🍃💚🇮🇷#ایرانِزیبا🇮🇷💚🍃
🍃❤️📸تصویر زیبائی از تالابِ گلمرز ؛ روستای گلمرز؛ دهستانِ باش قلعه؛ ارومیه؛ استانِ آذربایجانغربی.
🍃💖این تالاب و برکه چشم نواز بیش از ۲هکتار (20000متر مربع) مساحت داره و عمقش هم بیش از 14 متره .
🍃❤️مردمِ مهربان و پر تلاشِ این روستا علاوه بر کارهای متنوعِ کشاورزی و زنبور داری و باغداری؛ به دامداری و پرورش ماهیانِ کپور و قزل آلا و... مشغول هستن.
🍃❤️🇮🇷❤️🍃
.💙
اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی، وَ أَطِبْ لَهُمَا کلَامِی، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکتِی، وَ اعْطِفْ عَلَیهِمَا قَلْبِی، وَ صَیرْنِی بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیهِمَا شَفِیقاً.
خداوندا صدایم را در محضر آنان (پدر و مادرم) ملایم کن، و گفتارم را بر آنان دلنشین فرما، و خویم را نسبت به آنان نرمی عنایت کن، و قلبم را بر هر دو مهربان ساز، و مرا نسبت به هر دو خوشرفتار و دلسوز قرار ده.
دعای ۲۴ صحیفه سجادیه
شب و دلتون آروم 🦋
🖇@sabkebandegi🖇
°•ݒـاتؤقــ ݩـۏجـۅۅڹـہاے ݕــاحــاݪ°•
به اعتقاد من صبح ها به خودیِ خود صبح نیستند...
باید دلیلی برایِ آغاز باشد.. باید انگیزه و هدفی ، این ثانیه هایِ مبهم را به سمتِ صبح شدن ، هُل بدهد...
صبح ، دلیل می خواهد
گاهی یک هدف می شود دلیل تو
گاهی یک اتفاقِ مبارک
و گاهی هم یک آدمِ خوب ...
و من هر سه را برای ثانیه هایِ ارزشمندتان آرزو می کنم...
هر لحظه تان ، به زیباییِ صبح ...
صبحی که از همان ابتدایش ، با هزاران امید و انرژی و انگیزه آغاز شود،
... که روزتان را ضمانت کند!
... که ... واقعاً "صبح" باشد...!
🌸🍃
سلام
شنبه ي زیبای شما به شادی و تندرستی🍃
🖇@sabkebandegi🖇
°•ݒـاتؤقــ ݩـۏجـۅۅڹـہاے ݕــاحــاݪ°•
هدایت شده از علی پــور
🖼#مصحف_قرآن کریم
📚عثمان طه
✅سوره مبارکه #مائده، صفحه113، آیات 32تا36
#تصویر_قرآن
🖇@sabkebandegi🖇
°•ݒـاتؤقــ ݩـۏجـۅۅڹـہاے ݕــاحــاݪ°•
💎 #گوهرناب
🔻الأَمرُ قَريبٌ، وَالاِصطِحابُ قَليلٌ
مرگ، نزديك، و همراهى با دنيا اندك است.
#امام_علی_علیه_السلام
#نهج_البلاغه_حکمت168
وچه بسیار افرادی که قرار است فردا نباشند 😔💞
#حدیث
#مرگ
#دنیا
🖇@sabkebandegi🖇
°•ݒـاتؤقــ ݩـۏجـۅۅڹـہاے ݕــاحــاݪ°•
🌿🌷✨
میرعلمدار☺️
⬅️وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود.📡📺📻🎙
نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.📹🎤
👮♂یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
- عباس🙂 .
- اهل کجا هستی؟
- بندرعباس .😉
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !😃
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس !😆
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!😡
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :😭
- نه به حضرت عباس !😂🤣
#طنزجبهه
🖇@sabkebandegi🖇
°•ݒـاتؤقــ ݩـۏجـۅۅڹـہاے ݕــاحــاݪ°•