✨﷽✨ ✍️انقلاب جنسی و طب سنتی ▪️طراحان سند ۲۰۳۰ معتقدند که آموزش جنسی کودکان و نوجوانان در مدارس و به تبع آن خانواده ها منجر به کاهش آسیب های اجتماعی می شود. آنان معتقدند بی اطلاعی از دانش جنسی در کودکان و نوجوانان موجب ناهنجاری های گوناگون قبل و بعد از ازدواج می گردد. غربی ها در مدارس از دختران و پسران می خواهند که در مقابل یکدیگر برهنه شوند. نقطه مقابل فرهنگ دینی اسلامی ماست که طب سنتی به آن پایبند است. اکنون از منظر طب سنتی و مزاج شناسی تحلیلی مجمل ارائه می کنیم: ▫️طب سنتی به عنوان نزدیکترین مکتب طبی به اسلام، معتقد به اعتدال مزاجی در همه حالات است. تمامی اندام های بدن باید در همه حالات عمر در حالت متعادل مناسب با تغذیه و محیط زیست باشند. حالتی که در طب سنتی بین دو حالت افراط و تفریط تعریف می گردد. در غیر این صورت مزاج انسان از انسانیت فاصله می گیرد و به حیوانیت متمایل می گردد. ▪️هنگامی که کودکان و نوجوانان را از حالت تعادل مزاجی خارج کنیم در زمانی که نیازی به تحریک جنسی ندارند بُعد جنسی و شهوانی را در آنان بیدار می کنیم و دستگاه جنسی را که از اعضای رئیسه بدن است از حد بین افراط و تفریط خارج می کنیم پس بدنبال آن اعضای رئیسه دیگر یعنی مغز و قلب و کبد نیز بدنبال آن کشیده می شوند. این رفتار نابهنگام مزاج گرم و داغ را در برخی و مزاج سرد را در برخی دیگر از حالت تعادل خارج می سازد. از منظر اعراض نفسانی یکی بی غیرت می شود و آن یکی دچار شهوت و غضب. آیا منشآ جنایات جنگی و ناهنجاری های اجتماعی جز این است؟ ▫️نیروی رشد کودکان و نوجوانان باید در اندیشه ورزی و علم و فرهنگ و اختراع و اکتشاف و سلحشوری و ورزش پهلوانی رشد کند تا موجب پیشرفت جامعه شود. ▪️به آمارهای جهانی جنایت ها در کشورهای گوناگون که بی بند و بار ترین جوامع هستند نگاه کنید. اولین انتخاب مردان غربی در هر فرصتی تجاوزات جنسی است که اولین قربانیان آن دختران و زنان و کودکان می باشند. نگاهی گذرا به رفتارهای جنسی شخصیت ها و مقامات غربی گواه بر این مدعاست. در اتوپیای تمدن غربی حتی از رابطه جنسی با کودکان پسر و دختر نیز چشم پوشی نمی شود. ▫️این ها خارج شدن تمدن بشر غرب زده از اعتدال مزاجی است که خروج از اعتدال روحی انسانی را به دنبال داشته است. البته در فرهنگ اسلام دلایل مختلفی برای خروج از اعتدال انسانی ذکر شده اما چون از منظر مزاج شناسی بررسی می کنیم یکی از علت ها را سبک تغذیه غلط غربی ارزیابی می کنیم. ▪️شرابی که فرهنگ قرآنی ما آن را حرام می داند یکی از این علت هاست که بتدریج اعراض نفسانی را از حالت تعادل خارج می کند حتی اگر به اندازه مستی نخورند. خورندگان حرام مانند خوک و سگ و مردار غربی ها هستند و جوامعی که از آن ها تقلید می کنند. دقت کنید سبک تغذیه تمدن فعلی بشری را که چه رابطه ای با رفتارهای جنسی و شهوت و غضب و کشتار مردم جهان دارد! ▫️نگاه کنید به سبک زندگی جباران و جنایتکاران جهان با سبک تغذیه آنان! ببینید چه می خورند و چه می نوشند؟! این سبک تغذیه هم و شهوت و غضب و کشتار می آورد و هم بی اعتنایی به نسل کشی و هم بی بند و باری جنسی و این فجایع با یکدیگر مرتبط هستند. ▪️پادشاهان٬ هیتلرها٬ نرون ها٬ چنگیزها و خلفای بنی عباس و بنی امیه و حکام بعدی همه از این دست به حساب می آیند. طب سنتی بعنوان نزدیک ترین طب به اسلام و فرامین انبیاء الهی معتقد است حرکت های نابهنگام جنسی و رواج آن در جامعه در حالی که کودکان و نوجوانان نیازی به فوریت آن ندارند باعث خروج از اعتدال مزاجی است و وارد شدن انسان از جهتی از جهات به مزاج حیوانات می باشد. حدی فراتر از حالات بین افراط و تفریط که سبب سقوط بشر از انسانیت می گردد. 🌟حرام خدا را حرام بشماریم و حلالش را حلال و بدامان انبیا و فرامین اسلام و معصومین(ع) پناه ببریم.🌟 💠پس دقت داشته باشیم که اصلاح سبک زندگی چقدر مهم و ضروریست 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 کانال سبک زندگی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

🎥⭕️چهل سال گذشته، هنوز یه شبکه جهانی #مهدویت نداریم 👤 استاد رائفی پور

🎥⭕️ کنایه مسعود ده‌نمکی به جریان کارگزاران سازندگی: "پولبرها" مدافع "کولبرها" شده اند

🔻بسیار مهم 🔴 چطور دشمن جلوی ثروتمند شدن ما را گرفته است؟ کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

🎥⭕️رهبرانقلاب خطاب به مسئولین: چه معنی دارد کسی که خودروی شخصی دارد از خودروی دولتی استفاده کند! کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

🌹🌹🌹

↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍خاطره نگار: بهناز ضرابی زاده از امروز در کانال سبک زندگی مهدوی می توانید روزی دو قسمت از این کتاب زیبا رو مطالعه کنید 🙏 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠#قسمت 7⃣ #فصل_دوم خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد. آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!» کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسرندیده!» پسر دیده بودم. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠ #قسمت 8⃣ #فصل_دوم مگر می شود توی روستا زندگی کنی، با پسرها هم بازی شوی، آن وقت نتوانی دو سه کلمه با آن ها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمی آمد. از نظر من، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آن قدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت می کرد و ما در مراسم ختمش شرکت می کردیم، همین که به ذهنم می رسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، می زدم زیر گریه. آن قدر گریه می کردم که از حال می رفتم. همه فکر می کردند من برای مرده آن ها گریه می کنم. پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با اینکه چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل می کرد و موهایم را می بوسید. آن شب از لابه لای حرف های مادرم فهمیدم آن پسر، نوه عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است. از فردای آن روز، آمد و رفت های مشکوک به خانه ما شروع شد. اول عموی پدرم آمد و با پدرم صحبت کرد. بعد نوبت زن عموی پدرم شد. صبح، بعد از اینکه کارهایش را انجام می داد، می آمد و می نشست توی حیاط خانه ما و تا ظهر با مادرم حرف می زد. بعد از آن، مادر صمد پیدایش شد و چند روز بعد هم پدرش از راه رسید. پدرم راضی نبود. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :9⃣ #فصل_دوم می گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.» خواهرهایم غر می زدند و می گفتند: «ما از قدم کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!» پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.» از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. می دانستم به خاطر علاقه ای که به من دارد راضی نمی شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیل ها کوتاه می آمدند. پیغام می فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می کردند تا رضایت پدرم را جلب کنند. یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها مرا شوهر نمی دهد؛ اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی خبر به خانه مان آمدند. عموی پدرم هم با آن ها بود. کمی بعد، پدرم در اتاق را بست. مردها ساعت ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند. من توی حیاط، زیر یکی از درخت های سیب، نشسته بودم. حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی دید؛ اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می دیدم. کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خودم گفتم: «قدم! بالاخره از حاج آقا جدایت کردند.» ادامه دارد...✒️ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :0⃣1⃣ #فصل_سوم آن شب وقتی مهمان ها رفتند، پدرم به مادرم گفته بود: «به خدا هنوز هم راضی نیستم قدم را شوهر بدهم. نمی دانم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. تقصیر پسرعمویم بود. با گریه اش کاری کرد توی رودربایستی ماندم. با بغض و آه گفت اگر پسرم زنده بود، قدم را به او می دادی؟! حالا فکر کن صمد پسر من است.» پسرِ پسرعموی پدرم سال ها پیش در نوجوانی مریض شده و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش به یاد او می افتاد، گریه می کرد و تأثر او باعث ناراحتی اطرافیان می شد. حالا هم از این مسئله سوء استفاده کرده بود و این طوری رضایت پدرم را به دست آورده بود. در قایش رسم است قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش سفیدهای فامیل می نشینند و با هم به توافق می رسند. مهریه را مشخص می کنند و خرج عروسی و خریدهای دیگر را برآورد می کنند و روی کاغذی می نویسند. این کاغذ را یک نفر به خانواده داماد می دهد. اگر خانواده داماد با هزینه ها موافق باشند، زیر کاغذ را امضا می کنند و همراه یک هدیه آن را برای خانواده عروس پس می فرستند. آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرج های عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانواده داماد آن را قبول نکنند. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

⚠️آثار بد فیلمهای تلویزیون #استاد_پناهیان: چرا اینقدر فیلم نگاه میکنید؟؟ اکثر کارگردان ها و نویسندگان لیبرالند و تفکراتشان دارای اشکال.. شیعه ی امام زمان، دقت کن... هر چیزی را به خورد فرزندانتان ندهید.. کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

📹 حضور علیرضا پناهیان در منزل شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی 🔻ما نسبت به همه‌ی شهدا احساس شرمندگی می‌کنیم، نسبت به شهدای افغان بیشتر؛ چون هم جهاد کردند، هم هجرت کردند. 🔻فرزند شما کار بزرگی انجام داده است و مثل ستاره قطبی در تاریخ افغانستان خواهد درخشید. کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

⭕️ آیا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزندی دارد؟ 💌 #استاد_کلباسی کانال سبک زندگی مهدوی @sabke_zendegie_mahdavi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃