۴۳
(حضرت ابوالفضل ع)
امشب منم مهمان تو،دارم نوا عباس
شمس ولا عباس
ای منشاء جود و عطا،کنز سخا عباس
شمس ولا عباس
بنما نظر بر حال من،ای تکیه گاه من
بر تو نگاه من
گردم به یک نگاه تو،حاجت روا عباس
شمس ولا عباس
بنما ز لطف و مرحمت،دردم دوا عباس
شمس ولا عباس
تا که شوم حاجت روا،بنما دعا عباس
شمس ولا عباس
هستی گل ام البنین،حامی دین عباس
حبل المتین عباس
بودی علمدار حسین،در کربلا عباس
شمس ولا عباس
آن امت دور از خدا،بر تو جفا کردند
دستت جدا کردند
فرق تو را کرده دو تا،تیغ جفا عباس
شمس ولا عباس
با تیر و تیغ اشقیا،فرق تو بشکسته
چشم تو شد بسته
زدی صدا تو یا حسین،ادرک اخا عباس
شمس ولا عباس
اندر کنار پیکرت،آمد حسین تو
نور دو عین تو
در علقمه افتاده دید،جسم تو را عباس
شمس ولا عباس
سقای عطشان حرم،دستت جدا گشته
جانت فدا گشته
آمد کنار پیکرت،خون خدا عباس
شمس ولا عباس
تا دیده اندر علقمه،تو را شه خوبان
جسمت به خون غلتان
ریزد کنار پیکرت،اشک عزا عباس
شمس ولا عباس
در راه دین مصطفی،فدا شده جانت
عالم به قربانت
حرم شده از داغ تو،ماتمسرا عباس
شمس ولا عباس
اهل حرم بر سر زنان،با شیون و افغان
طفلان همه نالان
دارد به خیمه خواهرت،بزم عزا عباس
شمس ولا عباس
(سبک: ای ساقی لب تشنگان)
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
۴۳
(حضرت علی اصغر ع)
گلی از گلشن حسینم من
مادرم را نور دو عینم من
باب حاجات کل این عالم
هستی و جان زینبینم من
علی اصغر علی علی اصغر۳
آخرین سرباز شه دینم
کشته ی ظلم و ستم و کینم
به روی دست باب مظلومم
پرپر از کین به دست گلچینم
علی اصغر علی علی اصغر۳
با پدر رفته ام سوی میدان
با دل خون و با لب عطشان
با تیر حرمله عدوی دین
شده ام در راه خدا قربان
علی اصغر علی علی اصغر۳
منم آخر شهید عاشورا
خونجگر شد از غم من بابا
قامتش خم شده ز داغ من
شد از این غم غربت او معنا
علی اصغر علی علی اصغر۳
همه چون ذره آفتابم من
جان زینب طفل ربابم من
از ستم های دشمن بی دین
کودک اما تشنه ی آبم من
علی اصغر علی علی اصغر۳
در سپهر ولا چو مه پاره
حنجرم از کینه شده پاره
وقت جان دادنم روی دستش
روز بابای من شب تاره
علی اصغر علی علی اصغر۳
غم عالم شده دچار من
مادرم گشته بی قرار من
می کند گریه بهر من بابا
پشت خیمه شده مزار من
علی اصغر علی علی اصغر۳
(سبک: شبایی که دلارو غم میگیره )
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اصغر_ع
۳۲
(حضرت ابوالفضل ع)
من علمدار حسین
یار و غمخوار حسین
بر یوسف زهرا،همیشه حساسم
در کربلا ماه،مدینه عباسم
حسین حسین مولی۲
من گل گلزار دین
چون حسین حبل المتین
من نور چشمان،ام البنین هستم
از کودکی خود،دل بر حسین بستم
حسین حسین مولی۲
آمدم در کربلا
همره خون خدا
دیدم گل زهرا،در کربلا تنهاست
غریب این عالم،در بین دشمن هاست
حسین حسین مولی۲
یار محرومان منم
ساقی عطشان منم
شنیده در خیمه،العطش طفلان
روم که آب آرم،با دیده ی گریان
حسین حسین مولی۲
با همه شایستگی
آن همه دلبستگی
از خیمه ها با شور،رفتم که آرم آب
هنگام برگشتن،گردیده ام بی تاب
حسین حسین مولی۲
دیده تر گردیده ام
خونجگر گردیده ام
در بین ره از کین،دستم جدا گردید
با ضربه ی آهن،فرقم دو تا گردید
حسین حسین مولی۲
گفته ام ادرک اخا
آمده خون خدا
آمد گل زهرا،بر سر بالینم
بر او نگه کردم،با چشم خونینم
حسین حسین مولی۲
گشته ام نقش زمین
شد حسین من غمین
با ناله و آهش،کنار من بنشست
با دیدن رویم،دل حسین بشکست
حسین حسین مولی۲
گفت شاه عالمین
نور چشمانم حسین
با دیدنت عباس،قامت من خم شد
کنار جسم تو،صبر حسین کم شد
حسین حسین مولی۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
۳۳
(حضرت ابوالفضل ع)
من بر ام البنین،نور دو عینم
عباس فدایی،راه حسینم
گل ولایم
من جانفدایم
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
در کربلا منم،ساقی عطشان
در بین خیمه ها،سقای طفلان
من بی قرینم
شور آفرینم
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
در کربلای خون،علمدارم من
در لشکر حسین،سپهدارم من
یارش عباسم
بر او حساسم
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
دیدم به چشم خود،رنج و بلایش
شنیدم العطش،از خیمه هایش
طفلان عطشان
با چشم گریان
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
رفتم آب آورم،از بهر طفلان
وقت برگشتنم،با دست شیطان
دستم جدا شد
فرقم دو تا شد
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
با ادرک اخایم،زدم صدایش
تا نزد او کنم،جانم فدایش
سالار و سرور
بیا برادر
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
تا دید غرقه به خون،پیکرم حسین
با چشم تر نشست،در برم حسین
صبر او کم شد
قامتش خم شد
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
با عمود آهن،زمین فتادم
کنار علقمه،تشنه جان دادم
افتادم از پا
جانم شد فدا
حسین فاطمه،جانم فدایت۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
۳۹
(حضرت ابوالفضل ع)
ابوفاضل منم،گل ام البنین
گلی از گلشن،امیرالمؤمنین
منم باب الکرم
امید این حرم
حسین را محرمم
ابوفاضل منم۳
منم کوه سخا،منم روح وفا
به دشت کربلا،امید خیمه ها
منم حیدر نشان
امید کاروان
دهم من امتحان
ابوفاضل منم۳
شنیدم ناله ی،همه اهل حرم
درون سینه ام،پر از رنج و الم
شدم من غم نصیب
حسین گشته غریب
صبوری اش عجیب
ابوفاضل منم۳
برفتم بهر آب،کنار علقمه
به لب هایم بود،در آخر زمزمه
حسین را یادگار
بگشته بی قرار
بود در انتظار
ابوفاضل مدد۳
برای تشنگان،روم آب آورم
بود در انتظار،سکینه خواهرم
حسین را یاورم
دو دست از پیکرم
فدای رهبرم
ابوفاضل منم۳
به وقت آمدن،به دست اشقیا
ز ظلم و کینه ها،دو دستم شد جدا
شده دستم جدا
شده فرقم دو تا
شده جانم فدا
ابوفاضل منم۳
کنار علقمه،بیفتادم ز پا
حرم از داغ من،شده ماتمسرا
زدم او را صدا
رسید خون خدا
عزیز مرتضی
ابوفاضل منم۳
سراسیمه حسین،کنار من رسید
کنار علقمه،تنم در خون بدید
امام مهربان
شده قامت کمان
شده اشکش روان
ابوفاضل منم۳
(سبک: الا ای همسفر)
۴۱
(حضرت ابوالفضل ع)
نور دل فاطمه ای اباالفضل
تو دستگیر همه ای اباالفضل
شهید در علقمه ای اباالفضل
گل ام البنین
تویی فخر آفرین
خون خدا بر تو بنازد
خیر النسا بر تو بنازد
یا قمر العشیره عباس۲
جان علی مرتضی اباالفضل
کنز سخا مشکل گشا اباالفضل
کرامتت بی انتها اباالفضل
بر علی نور عین
همه هست حسین
مولی تو هستی باب حاجات
همچو علی روح مناجات
یا قمر العشیره عباس۲
تو گلی از گلخانه ی ولایی
به اذن حق درد مرا دوایی
از کار ما مولی گره گشایی
یار آشنایم
نما تو دعایم
تو در کرامت بی نظیری
آمده ام دستم بگیری
یا قمر العشیره عباس۲
ام البنین را نور عین اباالفضل
هستی شاه عالمین اباالفضل
سقای طفلان حسین اباالفضل
علمدار حسین
سپهدار حسین
با گل زهرا همنشینی
جنگاوری شور آفرینی
یا قمر العشیره عباس۲
در راه دین دستت ز تن جدا شد
جان تو در راه خدا فدا شد
فرقت ز تیغ کینه ها دو تا شد
ز ظلم و جور و کین
شدی نقش زمین
تا دید دستانت بریده
حسین کنارت شد خمیده
یا قمر العشیره عباس۲
از گل فاطمه حسین گسستند
فرق تو را چون مرتضی شکستند
چشم تو را با تیر کینه بستند
حرم شد پریشان
حسین دیده گریان
جان داده ای ماه مدینه
گرید به حال تو سکینه
یا قمر العشیره عباس۲
(سبک:حاج اکبر ناظم )
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا