eitaa logo
🇸🇩 زندگی مهدوی 🇸🇩
423 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
93 فایل
🌹وقت تولدم که مؤذن مرا گرفت 🌹درگوش من به جای اذان گفت یاحسین 🌹درمکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام 🌹در ابتدا حسین و در انتها حسین 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ على عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ علی اَصْحابِ الْحُسین
مشاهده در ایتا
دانلود
🇸🇩 زندگی مهدوی 🇸🇩
⭕️فوری و مهم ✅دستگیری عاملان مسمومیت دانش آموزان در #لارستان و اعترافاتی تامل برانگیز 👌🏻چند روز پ
سه نفرشون در اغتشاشات دستگیر شدن!!! این چه دستگیر شدنی هست که طرف آزاد نشده غلط جدید میکنه؟!!! آقایون مسئول تجدید نظر کنید. باید مجرم از ارتکاب جرم بترسه. اقتدار کو؟ بازدارندگی کو؟! اینا میرن زندان یا...
📣عامل بمب گذاری استانبول ترکیه به سه هزار سال زندان محکوم شد
♨️ عقیم‌سازی زنان زیر یوغ منافقین عشق ورزیدن، ازدواج و مادر شدن زیباترین احساساتی است که یک زن در طول عمر خود تجربه می‌کند و از حقوق اولیه و مسلم اوست؛ حقوقی که گروهک منافقین از زنان عضو خود می‌گرفت! گروهکی که در ابتدای تشکیل هیچ زنی را در ساختار تشکیلاتی خود نمی‌پذیرفت، اما بعد‌ها برای پیشبرد کار‌های تشکیلاتی‌شان و راه‌اندازی خانه‌های تیمی، زنان را هم وارد گروهک خود کردند. این جذب و ساماندهی هر چند با شعار‌های برابری و حمایت از حقوق زنان بود، اما گروهک منافقین پس از جذب زنان در ساختار خود، بیش از هر نظام برده‌داری زنان را مورد استثمار قرار داد تا جایی که در این تشکیلات علاوه بر گرفتن حق ازدواج از زنان و طلاق‌های اجباری و گرفتن فرزندان‌شان، با خارج کردن رحم زنان و عقیم‌سازی آنان، حداقل حقوق انسانی را از زنان گرفتار در این تشکیلات سلب می‌کردند.
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگ خطر در این کلیپ سوار بر ماشین زمان می‌شید و آینده رو به وضوح می‌بینید.😳😳 ( کامل و با حوصله ببینید ،نکات مهم و جالبی داره)
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ آیا رئیسی ۶ کلاسیه؟ ⛔️علت بالارفتن دلار چیست؟ 🛑آیا دروس حوزه علم نیست (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچک‌ترین دختر خانم در همایش بانوان مهدوی اصفهان در شب ؛که تعجب  توریست‌ها  را  در برداشت ...😍 ══════════✦✧ ⃟ ⃟♥️ ⃟ 🆔@sabke_zendegie_mahdavi ▁▂▃▄▅💐🇮🇷💐▅▄▃▂▁
فرزند شهید اکبر زوار جنتی که وقتی از او درخواست کردند شعر بخواند ، به جای شعر دعای فرج خواند.    بهش گفتند: برامون یه شعر می‌خونی؟ گفت: میشه دعای فرج بخونم؟   گفتند بخون و چقدر زیبا خوند! گفتند: بَه‌بَه چقدر زیبا خوندی!  گفت: من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟!  گفت:اینقدر‌ می‌خونم‌ تا امام‌ زمان‌ ظهور کنه آخه میگن: اگه امام زمان ظهور کنه، شهدا هم باهاش میان شاید یه بار دیگه بابامو ببینم.     فرزندشهیدمدافع‌حرم    تصویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت در تشییع پیکر مبارک پدر می باشد.  می شه مثل این بچه شهیداااادعای فرج بخونیم بابامون بیاد؟؟ بابای تمام عالم ،مهدی جان ══════════✦✧ ⃟ ⃟♥️ ⃟ 🆔@sabke_zendegie_mahdavi ▁▂▃▄▅💐🇮🇷💐▅▄▃▂▁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم.