فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊ رهبر انقلاب؛ هماکنون در دیدار بسیجیان: نتیجهی خداباوری، تسلیم در برابر خدا و یقین به وعده خداست. ۱۴۰۳/۹/۵
🖼 #بسته_خبری
📱پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊ رهبر انقلاب؛ هماکنون در دیدار بسیجیان: بسیج مستضعفین در کشور یک پدیده بی نظیر بود. ۱۴۰۳/۹/۵
🖼 #بسته_خبری
📱پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊ رهبر انقلاب؛ هماکنون: بسیج یک شبکه سازی فرهنگی، اجتماعی و نظامی است/ بسیج ابتکار امام (ره) بود. ۱۴۰۳/۹/۵
🖼 #بسته_خبری
📱پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
سلام علیکم
بزرگواران اگرکسی ختم قران یاختم انعام یاچله وادعیه های مختلف برااموات ویابرای سلامتی عزیزانش خواست بنده باهزینه کم باکمال میل انجام خواهم داد درصورت نیازبه ایدی زیر درایتاپیام بگذارید 👇
@ALEE313
یابا این شماره تلفن تماس بگیرید
۰۹۰۳۹۸۷۵۹۱۰
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خجالت کشیدم😔
✊ حکم اعدام نتانیاهو و سران رژیم صهیونی باید صادر شود
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: این کاری که رژیم صهیونی در غزه و لبنان کرده، پیروزی نیست، جنایت جنگی است. حالا حکم بازداشت اینها را صادر کردهاند؛ این کافی نیست! #حکم_اعدام_نتانیاهو و سران جنایتکار این رژیم باید صادر شود. ۱۴۰۳/۹/۵
📥 نسخه قابل چاپ
💻 Farsi.Khamenei.ir
28.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 موشن گرافیک؛ «بسیج»
🔹 نگاهی به مهمترین دستاوردهای «بسیج» در ۴ دههی گذشته ...
📆 پنجم آذر ماه سالروز؛ تشکیل «بسیج مستضعفان» به فرمان حضرت امام خمینی رحمتالله، در سال ۱۳۵۸ شمسی گرامی باد.
🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد:
#هفته_بسیج
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت46
وارد یه مغازه شدیم،که دور تا دور مغازه پر بود از لباسای بچه گانه
حسام: سلام سعید جان خوبی؟
سعید: به ! حاج حسام ،خوبی داداش
- سلام
سعید : سلام آبجی ،خوش اومدین
حسام: سعید جان ،لباس نوزادی ،پسرونه میخوام
سعید : چشم ،مبارکتون باشه
حسام : قربونت برم
( نفسم داشت بند میاومد ، حسام رفت یه صندلی اورد )
حسام: نرگس جان بشین
اقا سعید یه عالم لباس نوزادی نشون حسام داد
چشماش با دیدن لباسا ،برق میزد
حسام: سعید داداش ،الان اینا زیادی کوچیک نیست
( سعید خنده اش گرف) مثل اینکه بچه اولته هاا ،نه داداش اندازه اش میشه
حسام یه نگاهی به من انداخت
حسام: نرگس خانم،بیا تو هم یه نظری بده ، من که عاشق همه شون شدم
( حتی جون حرف زدن نداشتم به زور کلمه ها رو زبونم جاری میشد)
- هر کدوم که خودت خوشت اومد بخر
حسام: باشه، باز بعدن نگیااا این قشنگ نبود ،اون قشنگ بودااا
- شما هر چی بخرین قشنگه
گوشیمو درآوردم و شروع کردم به گرفتن فیلم
میخواستم وقتی نیست ،با دیدن فیلماش کمی آروم بشم
احتمالن امروز بهترین روز زندگیشه
که با چه عشقی داره برای بچه ای که هنوز ندیده و لمسش نکرده خرید میکنه
و من با دیدنش ،تمام وجودم درحال تیکه شدن بود
بعد از خرید کردن ،حرکت کردیم ،توی راه از یه رنگ فروشی ،یه رنگ خرید
و رفتیم سمت خونه
حسام رفت یکی از اتاقها رو خالی کرد
شروع کرد به رنگ زدن
منم رفتم مشغول غذا درست کردن شدم
صدای خوندنش تا آشپز خونه میاومد
بعد چند ساعت حسام صدام کرد
حسام: نرگسی،یه لحظه بیا
رفتم سمت اتاق درو باز کردم
سقف اتاق و آبی آسمونی کرده بود دیوارها رو سبز پسته ای
حسام: چه طوره؟
- خیلی قشنگ شده
حسام: حالا حسودیت نشه هاا،اتاق خودمونم یه رنگ صورتی میزنم
(خندم گرفت، حسادت،اونم به پدر پسرم )
- من از صورتی خوشم نمیاد
حسام: عع فک کردم همه دخترا عاشق صورتی ان که
- ولی من دوست ندارم
حسام: خوب چه رنگی دوست داری ،بگو برات همونو میزنم
- لیمویی
حسام : ای به چشم وقتی برگشتم برات رنگ میزنم
( برگشتن،یعنی بر میگردی )
- انشاءالله
•••••
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 عشق در یک نگاه💗
قسمت47
بعد از خشک شدن رنگ ،حسام وسیله های اتاق و به سلیقه خودش چید
یه خیلی ستاره به سقف اتاق چسبوند که وقتی شب میشد ستاره ها روشن میشدن
منم از لحظه لحظه کاراش فیلم میگرفتم
یه روز مونده به بود به رفتنش
این کاش زمان می ایستاد ،تا من زندگی کنم 😔
ای کاش میتونستم جلوی تو رو بگیرم ،التماس کنم که تنهامون نزاری
اما حیف که از چشمات میشد ذوق رفتن رو دید
چرا اینقدر این چشما عاشق رفتنه
عشقی که حتی ،زن و بچه اشو هم به فراموشی سپرد
خدایا آرومم کن
خدایا کمکم کن تو این لحظه های آخر نشکنم
توی اتاق حسین روی تختش دراز کشیدم و به فیلمایی که از حسام گرفتم نگاه میکردم
صدای باز شدن در خونه رو شنیدم
اشکامو پاک کردمو از اتاق بیرون رفتم
تو دست حسام یه ساک بود
حسام: سلام بر مامان نرگسم
من خیره شده بودم به ساکی که قرار بود تمام عشقمونو توش جا بده
حسام نزدیکتر اومد
با دستاش صورتمو لمس کرد
حسام: نرگسی ،چرا اینقدر خودت و اذیت میکنی؟فکر میکنی نمیدونم چه حالی داری؟
( خودمو انداختم توی بغلش)
چه طور میتونم اینقدر بی تفاوت باشم ،من دارم عشقمو به جای بدرقه میکنم که نمیدونم بر میگرده یا نه من دارم اسماعیلمو به قربانگاهی میفرستم که نمیدونم معجزه ای بر حال دلم میشه یا نه 😭
من زجه میزدم و حسام دم نمیزد
،من گلایه میکردم و حسام نوازشم میکرد
اینقدر گریه کردم که بیحال شدم
بعد از تمام شدن گریه هام
حسام شروع کردن به گریه کردن
با دیدن اشکاش خنجری تو قلبم فرو میکرد
حسام: نرگسم منو ببخش،منو ببخش که تو این وضعیتت تنهات میزارم ،نرگسی نزار پاهام با دیدن اشکات بلغزه
- الهی نرگس فدات بشه ،ببخش منو ،بغض داشت خفم میکرد ،دسته خودم نبود اقا
حسام : حاضر شو بریم جایی
- چشم ،هر چی توبگی
( جون بلند شدن نداشتم ،حسام لباسمو آورد و تنم کرد ،زیر بغلمو گرفت و باهم رفتیم ،کجا رو نمیدونم )
•••••
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ٻسمـِࢪَبِالنّۅرِوالذیخَلقاڶمَہـد؎....
اعمال.قبل.از.خواب 😴 ‼
✅حضرترسولاڪرمفرمودندهرشبپیشاز
خواب↯
¹قرآنراختمـ ڪنید
«³بارسورھتوحید»
²پبامبرانراشفیعخودگࢪدانید
«¹بار=اللھمصلعلۍمحمدوآلمحمد
وعجلفرجھم،اللھمصلعلۍجمیع
الـانبیاءوالمرسلین»
³مومنینراازخودراضۍڪنید
«¹بار=اللھماغفرللمومنینوالمومنات»
⁴یڪحجویڪعمرھبہجاآورید
«¹بار=سبحاناللہوالحمدللہولـاالہالـاالله
واللهاڪبر»
⁵اقامہهزاررڪعتنماز
«³بار=یَفْعَلُاللهُمایَشاءُبِقُدْرَتِہِ،وَیَحْڪُمُ
مایُریدُبِعِزَّتِہِ»
آیاحیفنیستهرشببہاینسادگۍازچنین خیر پربرکتی محروم شویم؟(:"
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد❤️❤️✍✍✍✍✍
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من جهادهستم
براتوکه همسن وسال منی پیام دارم
لحظاتی باشهید
جهادمغنیه
دانشجویی که همه چیزداشت،
هرچی میخواست مشکلی نداشت
فقط ان چیزی که شفیته آن بود
وسالهادنبال آن دوید
🌹🕊شهادت🌹🕊
۵ صلوات هدیه به روح پاک ومطهرهمه شهدا
شبتون شهدایی✨
وضو یادت نره ☺️
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝