن طلبکاری است. مرد هم همین جور. اگر خدای نخواسته از زنش طلبکار شد و گفت این رخت را خوب نمی‌شورد و نمی‌دانم فلان نمی‌کند و چهار تا از اینها خطور کرد، این زن بنده‌ی خدا هر کاری و هر خدمتی بکند دیگر آن مرد نمی‌بیند. 🌼 هرجا دیدی یک زن و مردی از هم رضا هستند، برو تفتیش کن ببین چه شده؟ همین شده است. ... هرجا دیدی زن و مردی خیلی با هم خوبند و همه‌اش از هم تعریف همدیگر را می‌کنند بروید رسیدگی کنید می‌بینید همین است. از هم طلبکار نیستند. فقط همین است. هیچ چیز دیگری نیست. 📚 طوبای محبت ۷ ╭┅┈┈┈┈🇮🇷┈┈┈╼┅╮ 𑁍▹ @saberin_shahid_ghafari1 ╰┅╾┈┈┈🇮🇷┈┈┈┈┅╯
✍ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس روضه زياد مي‌گرفت. چند تا مسجد و فاطميه هم به نام و ياد بي‌بي ساخت. 🔸توي مجالس روضه، هر بار كه ذكري از مصيبت‌هاي حضرت مي‌شد، قطرات اشك پهناي صورتش را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. 🔹خدا رحمت كند شهيد محسن اسدي را، افسر همراه حاجي بود. براي ضبط صحبت‌هاي سردار، هميشه يك واكمن همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از سقوط هواپيما همان واكمن را روشن كرده بود و چند جمله راجع به اوضاع و احوال خودشان گفته بود. 🔸درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي خونسرد و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: صلوات بفرست. همه صلوات مي‌فرستند. در آن نوار آخرين ذكري كه از حاجي و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس « يافاطمهٔ زهرا » است. 🌷 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ @saberin_shahid_ghafari1 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
‍ ✅سحر آخر ... ✍🏻تمام شد؛ دلبر رعنا قد من! 🔹تمام شد، سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی. همان سفره ای که کنارش، گداترها، برايت عزيزتر بوده اند. 🔹تمام شد. همه ثانیه های خیسی، که تو را يكجا به آغوش من، هدیه می کردند. 🔹تمام شد. تمام جرعه های آبی، که لحظه های افطار، هستیِ حسین را بر لبانمان زنده می کردند. همه زمزمه هایِ أللّهمَّ لَکَ صُمنا به همراه یک قطره اشـک.... ❤️و اَلسلام علیک یا أباعَـبداللّه....❤️ وای دلبرم... قلبم،از لرزيدن، دست برنمی دارد. بهانه هایش،غم انگیزتر شده، اشک هایش،داغ تر شده، چه کنم، اگر رمضانِ دگر را نبینم؟ دستانم هنوز خالی اند، و قلبم، هنوز بیمار! من هنوز، به اجابت نرسیده ام. من هنوز، یوسفم را ندیده ام. من هنوز، یک نماز عید را، به امامت او، اقامه نکرده ام. تمام شد؛ دلبرم و چشمان ما همچنان، به راه مانده است. چشم براه روزی که، با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیم؛ اللّٰهُمَّ أَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ، وَأَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَأَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، ❣یا اهل التّقوی.... آخرین سحر، و اولین و آخرین دعـ🤲🏻ـا؛ ما را به اشاره ی ظهورش، اجابت کن. لحظات غریبی سـت نمی دانی خوشحال باشی یا غمگین غمِ اتمام یک میهمانی باشکوه و شادی جشنی بزرگ خدا جانم، دارایی ام تنها همین یک ماه روزه است از من بپذیر🙏🏻 🤲🏻 ╭━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╮ @saberin_shahid_ghafari1 ╰━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╯