💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#شهید_مدافع_حرم_امیر_سیاوشی 🕊🌺
#شـــــهدا_از_شهادت_خود_خبر_دارند...
امیر قبل از اربعین با کاروانی از بچههای چیذر به کربلا رفته بود.
اما ماموریت آخرش با همه #فرق داشت.
در مسیر #کربلا،
امیر در گروه مجازی اعلام می کند که به #سوریه میرود
و حلالیت می طلبد.
دوستانش سر به سرش می گذارند.
کسی می گوید:
"امیر نکند که بدون پا برگردی".
امیر پاسخ می دهد:
"برگشتی در کار #نیـــــست.
میروم و با یک #تیر در #پیشانی برمیگردم."
#شهادت۹۴/۹/۲۹
#سالروزشهادت.......🕊🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#سیره_شهدا🦋
✨تشريفات ازدواج...
🍃زمان خواستگاری پدرم از ايشون خواستن مراسم ازدواجی بگيريد در شان دو خانواده!نه كمتر و نه بيشتر.ولی به دليل خريد خانه كه با توكل به خدا و كمگ امام حسين(ع) و همراهی يكديگر خريده شد، براي اينكه برگزاری مراسم عروسی و خريد عروسی و...فشار و سختی به همسرم و بالطبع به زندگيمون وارد نكنه از گرفتن عروسی صرف نظر كرديم و قرار شد بدون هيچ تشريفاتی زندگی مشتركمون رو شروع و تنها با زيارت امام رضا(ع) اين وصلت رو بيمه كنيم.
✍راوی:همسر شهید
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_شهادت...🕊🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
مشاور عالی حاج قاسم سلیمانی حجت الاسلام کاظمی در یادواره شهدای شهر بندر لنگه فرمودند:
زمانیکه در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به شهید سیاوشی گفتند محاسنت را کوتاه کن اگر دست داعش اسیر شوی
محاسنت را میگیرند سرت را میبرند
شهید سیاوشی گفت این اشک هایی که برای امام حسین گریه کردم به محاسن من ریخته شده من محاسنم رانمیزنم و خود ارباب نمیگذارد این سرمن دست داعشی ها بیوفتد...
شهید مدافع حرم امیر سیاوشی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ مشاور عالی حاج قاسم سلیمانی حجت الاسلام کاظمی در یادواره
روایتی است از زندگی عاشقانه شهید امیر سیاوشی شاهعنایتی از زبان همسرش ریحانه قرقانی
زندگی به رسم شهدا
من انتخاب خود شهید بودم. در محله من را دیده و پسندیده بود. هر دو ساکن محله چیذر بودیم. یک محله سنتی و مذهبی. این محله از قبل انقلاب هم همین طور بود. مردمش زمان انقلاب، انقلابی بودند و زمان جنگ هم رزمنده. امیرم متولد ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۷بود، به قول خودش روز قیام خونین مردم علیه طاغوت به دنیا آمده بود. همسرم بعد از سه سال تحقیق پیشنهاد ازدواجش را با خانواده من مطرح کرد.
امیر خادم امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ ۱۳خرداد ماه ۱۳۹۲با هم عقد کردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود زندگیمان را شروع کنیم که به شهادت رسید. یعنی قبل از آغاز زندگی مشترکمان آسمانی شد.
من و امیر قرار گذاشته بودیم بدون مراسم و تشریفات، بعد از یک سفر مشهد و زیارت امام غریب زندگیمان را شروع کنیم. یک زندگی ساده به رسم و سبک زندگی شهدا. همیشه میگفتیم کیفیت بهتر از کمیت است و آرامش در زندگی از هر نعمتی بالاتر است.
شاگرد ممتاز
امیر از تکاوران نیروی دریایی سپاه بود و از شاگردان شهید محمد ناظری. یک شاگرد نمونه و ممتاز. امیر از طرف بسیج اسلامشهر به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم اعزام شد. این راهی بود که خودش انتخاب کرد. بعضی وقتها نیاز نیست تا عزیزت حرفی بزند باید حرف دلش را بیصدا بشنوی. باید گوش جان بسپاری.
گارد حفاظت کشتیها
شغل امیر طوری بود که به عنوان گارد حفاظتی کشتیها به مأموریتهای برون مرزی میرفت. همیشه احتمال شهادتش بود اما هیچ وقت از شهید شدن با من حرفی نمیزد اما چند ماه آخر گاهی حرفهایی میزد که همیشه با واکنش، اشک و اعتراض من روبهرو میشد. چند باری که گفت دوست دارد شهید شود من دلخور میشدم و میگفتم حق نداری زودتر از من بروی.
وقتی بیتابی من را میدید، میگفت: بسیار خب! شهادت لیاقت میخواهد، پس خودت را ناراحت نکن. سرش را خم میکرد و میگفت اصلاً با هم شهید میشویم و میخندید. من خیلی به امیر وابسته بودم و همیشه از این دوری که شرایط کارش ایجاب میکرد، ناراحت بودم. حتی زمانی که داخل خاک خودمان به مأموریت میرفت امکان نداشت دو ساعت از هم بیخبر باشیم. همیشه یا زنگ میزد یا پیام میداد که حالش خوب است و نگرانش نباشم.
من ماندم با همه بیتابیام
ما هر شب با هم بیرون میرفتیم. اگر نمیتوانست شب بیاید یا هیئت داشت، حتماً ناهار به دیدن من میآمد و با هم ناهار میخوردیم. یک روز با هم بیرون رفتیم. در راه بودیم که امیر گفت میخواهد به هند برود و این سفر یکباره پیش آمده است. در اصل میخواست به سوریه برود و نمیخواست به من بگوید که قرار است کجا برود. با هم رفتیم تا با ماشین کمی بگردیم. دراین میان من بودم و امیر و همه داشتهام که حالا داشت به سفر کاری میرفت و من بودم با همه بیتابی زنانهام😞😞
#رفیق_شهیدم
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
تازه داماد بود و قرار بود
مراسم عروسیاش برگزار شود
خودش در سوریه بود ؛
به خانواده گفت:
کارت مراسم را پخش کنند ...
وعده داد که خودش را میرساند!
خانواده هم کارتهای عروسیاش را
پخش کردند . راست می گفت ؛
خودش را رساند ، اما چگونه ...!
پاسدار مدافع حرم
شهید امیر سیاوشی عنایتی🌷
سالروز شهادت...
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#به_جایِ_رَختِ_دامادی....❓
شهید محمد رضا فخیمی هریس🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۱۰ / ۱۳۷۰
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: شهرستان هریس/ تبریز
محل شهادت: حلب / سوریه
🌹شهيد محمدرضا فخيمي، دلير مرد ۲۴ ساله از اهالي شهرستان هريس و ساكن تبريز بود
💫که باوجود قبولی در آزمون پزشکی میتوانست پزشک شود اما دفاع از حرم حضرت زینب (س) را به پزشک شدن ترجیح داد💫
از زبان مادرش↓🌺
هنگام خداحافظي با برادر كوچكش حرف هایی درگوشش زد كه بعدها فهميدم به برادرش سپرده بود كه من ديگر باز نخواهم گشت، مراقب پدر و مادرمان باش، اين رفتن برگشتي نخواهد داشت...🕊
💫او شب ها دعای عهد و زیارت عاشورا را ترک نمیکرد و حتی همرزم هایش میگویند او هرشب در سوریه این کارها را انجام میداد..💫
🔹هوای حلب سرد بود که محمدرضا در این هوا، مشغول راز و نیاز با خدا بود و صبح نیز با این حال بدون صبحانه عملیات را آغاز کرد که موشک هدایت شده، سمت تانکش شلیک کرد🖤 او به شدت مجروح🖤 و پس از ۲ روز ماندن در کما در سن ۲۴ سالگی🖤 به فیض شهادت نائل شد🕊🕋
به حجله می روم شـادان🎊
ولی زخمی به سر دارم🖤
به جایِ رَختِ دامــادی💐
لبــاسِ خـون به تن دارم . . .🖤
شهید محمد رضا فخیمی هریس
شادی روحش صلوات💙🌹
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💌#خاطرات_شهدا
🟣شهید مدافعحرم محمدرضا فخیمی
📀راوے: پدر شهید
☂محمدرضا در پنجسالگی آموزش قرآن را آغاز کرد و در هشتسالگی قرآن را به سهزبانِ عربی، فارسی و ترکی مسلّط بود و در یازدهسالگی، یادوارههای شهدا و کلاسهای احکام و قرآن در مسجد برگزار میکرد.
☂یکبار مدیر مدرسهی محمدرضا بهم گفت:«روزی محمدرضا یکبسته دفتر، خودکار و مداد به مدرسه آورده بود و میگفت پولِ تویجیبیهایم را جمع کردهام و برای دانشآموزان نیازمند خودکار، دفتر و مداد خریدم؛ این درحالی است که من میتوانم گرسنگی را تحمل کنم ولی نمیتوانم نیازمندی بقیهی دوستان را تحمل کنم.»
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🍀اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🍀
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی🌹
🍂مولاجان...
گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده ام،
اما به آن امید جان میدهم که در آن روز موعود که ندا میدهند از قبرهایتان بیرون آیید و به یاری مولایتان بشتابید، من هم به اذن شما در حالی که شمشیر به کمر بسته ام، از قبر بیرون آمده و پای رکاب شما سربازی کنم، آرزوی بزرگی است، اما
آرزو بر جوانان عیب نیست.
در دوران زندگی ام سعی کردم هیچ موضوع شخصی و دنیایی را از شما نخواهم و شما را قسم ندهم،
اما الان در حرم جدتان امام رضا (ع) شما را به مادرتان قسم میدهم که همۀ جوانان این انقلاب اسلامی و در آخر این حقیر عاصی را برای نصرت خودتان تربیت کنید و برای سربازی خودتان به کار گیرید.🍂
#پند_نامه_شهداء
#شهید_حمیدرضا_اسداللهی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✍فرازی از #وصیتنامه
🟠شهید مدافعحرم حمیدرضا اسداللهی
ای کسی که
در مجلس اهلبیت علیهمالسلام
خدمت میکنی!
اگر این خدمــــت،
به خدمت انقلاب اسلامی منتهی نشود،
مسیر را اشتباه رفتهای!
چه زیبا گفت آن امام حکیم ما:
«اسلامِ ناب محمدی و اسلامِ آمریکایی»
پــــس بدانیــــم کــــه
«هیئتِ ناب محمدی و هیئتِ آمریکایی»
هــــم داریــــم!
#بهمناسبتسالروزشهادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌹اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#حمیدرضا_اسدالهی ، #مدافع حریم عشق💚...
.
کسی که رفت. تا نگذارد حریم عاشقی❤️ به دست خونخواران و وحشی خویان عالم بیفتد.
.
#مدافعی که طاقت دیدن #اشک های مادران 😭میهنش را نداشت ، رفت تا نگذارد ناموسش را به تاراج ببرند.
.
او....از همه چیزش گذشت ، از خانواده اش😔 ، از فرزندانش😞 ، گذشت تا میراث #فاطمه_زهرا«س»🥀 از سر دختران میهنش نیفتد.
.
از جانش💔 گذشت تا قهقهه های سرزمینش ، به هق هق گریه😭 تبدیل نشود.
.
اما...
حالا ما برای تو چه کردیم؟😓
#میراث مادرمان را جدی نگرفتیم ، یادگار فاطمه زهرا را کنج خانه گذاشتیم و خاک میخورد😭.
.
تو سرت را دادی🌺 تا روسری هایمان از سرمان نیفتد 😞، تا امنیتمان حفظ شود 😔، در اوج بی خبری #هوشیار بودی تا مبادا حتی یک وجب از خاک میهنت ، از حریم عمه سادات ، به دست آن #اهرمن_خویان بیفتد.
.
#شهید_حرم_آل_الله تو خود دستمان را بگیر و ما را بلند کن ، این روزها در هیاهوی #زمانه گم شدهایم😔 ، تو راه را نشان بده.
.
می آید آن روزی که ما هم دلیر مردانی چون تو را پرورش دهیم و به خاک میهنمان هدیه کنیم💐 ، میآید آن روز اما به شرط یاری تو☘...
🔷تاریخ تولد❤️ : ۱۳۶۳/۱۱/۱۵
🔷تاریخ شهادت 🖤: ۱۳۹۴/۹/۲۹
🔷محل شهادت ❣: حلب سوریه
🔷محل دفن🥀: بهشت زهرا تهران
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
راوی،استاد پناهیان
#بسیار_جالب_خواندنی
روایتی کوتاه از زندگی شهید مدافع حرم در محضر رهبر انقلاب...که بغض های رهبری را به چهره اش نشاند...
🌷🌷من این شهید رو میشناسم
یک فعال فرهنگی
یک مدیر تمام عیار جهادی
یک فعال در راه اندازی اردوهای جهادی...
وقتی به من گفتن ایشون رفت سوریه شهید شد من تعجب کردم...
گفتم اینجا این همه کار رو زمین مونده بود...کجا رفت...
واقعا انسان کاری بود
انسان باعقیده...
باعقیده هم رفت سوریه وشهادت رو انتخاب کرد...
اما انگار این شهادت یک مرگ اختیاریست من نمیفهمم...
وقتی که میخواست بره سوریه دوسال نشست زبان عربی اونم لهجه ی سوری رو یاد گرفت..
وقتی میرفت همراه خودش باپول شخصی کلی دارو میخرید...
گاهی میگفت به خیلی ها بدهکارم اما بازم برم از آبروم مایه بذارم تا پول جمع کنم که داروهای بیشتری بخرم ان شاا..حقوق گرفتم پولاشونو پس میدم...
چندبار اینطوری از آبروت برای خدا گذشتی؟؟؟
چندبار؟؟
من در محضر رهبر عزیز قسمتی از وصیت نامه ی این شهید رو میخونم...
رهبرم؟ آن زمانی که شنیدم رضایت شما در آن است که سوریه نباید سقوط کند
من نیز آمدم اینجا تا در اجرای این فرمان شما سهمی داشته باشم
رهبرم؟
لبیک به فرمان شما لبیک به حج است
همان لبیک به رسوال الله است
همان لبیک به یاحسین است
واین را امام بزرگوار به ما یاد دادند...
برایم دعا کنید واز من راضی باشید...👆
#شهید_حمیدرضا_اسداللهی
شهادت... سوریه...
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•